English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
refractivity U حالت انکسار
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
refrangibility U قابلیت انکسار انکسار پذیری
the i U [حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
mode U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
modes U قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
fractured U انکسار
refracting U انکسار
deflections U انکسار
deflection U انکسار
fractures U انکسار
fracturing U انکسار
fracture U انکسار
refracts U انکسار
refraction U انکسار
refract U انکسار
diffraction U انکسار
refracted U انکسار
index of fraction U ضریب انکسار
birefringence U انکسار مضاعف
refrangible U قابل انکسار
index of refraction U ضریب انکسار
fracturable U قابل انکسار
refractile U قابل انکسار
refractometer U انکسار سنج
double refraction U انکسار دوبل
double refraction U انکسار مضاعف
foreground U سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
catadioptrics U مبحث انعکاس و انکسار نور
isometropia U تشابه انکسار نور دردو چشم
dioptrics U مبحث انکسار نور در اجسام شفاف
squared U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
vitrifying U تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analog U سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analogue U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squaring U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues U ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
squares U تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
convertor U وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
oblique case U حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
iceland spar U کلسیت شفاف دارای خاصیت انکسار مضاعف
print U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints U کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternated U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
alternate U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism U حالت عوام یا مردم پست حالت توده
state of rest U حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
alternates U تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
devitrify U از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
skiascope U اسبابی برای اندازه گیری قدرت انکسار نور در شبکیه
plasticity U حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
genitive U حالت مالکیت حالت مضاف الیه
uart U قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
transitoriness U حالت ناپایداری حالت بی بقایی
cold forming U حالت دهی در حالت سرد
spectralness U حالت طیفی حالت شبحی
spectrality U حالت طیفی حالت شبحی
marginal case U حالت نهائی حالت حدی
crude U حالت طبیعی رنگ [حالت ملایم و اصیل رنگ]
real mode U حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
diffraction U تجزیه نور در اثر تداخل انحنای نور انکسار نور
cold strength U استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal U قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
line condition U حالت خط
if U حالت
idiocrasy U حالت
stance U حالت
predicament U حالت
temper U حالت
tempered U حالت
estate U حالت
estates U حالت
expression U حالت
expressions U حالت
pyreticosis U حالت تب
attitude U حالت
situations U حالت
stances U حالت
attitudes U حالت
situation U حالت
tempers U حالت
phases U حالت
disposition U حالت
predicaments U حالت
phase U حالت
manner U حالت
unexpressive U بی حالت
ill conditioned U بد حالت
phased U حالت
grain U حالت
stating U حالت
febricity U حالت تب
condition U حالت
feverishness U حالت تب
posturing U حالت
postured U حالت
states U حالت
self U حالت
temperament U حالت
temperaments U حالت
cases U حالت
case U حالت
state- U حالت
stated U حالت
glass eyed U بی حالت
makes U حالت
queasiness U حالت قی
status U حالت
postures U حالت
posture U حالت
mood U حالت
fettle U حالت
moods U حالت
make U حالت
state U حالت
veins U حالت تمایل
orthogonality U حالت عمودی
of a good d. U خوش حالت
oxidation state U حالت اکسایش
nominative case U حالت فاعلی
normal state U حالت نرمال
oxidation number U حالت اکسایش
thirstily U با حالت تشنگی
objective case U حالت مفعولی
dative U حالت برایی
output state U حالت خروجی
nominative case U حالت فاعلیت
paramnesia U حالت فراموشی
resiliency U حالت ارتجاعی
repellency U حالت دفع
sea state U حالت دریا
reclining position U حالت غنوده
real mode U حالت واقعی
rapturously U با حالت بیخودی
ragingly U با حالت خشم
queasiness U حالت تهوع
queasily U با حالت تهوع
saccharinity U حالت قندی
seismicity U حالت ارتعاش
solid state U حالت جامد
sol state U حالت سولی
trim U وضع حالت
trimmest U وضع حالت
trims U وضع حالت
soild state U حالت جامد
small ball U پرتاب بی حالت
skin the cat U حالت گربهای
sentimentalism U حالت احساساتی
quantum state U ویژه حالت
pyreticosis U حالت حمائی
plumbness U حالت عمودی
individualism U حالت انفرادی
spring U حالت فنری
springs U حالت فنری
physical state U حالت فیزیکی
vein U حالت تمایل
periodicity U حالت تناوبی
faintly U در حالت ضعف
polyvalence U حالت چندفرفیتی
polyvalency U حالت چندفرفیتی
perpendicularity U حالت عمودی
pulverulence U حالت خاکی
aglow U در حالت هیجان
protected mode U حالت محفوظ
prone position U حالت درازکش
problem state U حالت مسئلهای
privileged mode U حالت ممتاز
normality U حالت عادی
pastiness U حالت خمیری
balanced state U حالت متوازن
circumstantiality U حالت وکیفیت
hang over U حالت خماری
ground state U حالت پایه
grittiness U حالت شنی
goutiness U حالت نقرسی
vitreus state U حالت شیشهای
glassy state U حالت شیشهای
gas phase U حالت گازی
fugitiveness U حالت شخص
colloidal state U حالت کلوییدی
free wheeling U حالت خلاصی
command mode U حالت فرماندهی
heat proof quality U حالت نسوزی
circuit opening U حالت مدارباز
balanced state U حالت متعادل
balminess U حالت مرهمی
ignition condition U حالت احتراق
idle position U حالت سکون
idiocrasy U حالت مخصوص
borderline state U حالت مرزی
iciness U حالت یخی
i.c. U حالت اولیه
burst mode U حالت پیوسته
humanness U حالت انسانیت
chararcter mode U حالت دخشهای
conjugality U حالت زناشویی
continuum state U حالت پیوستار
conversational mode U حالت محاورهای
equilibrium state U حالت تعادل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com