English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
eddy current U جریان سرگردان
stray current U جریان سرگردان
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marking current U جریان نشان دهنده مسیرعبور جریان الکتریسیته جریان مشخص کننده مدار
leakage current U جریان خطا جریان خزنده جریان پراکندگی
flow U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
all mains receiver U گیرنده جریان دائم و جریان متناوب رادیوی برق و باطری
flowed U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
flows U سرعت حرکت و جریان اب عبور و جریان خودروها یاسایر وسایل
push pull U وابسته بدولوله الکترونی که جریان برق در انها دردوجهت متضاد جریان یابد
room circuit U جریان الکتریکی که دردستگاههای رمزکردن وکشف مورد استفاده میباشد جریان دستگاه رمز
currents U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
inverts U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
invert U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
inverting U جریان دائم را به جریان متناوب تبدیل کردن برگرداندن
current U جریان الکتریکی با مقدار ثابت که در یک جهت جریان دارد
amp U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
ampere U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
amps U واحد اصلی SI در جریان الکتریکی که به عنوان جریان جاری در یک مقاومت یک اهمی ولتاژ یک ولت دارد
heterodyne U ترکیب دو جریان متناوب برای تولید جریانی با فرکانسی برابر مجموع یا تفاضل فرکانس دو جریان مزبور
genemotor U مبدل جریان دائم به جریان دوار دیناموتور
vortex U سرگردان
strafes U سرگردان
gadabout U سرگردان
vortexes U سرگردان
strafed U سرگردان
strafe U سرگردان
discursive U سرگردان
forlorn U سرگردان
runabouts U سرگردان
runabout U سرگردان
erratic U سرگردان
vortices U سرگردان
strayed U سرگردان
straggler U سرگردان
dp U سرگردان
stragglers U سرگردان
straying U سرگردان
mazed U سرگردان
strays U سرگردان
adrift U سرگردان
stray U سرگردان
astray U سرگردان
wanderer U سرگردان
wanderings U سرگردان
wandering U سرگردان
constrictor U گرفتگی در یک لوله یا جریان سیال که دارای سوراخ کوچکی میباشد و جریان معینی را در ازای هر واحداختلاف فشاراز خود عبورمیدهد
wanders U سرگردان بودن
errantly U بطور سرگردان
to be in a quandery U سرگردان یامتحیرشدن
extravagate U سرگردان شدن
to be on tenter hooks U سرگردان بودن
strays U گم شده یا سرگردان .
divagate U سرگردان شدن
to lead a U سرگردان کردن
to go a U سرگردان شدن
derelict U ناو سرگردان
straying U گم شده یا سرگردان .
stray U گم شده یا سرگردان .
to be on tenters U سرگردان بودن
straggling U سرگردان اواره
wandered U سرگردان بودن
frustrated cargo U کالای سرگردان
wander U سرگردان بودن
stragglers U فراری سرگردان
straggler U فراری سرگردان
wanders U سرگردان شدن
wander U سرگردان شدن
wandered U سرگردان شدن
errant U سرگردان حادثه جو
straggle U سرگردان اواره
straggled U سرگردان اواره
straggles U سرگردان اواره
to be [left] stranded U سرگردان شدن
counter current U جریان مخالف دریایی جریان متضاد اب
constant current U جریان مستقیم جریان ثابت باطری
induction current U جریان القاء شده جریان تحریک
dodgers U دور سرگردان جاخالی کن
traipsing U سرگردان بودن ول گشتن
traipsed U سرگردان بودن ول گشتن
traipses U سرگردان بودن ول گشتن
traipse U سرگردان بودن ول گشتن
dodger U دور سرگردان جاخالی کن
ghost signals U علایم راداری سرگردان
erratically U بطور سیاریا سرگردان
awash U سرگردان بر روی امواج دریا
straggling U هرزه روییدن سرگردان بودن
straggles U هرزه روییدن سرگردان بودن
roil U مخلوط کردن سرگردان شدن
straggle U هرزه روییدن سرگردان بودن
straggled U هرزه روییدن سرگردان بودن
to knock about U سرگردان بودن زندگی منظم نداشتن
runoff coefficient U ضریب جریان که برابراست باارتفاع اب جریان یافته درزمین به ارتفاع بارندگی این ضریب کوچکتر از واحدمیباشد
reynold's number U این عددنشاندهنده رژیم جریان است یعنی اگر این عدد کمتراز 032باشد جریان متلاطم میباشد
current compensation U کمپنزاسیون جریان تعدیل جریان
three phase current U جریان سه فاز جریان دوار
current flow U سیلان جریان فلوی جریان
parasitic current U جریان نشتی جریان خارجی
chaining U اتصال اجزا با استفاده از روش زنجیره سرگردان
gresham's law U پول بد پول خوب را از جریان خارج میکند از دو نوع پول با ارزش قانونی یکسان انکه پشتوانه اش طلاست در جریان می ماند
loosest U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser U توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
unstart U انفجاری جریان صحیح هوا داخل ورودی مافوق صوت موتورمکنده هوا که بطور بارزی باپیدایش ناگهانی موجهای ضربهای و معکوس شدن انی جریان همراه است
circuitry U شدت جریان برق اجزاء ترکیب کننده جریان برق
idle current meter U دستگاه اندازه گیری جریان کور امپرمتر جریان کور
vortex ring state U حالت کاری رتور اصلی رتورکرافت که در ان جهت جریان رتور در خلاف جریان نسبی قائم خارج دیسک رتور وتراست رتور میباشد
spasur U سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
fet U وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
alternators U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
d.c. transformer U ترانسفورماتور جریان دائم مبدل جریان دائم
d.c. machine U ماشین جریان مستقیم ماشین جریان دائم
alternator U ماشین جریان متناوب ژنراتور جریان متناوب
electromagnetism U پدیده ایجاد قوه اهن ربایی بوسیله جریان الکتریسته وهمچنین تاثیر قوه اهن ربایی بر جریان برق
peregrinate U سرگردان بودن اواره بودن در کشور خارجی اقامت کردن
straggles U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
straggling U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
straggled U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
straggle U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن ول گشتن
teleran system U نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
strangle U سرگردان شدن یا بودن متفرق شدن
isotach U خطوط میزان منحنی سرعت جریان اب خطوط جریان هم سرعت
heavy current engineering U مهندسی جریان قوی مهندسی قدرت تکنولوژی جریان قوی
stray U سرگردان شدن منحرف شدن
stravage U سرگردان بودن بی هدف بودن
moons U سرگردان بودن اواره بودن
straying U سرگردان شدن منحرف شدن
stravaig U سرگردان بودن بی هدف بودن
strays U سرگردان شدن منحرف شدن
To be stranded. U دربدر شدن ( سرگردان شدن )
moon U سرگردان بودن اواره بودن
tide U جریان
streams U جریان
income U جریان
course U جریان
coursed U جریان
streams U جریان اب
afoot U در جریان
total current U جریان کل
circulations U جریان
gush U جریان
flow line U خط جریان
flow limit U حد جریان
in the air <idiom> U جریان
courses U جریان
circulation U جریان
rheostome U جریان بر
flowline U خط جریان
affluxion U جریان
conducts U جریان
against the stream U بر ضد جریان اب
conducting U جریان
conducted U جریان
runoff U جریان
fluor U جریان
afflux U جریان
flushing U جریان
streamed U جریان اب
line of flow U خط جریان
streamed U جریان
stream U جریان
flush U جریان
flushes U جریان
conduct U جریان
in hand U در جریان
flowed U جریان
insets U جریان
inset U جریان
stream U جریان اب
gushed U جریان
gushes U جریان
flows U جریان
processes U جریان
process U جریان
actions U جریان
currents U جریان
current U جریان
going U جریان
rede U جریان
action U جریان
flow U جریان
effluvium U جریان
proceeding U جریان
twayblade U جریان
low current U جریان ضعیف
cromwell current U جریان اب کرامول
load current U جریان بار
ocean current U جریان دریایی
crosscurrent U جریان متقاطع
line circuit U جریان شبکه
aperiodic current U جریان نامتناوب
peak value U جریان بیشینه
armature current U جریان ارمیچر
crosscurrent U جریان مخالف
an eletriccurret U جریان برق
ocean current U جریان اقیانوس
current converter U مبدل جریان
au courant U در جریان روز
current compensation U جبران جریان
line charging current U جریان بارگیری خط
luminous flux U جریان نور
ocean current U جریان اقیانوسی
critical flow U جریان بحرانی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com