Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
parade rest
U
حالت ازاد نظامی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
state of martial law
U
حالت حکومت نظامی
de militarization
U
از حالت نظامی دراوردن
de militarization
U
ازبین بردن حالت نظامی
remilitarization
U
دوباره به حالت نظامی دراوردن
demilitarized
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizes
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing
U
از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
coefficient of earth pressure at rest
U
ضریب فشار خاک در حالت ازاد
the i
U
[حالت من) اگاهی :این کلمه در حالت مفعولیت me ودر حالت فاعلیت I است
militarism
U
روح سربازی یا نظامی گری نظامی گری توسل به قدرت نظامی
modes
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
mode
U
قالب کدگذاری با دو حالت : حالت مشابه mode است . حالت نیاز به پردازش ندارد و داده مستقیم واد کانال خروجی میشود
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
facing
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
facings
U
یقه وسردست و مغزیهای لباس نظامی حرکات در جای نظامی
maneuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvring
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
manoeuvre
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvred
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
maneuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
terminal command
U
فرماندهی بارانداز نظامی یکان عملیات سکوی نظامی
manoeuvres
U
تمرین نظامی عملیات نظامی وجنگی راتمرین کردن
glide path
U
مسیر حرکت ازاد یا پرواز ازاد هواپیما یاموشک
terminal
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminals
U
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
rank and file
U
صفوف مختلف نظامی سلسله مراتب نظامی
reprisals
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
reprisal
U
در معنی سیاسی یکی از وسایلی است که دولتهابرای مجبور کردن طرف به حل مسالمت امیز اختلافات به ان متوسل می شوند در این حالت هر دولت روشها واعمال ممکنه را به استثناء عملیات نظامی برای وادارکردن طرف به تسلیم به نظرخود به کار می برد
phantom order
U
قرارداد تولید وسایل نظامی درزمان جنگ قرارداد تبدیل کارخانههای شخصی به کارخانجات نظامی
military channel
U
چانل نظامی مجرای نظامی
military government
U
حکومت نظامی فرمانداری نظامی
foreground
U
سیستم کامپیوتری که در حالت اجرای برنامه ممکن است : حالت پیش زمینه برای برنامههای کاربردی محاورهای . حالت پس زمینه : برای برنامههای سیستمهای ضروری
squaring
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
square
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squares
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
squared
U
تیغه پارو از حالت افقی به حالت عمودی برای دخول در اب مربع
analogues
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
vitrifying
U
تغییر شکل سرامیک از حالت کریستالی به حالت شیشهای یا غیر متبلور
analogue
U
ذخیره سازی سیگنال ها در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
analog
U
سیگنالهای ذخیره سازی در حالت طبیعی بدون تبدیل به حالت دیجیتال
oblique case
U
حالت مفعولی یا اضافه حالت اسمی که نه فاعل باشدنه منادی
convertor
U
وسیله یا برنامهای که داده را از یک حالت به حالت دیگر تبدیل میکند
prints
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
printed
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
U
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
alternate
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
state of rest
U
حالت ارام حالت سکون وضعیت ساکن
devitrify
U
از حالت شیشهای در اوردن حالت بلوری دادن
alternates
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
plebeianism
U
حالت عوام یا مردم پست حالت توده
alternated
U
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس
army terminals
U
باراندازهای نظامی سکوهای نظامی باراندازهای نیروی زمینی
military impedimenta
U
شماره بارنامه نظامی شماره حمل بار نظامی
free gyroscope
U
نیروی ژیروسکوپی ازاد نیروی جاذبه مغناطیسی ازاد
genitive
U
حالت مالکیت حالت مضاف الیه
plasticity
U
حالت خمیری پلاستیسیته حالت نرمی
uart
U
قطعهای که رشتههای بیت سریال آسنکردن را به حالت موازی یا داده را به حالت رشته بیت سری تبدیل میکند
high sea
U
دریای ازاد دریای ازاد خارج از مرزکشور
cold forming
U
حالت دهی در حالت سرد
spectrality
U
حالت طیفی حالت شبحی
transitoriness
U
حالت ناپایداری حالت بی بقایی
spectralness
U
حالت طیفی حالت شبحی
marginal case
U
حالت نهائی حالت حدی
crude
U
حالت طبیعی رنگ
[حالت ملایم و اصیل رنگ]
court martial
U
محاکمه نظامی محاکمه نظامی کردن
hand salute
U
سلام نظامی دادن سلام نظامی
martial law
U
مقررات حکومت نظامی حکومت نظامی
free enterprise
U
اقتصاد ازاد اقتصاد بازار ازاد
real mode
U
حالت پردازش پیش فرض برای IBM PC وتنها حالتی که در DOS عمل میکند. این حالت به معنای این است که یک سیستم عملیات تک کاره است که نرم افزار میتواند هر حافظه یا وسیله ورودی و خروجی را استفاده کند
cold strength
U
استحکام در حالت سرد مقاومت در حالت سرد
universal
U
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
foreign military sales
U
فروش نظامی خارجی فروش مواد و تجهیزات فروش مواد و تجهیزات نظامی به خارجیان
warlike
U
نظامی
martin
U
نظامی
mil
U
نظامی
service
U
نظامی
serviced
U
نظامی
soldier
U
نظامی
military
U
نظامی
martial
U
نظامی
soldiers
U
نظامی
fort
U
دژ نظامی
self administered
U
ازاد
immundity
U
ازاد
slack water
U
اب ازاد
unihibited
U
ازاد
footloose
U
ازاد
unrestrained
U
ازاد
immune
U
ازاد
sweeper
U
بک ازاد
sweepers
U
بک ازاد
stand at ease
U
ازاد
open
U
ازاد
opens
U
ازاد
sweep back
U
بک ازاد
suspended floor
U
کف ازاد
unihibit
U
ازاد
self-service
U
ازاد
self service
U
ازاد
stand easel
U
ازاد
opened
U
ازاد
idle line
U
خط ازاد
freed
U
ازاد
fetterless
U
ازاد
disengaged
U
ازاد
absolute
U
ازاد
absolutes
U
ازاد
free play
U
ازاد
freemen
U
ازاد
degage
U
ازاد
freeman
U
ازاد
at ease
U
ازاد
unattached
U
ازاد
exempt
U
ازاد
free
U
ازاد
exempts
U
ازاد
exempting
U
ازاد
exempted
U
ازاد
go as you please
U
ازاد
freeing
U
ازاد
loose
U
ول ازاد
frees
U
ازاد
loosest
U
ول ازاد
looser
U
ول ازاد
council of war
U
شورای نظامی
guest houses
U
مهمانسرای نظامی
salute
U
احترام نظامی
militia
U
نیروی نظامی
military strategy
U
استراتژی نظامی
forcing
U
نیروی نظامی
forces
U
نیروی نظامی
force
U
نیروی نظامی
military training
U
اموزش نظامی
militias
U
نیروی نظامی
paramilitary
U
شبه نظامی
khaki
U
لباس نظامی
necker chief
U
کاشکول نظامی
paramilitaries
U
شبه نظامی
neck cloth
U
کاشکول نظامی
councils of war
U
شورای نظامی
militarily
U
از لحاظ نظامی
military training
U
تعلیم نظامی
guest house
U
مهمانسرای نظامی
saluted
U
احترام نظامی
salutes
U
احترام نظامی
defense information
U
اطلاعات نظامی
provost marshal
U
قاضی نظامی
court material
U
دادگاه نظامی
court martiall
U
شورای نظامی
court martiall
U
دادگاه نظامی
council ofwar
U
شورای نظامی
military testament
U
وصیتنامه نظامی
posts
U
پست نظامی
posted
U
پست نظامی
post-
U
پست نظامی
post
U
پست نظامی
drills
U
مشق نظامی
drilled
U
مشق نظامی
drill
U
مشق نظامی
counter military
U
ضد عملیات نظامی
detention barrack
U
بازداشتگاه نظامی
prisidio
U
قلعه نظامی
army attache
U
وابسته نظامی
army staff
U
ستاد نظامی
articles of war
U
قانون نظامی
saluting
U
احترام نظامی
district
U
ناحیه نظامی
columns
U
ستون نظامی
column
U
ستون نظامی
attache
U
وابسته نظامی
field colours
U
پرچم نظامی
field colors
U
پرچم نظامی
cadets
U
دانشجوی نظامی
cadet
U
دانشجوی نظامی
districts
U
ناحیه نظامی
by military force
U
با نیروی نظامی
campound
U
کمپ نظامی
dressing parade
U
مشق نظامی
court martial
U
دادگاه نظامی
military spending
U
مخارج نظامی
civil
U
غیر نظامی
camp
U
اردوگاه نظامی
militarize
U
نظامی کردن
military adviser
U
مستشار نظامی
military advisor
U
مستشار نظامی
military area
U
منطقه نظامی
military assistance
U
کمک نظامی
military attache
U
وابسته نظامی
military body
U
هیئت نظامی
military service
U
خدمت نظامی
military comission
U
هیئت نظامی
military comission
U
کمیسیون نظامی
military convention
U
اتحاد نظامی
military court
U
دادگاه نظامی
camped
U
اردوگاه نظامی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com