English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
ex ship U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد و درکشتی به خریدارتحویل میدهد
ex quay U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالا را در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
delivered at frontier U یکی ازقراردادهای اینکوترمز که دران فروشنده کالای موردمعامله را در مرز تعیین شده تحویل میدهد
private treaty U معامله کالا یا توافق فروشنده وخریدار
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
ex works U یک از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را در محل خود به خریدار تحویل میدهد
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
potential substitution U حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
free on rail U قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free carrier U یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
particular lien U حق حبس مخصوص حق حبسی است برای فروشنده یا سازنده کالای بخصوص نسبت به ان کالا
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
c.i.f. U یکی از قراردادهای اینکوترمز که در ان فروشنده کالا را به هزینه خود و باپرداخت حق بیمه لازم در بندرمقصد به خریدار تحویل میدهد
AT command set U حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
kinked demand curve U و اگر فروشنده قیمت کالا راکاهش دهد فروش وی بیشترنخواهد شد زیرا سایرفروشندگان قیمت خود راپائین اورده و از کاهش قیمت تبعیت میکنند .
tacit collusion U حالتی که قیمت کالاهای دو کمپانی رقیب دران واحد بالا رود حتی درحالتی که چنین تبانی یی عملا" صورت نگرفته باشددادگاه ممکن است با توجه به قرینه بالا رفتن قیمت اقدامات بازدارنده را با قائل شدن به وجود ان معمول دارد
vendor U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
vendors U فروشنده کالاهای نظامی طرف فروشنده قرارداد
law of demand U براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
cob web theorem U ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods U موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire U برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
scrapbooks U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
scrapbook U مجموعه عکسها وقطعاتی که از کتب مختلف بریده شده مجموعه
subset U مجموعه کوچک داده ها که خود بخشی از یک مجموعه بزرگتر هستند
department stores U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store U فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
restatement of the law U مجموعه قواعد حقوقی مجموعه اخرین تفسیرهای ارائه شده برای قوانین
universal U مجموعه کامل عناصر که یک مجموعه قوانین تشکیل میدهد
burster block U مجموعه منفجر کننده مجموعه خرج تلاش
barter with someone U با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
character set U دخشگان مجموعه دخشه ها مجموعه کاراکترها
shelf life U مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
to barter [to trade by barter] U دادوستد کالا با کالا کردن
say's law U از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery U فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner U شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity U درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
throughput capacity U فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
consignee U گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
c & f U قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
cisc U مجموعه دستورات پیچیده کامپیوتری طرحی از CPU که مجموعه دستورات آن شامل تعدادی دستورات طولانی و پیچیده است که نوشتن برنامه را ساده تر ولی سرعت اجرا را کندتر میکند
trimorphous U سه حالتی
expressional U حالتی
inexpressiveness U بی حالتی
trimorph U سه حالتی
two state U دو حالتی
two state circuit U مدار دو حالتی
two state algebra U جبر دو حالتی
dichotomy U دو حالتی دورستگی
two state jump U جهش دو حالتی
two state variable U متغییر دو حالتی
degenerate U چند حالتی
degenerated U چند حالتی
dichotomies U دو حالتی دورستگی
degenerating U چند حالتی
multiphase U چند حالتی
state equation U معادله حالتی
degenerates U چند حالتی
therein U دران
trigon U سه حالتی ستاره سه تایی
degeneracy U چند حالتی بودن
strike an attitude U حالتی بخود گرفتن
desperateness U حالتی که بیرون ازامیدباشد
to get into U دچار [حالتی] شدن
to fall into U دچار [حالتی] شدن
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
slideway U راهی که دران سر
offing U دران نزدیکی ها
therabout U دران حدود
thereabout U دران حدود
demurred U در CL حالتی است که مدعی علیه
demur U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurs U در CL حالتی است که مدعی علیه
passage U انتقال از حالتی به حالت دیگر
passages U انتقال از حالتی به حالت دیگر
sellers U فروشنده
frontsman U فروشنده
vendors U فروشنده
sales man U فروشنده
vendor U فروشنده
seller U فروشنده
sales woman U فروشنده زن
bargainer U فروشنده
salesperson U فروشنده
salesman U فروشنده
salespeople U فروشنده
salesgirls U فروشنده
salesmen U فروشنده
salesgirl U فروشنده
saleswomen U زن فروشنده
salespersons U فروشنده
shopman U فروشنده
saleswoman U زن فروشنده
vender U فروشنده
monger U فروشنده
alienator U فروشنده
dealer U فروشنده
suppliers U فروشنده
sales clerk U فروشنده
sales clerks U فروشنده
dealers U فروشنده
supplier U فروشنده
then U انگاه دران هنگام
nautch U که دران رقاص میرقصند
it is not subject to review U دران روا نیست
therewith U دران هنگام بدانوسیله
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
the greenish hue of blue U حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
runner U فروشنده سیار
seller's option U انتخاب فروشنده
supplier evaluation U ارزیابی فروشنده
sellers surplus U مازاد فروشنده
duopoly U در انحصار دو فروشنده
saleswomen U بانوی فروشنده
marginal seller U فروشنده نهائی
counter jumper U فروشنده دکان
saleswoman U بانوی فروشنده
dealers U فروشنده معاملات چی
sales man U فروشنده سیار
computer salesman U فروشنده کامپیوتر
computer vendor U فروشنده کامپیوتر
dealer U فروشنده معاملات چی
traveling salesman U فروشنده سیار
salesclerk U فروشنده مغازه
caveat venditor U اخطار به فروشنده
traveling man U فروشنده سیار
runners U فروشنده سیار
seller's market U بازار فروشنده
tallyman U فروشنده اقساطی
seller's option U اختیار فروشنده
scrinium U لوله یاصندوقی که دران طوماربگذارند
swimming bath U تن شو یاحوضی که دران شناتوان کرد
polytonality U ایجاد چندلحن دران واحد
i had no voice in that matter U من دران قضیه رایی نداشتم
pot liquor U اب ته دیگ پس از پختن سبزیجات دران
thumbhole U حفرهای که شست دران جابگیرد
thereis not a p of truth init U ذرهای راستی دران نیست
errors slipped in U اشتباهاتی دران راه یافت
polytony U ایجادچند لحن دران واحد
merger U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
mergers U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
recognition U و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
hand inhand poition U رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
tactical reconnaissance U براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
oast U کورهای که رازک را دران خشک می کنند
flashpoints U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashpoint U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
flashingpoint U درجهای ازگرماکه دران بخارمایعات فرارمیسوزد
crate U صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
crates U صندوقی که چینی یا شیشه دران میگذارند
impressibly U بطوریکه بتوان دران تاثیر کرد
gill net U دامی که چون ماهی دران بیافتد
deadfall U دامی که جانوران بزرگ دران زیراوارمیمانند
actinology U دانشی که دران از خواص نورگفتگو میکند
dish wash U ابی که دران فرف شسته باشند
dish water U ابی که دران فرف شسته باشند
mainstream U مسیر جویباری که دران اب جریان دارد
dripping pan U فرفی که چکیده کباب دران میریزد
cellaret U گنجهای که شیشههای باده دران میگذارند
stationers U فروشنده لوازم التحریر
supplier at arm's length U فروشنده آزاد [اقتصاد]
tipster U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
ironmongers U فروشنده اهن الات
ironmonger U فروشنده اهن الات
third party vendor U فروشنده دسته سوم
tipsters U فروشنده اطلاعات در شرطبندی
stationer U فروشنده لوازم التحریر
plumassier U فروشنده پرهای ارایشی
caveat venditor U ملتفت بودن فروشنده
herbist U فروشنده گیاهان طبی
bottlegger U فروشنده مشروب قاچاق
herborist U فروشنده گیاهان طبی
haberdasher U فروشنده لباس مردانه
haberdashers U فروشنده لباس مردانه
hardwareman U فروشنده افزارواسباب فلزی
herbalist U فروشنده گیاهان طبی
herbalists U فروشنده گیاهان طبی
aytomobile dealer U فروشنده یا دلال اتومبیل
trinketer U فروشنده جواهر بدلی
touts U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touting U فروشنده اطلاعات شرطبندی
outfitter U فروشنده لوازم شکار
outfitters U فروشنده لوازم شکار
ex warehouse U تحویل در انبار فروشنده
cutler U فروشنده الات برنده
counterbid U جواب خریداربه فروشنده
offeror U فروشنده عرضه کننده
tout U فروشنده اطلاعات شرطبندی
touted U فروشنده اطلاعات شرطبندی
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
recognition U و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
optical U و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com