English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
desperateness U حالتی که بیرون ازامیدباشد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
to turn out U بیرون دادن بیرون کردن سوی بیرون برگرداندن بیرون اوردن امدن
to strain at a gnat U ازدروازه بیرون نرفتن وازچشم سوزن بیرون رفتن
witjout U بی بدون بیرون بیرون از درخارج فاهرا
extravasate U ازمجرای طبیعی بیرون رفتن ازمجرای خود بیرون انداختن بداخل بافت ریختن
outward bound U عازم بیرون روانه بیرون
ejected U بیرون راندن بیرون انداختن
ejecting U بیرون راندن بیرون انداختن
ejects U بیرون راندن بیرون انداختن
eject U بیرون راندن بیرون انداختن
extrusion U بیرون اندازی بیرون امدگی
trimorph U سه حالتی
expressional U حالتی
inexpressiveness U بی حالتی
two state U دو حالتی
trimorphous U سه حالتی
dichotomies U دو حالتی دورستگی
degenerated U چند حالتی
degenerate U چند حالتی
two state jump U جهش دو حالتی
degenerates U چند حالتی
dichotomy U دو حالتی دورستگی
state equation U معادله حالتی
two state algebra U جبر دو حالتی
degenerating U چند حالتی
two state circuit U مدار دو حالتی
two state variable U متغییر دو حالتی
multiphase U چند حالتی
trigon U سه حالتی ستاره سه تایی
to get into U دچار [حالتی] شدن
strike an attitude U حالتی بخود گرفتن
degeneracy U چند حالتی بودن
to fall into U دچار [حالتی] شدن
impasse U حالتی که از ان رهایی نباشد
passages U انتقال از حالتی به حالت دیگر
demurs U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurring U در CL حالتی است که مدعی علیه
demurred U در CL حالتی است که مدعی علیه
demur U در CL حالتی است که مدعی علیه
passage U انتقال از حالتی به حالت دیگر
emergency U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
emergencies U حالتی که اقدام فوری را ایجاب کنداحتیاطی
the greenish hue of blue U حالتی از رنگ ابی که به سبزی بزند
tactical reconnaissance U براوردموقعیت رزمی در حالتی که درگیری نزدیک است
mergers U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
merger U حالتی که مالی درمال دیگر مستغرق شود
recognition U و تبدیل به حالتی که بتواند وارد کامپیوتر شود
hand inhand poition U رقص در حالتی که بدن هر دورقصنده به یک سمت است
roll reversal U حالتی که سبب معکوس شدن کنترل میگردد
optical U و آنها را به حالتی تبدل میکند که کامپیوتر پردازش کند
recognition U و به حالتی تبدیل میکند که به تواند وارد کامپیوتر شود
gold standards U حالتی که پشتوانه اسکناس یا پول کشوری طلا باشد
double adultery U زنای محصنه در حالتی که مرتکب ان مرد زن دار باشد
off one's hands U بیرون از اختیار شخص بیرون از نظارت شخص
remainder U حالتی که وجودیافتن امری منوط به تحقق امر دیگری باشد
Hypergraphia U [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
tie in sales U حالتی که دران فروشنده چند کالا رابصورت مجموعه میفروشد
Floret [rosette] U [طرح گل رزی با حالتی منظم و هندسی که جلوه ای از یک شکوفه را مجسم می سازد.]
decompression U تبدیل یک تصویر یا فایل داده فشرده به حالتی که قابل دیدن شود
dro U حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد
gold import point U حالتی است که کشور خریداری کننده کالابه جای ارز یا پول
margin land U حالتی که بازده زمین فقط جبران پرداخت هزینه ها واستهلاکات را بکند
limit load U بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
interlocking directorate U حالتی که شخص واحد ریاست چندین کمپانی رقیب را داشته باشد
inflationary gap U وقتی اقتصاد کشور در حالتی باشدکه اشتغال کامل محسوس بوده
calyx U طرح حقه یا کاسه گل که حالتی از گل شاه عباسی و یا گل ختایی را نشان می دهد
interrupt U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
interrupts U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
armed peace U حالتی که دولتهابدون درگیری نظامی خود رابرای جنگ احتمالی اماده می کنند
interrupting U حالتی که در آن در صورتی که وقفه رخ دهد تمام وضعیتهای ماشین و برنامه حفظ می شوند
bump U حالتی در پرواز که هنگام افزایش ناگهانی سرعت افقی باد بوجود می اید
PCU U وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد
wheel well U محفظهای که یک واحد ازارابه فرود را در حالتی که جمع شده است در خود جای میدهد
buyer's over U حالتی در بازار که پس ازفروش تمام کالا هنور کالای مربوطه مورد نقاضا میباشد
kidnapping U در CL به خصوص به حالتی اطلاق میشود که کسی را بدزدند و ازکشور محل اقامتش خارج کنند
endless knots U طرح گره بدون انتها [که حالتی از پیچش نخ را بصورت متقارن و ستاره ای شکل به نگاره می بخشد.]
cloud design U طرح ابری که بیشتر در فرش های چینی دیده می شود و حالتی از ابر را نشان می دهد
cards U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
card U وسیلهای که داده کارت پانچ را به حالتی کا قابل دریافت برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
final set U حالتی که بتن بطور کامل گرفته و بقدرکافی سخت شده که بتوان قالب براری نمود
pyramiding U سیستم مدیریت هرمی حالتی که چندین شرکت تحت تملک یا اداره یک موسسه بزرگ قرار گیرند
potential substitution U حالتی که یک کالا جانشین عینی نداردولی موادی وجود دارند که تحت شرایط خاص می توانندجانشین ان شوند
real U ارزش واقعی هر کالا یا خدمت در حالتی که با پول اندازه گیری شود حقوق راجعه به اموال غیرمنقول
Ensi U [نوعی قالیچه پرده آویز بین ترکمن ها بر سر درب ورودی به چادر استفاده می شود و حالتی از پنجره را نشان می دهد.]
place utility U استفاده فیزیکی یا وضعی حالتی که موسسه تولیدی جهت بالا بردن سود خودحمل و نقل محصولش را نیزبر عهده بگیرد
answered U حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answers U حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
sequential U حالتی که هر دستور برنامه در برنامه در محلهای پیاپی ذخیره شده اند
answer U حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
answering U حالتی از مودم که پاسخ ها را با استفاده از ارتباط با مودم اصلی ایجاد میکند
AT command set U حالتی در مودم که آماده پذیرش دستورات با استفاده از مجموعه دستورات Hayes AT است
close price U دز خرید وفروش سهام حالتی را گویندکه قیمت خرید و فروش به هم خیلی نزدیک باشد
damage feasant U درCL حالتی را گویند که رمه یاگله کسی وارد ملک دیگری شده از طریق چریدن یاشکستن اشجار ایجاد خسارت نماید
special verdict U رای هیات منصفه در حالتی که حقایق موضوع مطروحه را ان چنان که برایشان ثابت شده است اعلام و اخذ تصمیم را به دادگاه بسپارند
tenancy in common U حالتی که جمعی با عناوین مختلف در اداره ملکی شرکت داشته باشند بدون ان که به وحدت مالکیت ان خللی وارد اید مدت اجاره
cross action U در CL حالتی است که یک طرف عین دعوایی را که طرف متقابل درموضوع واحد علیه او مطرح کرده
pages U وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
paged U وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
page U وسیلهای که اطلاعات نوشته شده یا تایپ شده را به حالتی که کامپیوتر می فهمد و پردازش میکند تبدیل کند
analogue U دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است
analogues U دادهای که به عنوان سیگنال ممتد متغیر نمایش داده میشود. صوت حالتی از داده آنالوگ است
modes U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
mode U حالتی که در آن کامپیوتر به کاربران اجازه میدهد دستورات یا برنامه ها یا داده را وارد کنند و به سرعت پاسخ دریافت کنند
inseparable cost U حالتی که چند نوع کالا در یک واحدتولیدی ساخته شود و هزینه و مخارج هر یک نسبت به کل مخارج اختیارا" تعیین گردد
documenting U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
documented U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
document U وسیلهای که اطلاع نوشته شده یا چاپ شده رابه حالتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند
toolkit software U بسته نرم افزاری که به شخص امکان توسعه کاربردهای خاص خود رابسیار ساده تر از حالتی که شخصا" تمام یک برنامه رامی نویسد فراهم می اورد
contructive larcency U مقصودسرقتی است که از مجموعه اعمال یک عده یا یک فرد ناشی شود در حالتی که این اعمال به تنهایی فاقد هر نوع وصف جنایی باشد
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
imperfect competition U حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
estate in common U درCL حالتی را گویند که دو یاچند نفر در زمینی با عناوین مختلف و یا با عنوان واحدولی در ازمنه مختلف اشتراک منافع داشته باشند ملک مشاع
innocent passage U مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
karadja medallion U ترنج کرجی [این طرح مربوط به منطقه ای بین اهر و تبریز می باشد که در آن ترنج حالت کشیده داشته و هشت وجه آنرا با حالتی از قلاب می پوشانند.]
Mercerization U مرسیزاسیون [این عمل شیمیایی بر روی نخ های پنبه ای توسط مواد قلیائی و در محیط تحت فشار انجام گرفته تا علاوه بر افزایش استحکام نخ، حالتی درخشنده نیز به آن افزوده شود.]
normal slump U درازمایش افت مخروطی بتن حالتی است که بتن پس ازنشست شکل مخروطی ناقص خود را حفظ کند
good humour U خوش حالتی خوش مشربی
Temerchin motife U نگاره تمرچین [این نقش هشت ضلعی در فرش های افغانی، ترکمنی و قفقازی بکار رفته و ویژگی خاص آن تکرار حالتی از ماهی در طراحی است و بصورت چهار قاب مشابه با تضاد رنگی می باشد.]
turret motife U طرح شیروان [این طرح بعنوان ترنج اصلی به تعداد یک یا سه عدد در متن فرش بکار رفته و حالتی هندسی و هشت وجهی داشته که با خطوط هندسی تزئین می شود.]
away U بیرون
away U بیرون از
outward bound U بیرون رو
bakkat U به بیرون
out <adv.> U بیرون
out [of] <adv.> U بیرون [از]
outside [of] <adv.> U بیرون [از]
outwith [Scotish E] <adv.> U بیرون [از]
outdoor U بیرون
outside appearance U بیرون
out door U بیرون
out <adv.> U به بیرون
forth of U بیرون از
forth U بیرون از
from the outside U از بیرون
outside U بیرون
efferent U بیرون بر
outsides U بیرون
off the track U بیرون
extra terrestrial U بیرون از
externals U بیرون
abroad U بیرون
out- U بیرون از
external U بیرون
out-of- U بیرون از
out of U بیرون از
outed U بیرون از
without U بیرون
from out of town U از بیرون [از]
out U بیرون از
from outside U از بیرون [از]
without U بیرون از
extruded U بیرون کشیدن
ejection U بیرون رانی
extrorse U بیرون برگشته
ejection U بیرون اندازی
egestion U بیرون ریزی
ejector U بیرون کننده
effuse U بیرون ریختن از
extra cranial U بیرون ازجمجمه
extruding U بیرون امدن
extruding U بیرون انداختن
efferent U رگ بیرون بر وابران
extrudes U بیرون کشیدن
extrudes U بیرون امدن
extrudes U بیرون انداختن
ejector U بیرون انداز
eliminable U بیرون کردنی
extra cosmical U بیرون ازگیتی
exserted U بیرون امده
exsert U بیرون دادن
expulse U بیرون دادن
expulse U بیرون انداختن
extra cranial U ازجمجمه بیرون
extra physical U بیرون ازقواعدطبیعی
exhalent U بیرون دهنده
extruded U بیرون انداختن
extrauterine U بیرون زهدانی
extruded U بیرون امدن
excurrent U بیرون ریزنده
out <adv.> U به طرف بیرون
excommunicative U بیرون کننده
ejaculatory U بیرون اندازنده
jettisoned U بیرون افکندن
outgoing U بیرون رونده
clamp U بیرون کشیدن
extruding U بیرون کشیدن
clamped U بیرون کشیدن
clamping U بیرون کشیدن
clamps U بیرون کشیدن
vents U بیرون دادن
plug U بیرون زدن
plugging U بیرون زدن
jettisoning U بیرون افکندن
jettisons U بیرون افکندن
outflow U بیرون ریزی
outflows U بیرون ریزی
draws U بیرون کشیدن
draw U بیرون کشیدن
jettison U بیرون افکندن
plugs U بیرون زدن
astir U بیرون از بستر
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com