English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hebrides U جزایر هیبرید واقع در غرب اسکاتلند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
west lndies U جزایر هند غربی واقع بین اتازونی و امریکای جنوبی
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
hybrid U هیبرید
resonance hybride U هیبرید رزونانسی
hybridization U هیبرید شدگی
hybridization U هیبرید شدن
Scotland U اسکاتلند
north britain U اسکاتلند
scotland yard U اسکاتلند یارد
kirk U کلیسای اسکاتلند
procuration fiscal U دادستان بخش در اسکاتلند
lord advocate U دادستان کل مامور به اسکاتلند
orkney lslands U جزیره اورکنی درشمال اسکاتلند
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
Marshall Islands U جزایر مارشال
Bermuda U جزایر برمودا
british isles U جزایر بریتانی
indies U جزایر سند
American Samoa U جزایر ساموآ
Mariana Islands U جزایر ماریانا
intercostal U واقع در میان دنده ها واقع در بین رگبرگها
gael U مردم کوهستانی اسکاتلند سلتهای اسکاتلندی
polynesian U اهل جزایر پلینزی
maccaboy U انفیه جزایر مارتینیک
micronesian U اهل جزایر میکرونزی
moro U مسلمان جزایر فیلیپین ومالایا
Manila U مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین کاغذ مانیل
manilla U مانیلا پایتخت جزایر فیلیپین کاغذ مانیل
shetland U جزایر شتلاند اسب کوچک ویال بلند
canary U رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
canaries U رنگ زرد روشن شراب محصول جزایر کاناری
atole U جزیره یا جزایر مرجانی که اطراف دریاچه را مثل کمربندی احاطه کرده باشد
glengarry U نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
to lie east and west U واقع شدن شرقی وغربی واقع شدن
situate U واقع در
substantially U در واقع
indeed U در واقع
bestead U واقع
situated or situate U واقع
situating U واقع در
As it were U در واقع
postmortem U پس از واقع
situates U واقع در
post mortem U پس از واقع
in reality U در واقع
initialled U واقع در اغاز
trumped-up U خلاف واقع
realistically U واقع گرایانه
initialing U واقع در اغاز
trumped up U خلاف واقع
subjacent U واقع در زیر
initialling U واقع در اغاز
initials U واقع در اغاز
realists U واقع بین
lumbar U واقع در کمر
sublunar U واقع در زیرقمر
realistic U واقع بین
realistic U واقع گرایانه
superjacent U واقع درفوق
realist U واقع بین
situated U واقع در جایگزین
realistically U واقع بین
situated U واقع شده در
realists U واقع گرا
situated or situate U واقع شده
flight from reality U واقع گریزی
haemal U واقع درسوی دل
hypodermal U واقع در زیرپوست
postern U واقع درعقب
initiatory U واقع در اول
osculant U واقع شونده
intervascular U واقع در میان رگ ها
intradermic U واقع در زیرپوست
intralogical U واقع در حدودمنطق
intramontane U واقع در کوهستان
located inside U تو واقع شده
limitrophe U واقع در مرز
life like U واقع نما
extreme position U واقع درمنتهاالیه
precordial U واقع در پیش دل
extraception U واقع نگری
alpha lyrae U نسر واقع
sinisteral U واقع درسمت چپ
sincipital U واقع در جلوی سر
procephalic U واقع در جلو سر
axile U واقع درمحور
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
shipside U واقع در کنارکشتی
intradermal U واقع در زیرپوست
capsulate U واقع درکپسول
centric U واقع درمرکز
realist U واقع گرا
dereism U واقع گریزی
dichasial U واقع در دو طرف
it lies on the east of U در خاور واقع
covenants U واقع شود
realism U واقع گرائی
down to earth U واقع بین
down-to-earth U واقع بین
hindered U واقع درعقب
vega U نسر واقع
occur U واقع شدن
occurred U واقع شدن
occurring U واقع شدن
occurs U واقع شدن
realism U واقع گرایی
hinder U واقع درعقب
hindering U واقع درعقب
onshore U واقع در ساحل
hinders U واقع درعقب
vanward U واقع درجلو
nether U واقع در زیر
nether U واقع در پایین
covenant U واقع شود
setting up U واقع شده
sets U واقع شده
set U واقع شده
yonder U واقع درانجا
vertical U واقع در نوک
realism U واقع بینی
to come to pass U واقع شدن
lied U واقع شدن
mean U واقع دروسط
take place U واقع شدن
to take place U واقع شدن
meaner U واقع دروسط
meanest U واقع دروسط
lies U واقع شدن
lie U واقع شدن
untrue U خلاف واقع
transpontine U واقع در انسوی پل
objectivity U واقع بینی
initial U واقع در اغاز
initialed U واقع در اغاز
postcardinal U واقع در پشت قلب
pragmatics U فعال واقع بین
critical U واقع درمرحله انتقال
half way U واقع در نیمه راه
interaxal U واقع در میان دو کوه
interaxial U واقع در میان دو کوه
left-hand U واقع در سمت چپی
interamnian U واقع در میان دو رودخانه
haemal U واقع درسوی چپ سینه
terminal U واقع در نوک پایان
laterad U واقع درخط افقی
left handed U واقع در سمت چپ ناشی
hypogastric U واقع در زیر شکم
hypogeal U واقع در شکم خاک
hypogeous U واقع در شکم خاک
hypogynous U واقع در زیر تخمدان
it never occurred again U دیگر واقع نشد
interjacent U در میان واقع شونده
intratelluric U واقع در درون زمین
lobar U واقع در قسمتهای ریه
terminals U واقع در نوک پایان
intercellular U واقع در میان یاخته ها
midship U واقع درمیان کشتی
nodal U واقع درنزدیک گره
intermontane U واقع در میان دو کوه
intermundane U واقع در میان دو جهان
intermural U واقع در میان دیوارها
interplanetary U واقع در بین سیارات
pantropical U واقع در مناطق حاره
pantropic U واقع در مناطق حاره
right-hand U واقع در دست راست
interurban U واقع در میان شهرها
interscapular U واقع در میان دو کتف
moral realism U واقع نگری اخلاقی
avail U دردسترس واقع شدن
interseptal U واقع در میان جدارها
midmost U واقع در عین وسط
intervertebral U واقع در میان مهره ها
intercensal U واقع در میان دو سرشماری
intercolumnar U واقع در میان دو ستون
to keep one's feet on the ground <idiom> U واقع بین ماندن
interdental U واقع در میان دو دندان
interseptal U واقع در میان پره ها
interdigital U واقع در میان انگشتان
interdigitate U واقع در میان انگشتان
intracellular U واقع در درون سلول
intra uterine U واقع در درون زهدان
interfacial U واقع در میان دورو
intermaxillary U واقع در میان ارواره ها
mid most U واقع در عین وسط
middlemost U واقع در عین وسط
intertribal U واقع در میان قبیله ها
pre ocular U واقع در جلو چشم
superlunar U واقع دربالای ماه
nocturnal U واقع شونده درشب
pragmatic U فعال واقع بین
to suffer wrong U مظلوم واقع شدن
interstellar U واقع در میان ستارگان
alpine U واقع در ارتفاع زیاد
sublingual U واقع درزیر زبان
subsolar U واقع در نواحی گرمسیر
lateral U واقع درخط افقی
subcartilaginous U واقع در زیر غضروف
southwestern U واقع در جنوب غربی
southwest U واقع در جنوب غربی
situated to the right U واقع دردست راست
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com