English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (36 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to orient oneself U جهات چهار گانه خود راتعیین کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
quadruples U چهار گانه
quadruplet U چهار گانه
quadruplets U چهار گانه
quadruple U چهار گانه
quadrupled U چهار گانه
quadrupling U چهار گانه
the big four U بزرگان چهار گانه
to trace the p of a person U دودمان کسی راپرسیدن نسبت کسی راتعیین کردن
table of precedence U صورتی که ترتیب الویت قوانین و مقررات مختلفه راتعیین میکند
cross-in-square U [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
four poster U تختخوابی که چهار تیر یادیرک در چهار گوشه دارد
trapezium U چهار پهلو چهار ضلعی غیر منظم
quatrefoil U چهار وجهی [این اصطلاح موقعی که یک نگاره و یا کل فرش از چهار قسمت کاملا قرینه بوجود آمده باشد، بکار می رود.]
tetrahedron U جسم چهار سطحی چهار ضلعی
tetragonal U دارای چهار زاویه چهار کنجی
quadrumvir U انجمنی مرکب از چهار تن چهار نفری
quadrumana U چهار دستان میمونهای چهار دست و پا
tetrapterous U دارای چهار بال چهار جناحی
central strip U جداکننده جهات
intercardinal headings U جهات فرعی
intermediate points U جهات میانی
scundine quid U از برخی جهات
in somewise U از پارهای جهات
the four cardinal points U جهات اربعه
cardinal headings U جهات اصلی
quadrantal points U جهات فرعی
cardinal points U جهات اصلی
intercardinal points U جهات فرعی
cutting direction of a saw U جهات برش اره
qyaternary U چهار واحدی چهار عضوی
quatrefoil U چهار ترک چهار گوشه
quadrangle U چهار گوش چهار دیواری
quadrangles U چهار گوش چهار دیواری
reference line U خط راهنمای تعیین جهات خط برگشت خط مبنا
self supporting country U کشوری که از جهات مختلف به خودمتکی و از خارج بی نیازباشد
to box the compass U جهات سی ودوگانه قطب نمارابه ترتیب گفتن
goat antelope نوعی بز که از بعضی جهات شبیه بز کوهی است
We ought to (should)examineit in all itsaspects. U باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
impaled U چهار میل کردن
impale U چهار میل کردن
impales U چهار میل کردن
impaling U چهار میل کردن
graticule U چهار خانه کردن
to go away in a foursome U چهار نفره سفر کردن
immure U در چهار دیوار نگاهداشتن محصور کردن
to orient oneself U چهار سوی خود را پیدا کردن
quarter U به چهار قسمت مساوی تقسیم کردن
scaffolds U سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
scaffold U سکوب یا چهار چوب تخته بندی کردن
divides U پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
divide U پیدا کردن تعداد چهار هایی که در عدد جا می شوند
pascal U فشار وارد بریک نقطه صرف نظر از شتاب ناشی از گرانش در همه جهات یکسان میباشد
tripling U سه گانه
trinal U سه گانه
sextette U شش گانه
three fold U سه گانه
trebly U سه گانه
triples U سه گانه
tripled U سه گانه
triple U سه گانه
trinary U سه گانه
hobby-horse U گانه
ternal U سه گانه
hobby-horses U گانه
decuple U ده گانه
hexaploid U شش گانه
triplet U سه گانه
sextuplicate U شش گانه
sextuplet U شش گانه
tetragraph U کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل
ternate U سه برگچهای سه گانه
services U نیروهای سه گانه
ternary U سه برگچهای سه گانه
macrogamete U کلان گانه
duopoly U انحصار دو گانه
twelve U دوازده گانه
degress of comparison U درجات سه گانه
the big three U بزرگان سه گانه
toothless U بچه گانه
sextet U شش گانه شش قلو
sextets U شش گانه شش قلو
triple bond U پیوند سه گانه
in severalty U جدا گانه
septempartite U هفت گانه
octoploid U هشت گانه
trilcgy U یا قطعات سه گانه
the three kingdoms U مولودهای سه گانه
the three kingdoms U موالیدسه گانه
the triple entent U ائتلاف سه گانه
the learned professions U علوم سه گانه
the tribes U اسباط 21 گانه
triple address U با نشانی سه گانه
triple point U نقطه سه گانه
slingshots U تیرکمان بچه گانه
punic wars U جنگهای سه گانه رم باقرطاجنی ها
fourteen points U اصول چهارده گانه
octateuch U کتابهای هشت گانه
octachord U نتهای هشت گانه
octarchy U ولایات هشت گانه
five unit code U الفبای پنج گانه
decathlons U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
multiple connector U بست چند گانه
multiple regression U رگرسیون چند گانه
multiprocessing U پردازش چند گانه
twelve tables U الواح دوازده گانه
pedologia U گفتار بچه گانه
trivium U علوم ازاد سه گانه
slingshot U تیرکمان بچه گانه
triumvir U عضو اتحاد سه گانه
decathlon U ورزشهای ده گانه دوومیدانی
multicomputer U کامپیوتر چند گانه
hypocorism U لقب بچه گانه
sextuple U دارای شش ضربه شش گانه
heptarchy U ولایات هفت گانه
small clothes U جامه بچه گانه
the three persons U اقنوم های سه گانه
parish register U دفتر ثبت وقایع سه گانه
multiaccess computer U کامپیوتر با دسترسی چند گانه
multiprocessing system U سیستم پردازش چند گانه
multiprecision arithmetic U ریاضیات با دقت چند گانه
rosettes U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
rosette U اشکال و الگوهای استانداردی برای بکارگیر مکانیزم تبدیل تغییر حاصل از تنش به سیگنالهای الکتریکی برای تنشها درهمه جهات
hop stop and jump U قسمتهای سه گانه پرش طول سه گام
girly U غیر بالغ خام وبچه گانه
multiple arc lamp U لامپ قوسی با اتصال چند گانه
soapbox derby U مسابقه گاریهای بچه گانه درسرازیری
signs of the zodiac U صورتهای منطقه البروج برجهای دوازده گانه
trigraph U حروف رمز سه گانه مربوط به کد فنی تجهیزات انفرادی
triathlon U مسابقه سه گانه بین زنان شامل دو 001 متر
hierarchies U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
hierarchy U گروه فرشتگان نه گانه سلسله سران روحانی وشیوخ
phratry U درتاریخ یونان واحد قومیت یکی از تقسیمات سه گانه قبیله
agoines U مسابقههای سه گانه یونانیان باستان ورزش وموسیقی وغشه یادو
jan grid U سیستم مختصات مشترک نقشههای مورد استفاده نیروهای سه گانه
Kasim Ushag design U طرح قسیم اوشاق [عشاق] [مربوط به فرش های کاراباغ در قرن نوزدهم میلادی می باشد که در آن ترنج بزرگی به شکل لوزی متن را در بر گرفته و اشکال قلاب مانند در جهات مختلف بافته می شوند.]
menu display U روش محاورهای ارتباط باسیستم کامپیوتری از طریق سوال و جواب یا انتخابهای چند گانه
triple point U نقطه تقاطع امواج سه گانه ترکش اتمی نقطه برخوردامواج صوتی
siva U خدای والامقام هندو که ازخدایان سه گانه یا تثلیث دین هندو بشمار میرود
heptateueh U کتب هفت گانه اول کتب عهدعتیق
quadrilaterals U چهار بر
quadrilateral U چهار بر
tetrad U چهار
tetragon U چهار بر
quadrupled U چهار لا
quatre U چهار
quadrupeds U چهار پا
quadruped U چهار پا
quadrupling U چهار لا
quadrate U چهار یک
quadruples U چهار لا
quadruple U چهار لا
four U چهار
quartile U چهار یک
quarter U چهار یک
vigesimal U بیست قسمت شده بیست گانه
quadrilateral U چهار جانبه
four cycle U چهار چرخه
quadrupling U چهار تایی
four dimensional U چهار بعدی
twice is U دو دو تا چهار تا میشود
four o'clock U ساعت چهار
tetrad U چهار عنصری
tetradactylous U چهار پنجهای
four pole U چهار قطبی
quadrilaterals U چهار ضلعی
quadrilaterals U چهار جانبه
quadripartite U چهار جزئی
quadruple U چهار تایی
gallops U چهار نعل
quadrupled U چهار تایی
galloped U چهار نعل
Wednesday U چهار شنبه
cross legged U چهار زانو
gallop U چهار نعل
Wednesdays U چهار شنبه
quadruples U چهار تایی
close U چهار گوشه
footstool U چهار پایه
long legged U چهار پایه
footstools U چهار پایه
creep U چهار دست و پا
square dome U چهار طاقی
quadrant U چهار گوش
squared U چهار گوش
squares U چهار گوش
squaring U چهار گوش
all fours U چهار دست و پا
point four U اصل چهار
quad U چهار قلو
quad U چهار گوش
quads U چهار قلو
quads U چهار گوش
quadrangular U چهار گوشه
square U چهار گوش
quadrivalent U چهار ارزشی
quadrant U چهار یک دایره
quadraple U چهار برابر
quadrate U چهار گوش
quadric U چهار تایی
double breasted U کت چهار دکمه
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com