Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
injuries to head or face
U
جراحات وارده به سرو صورت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
inventory
U
از چیزی صورت برداشتن صورت ریز مواد اولیه موجودی انبار صورت تحریرترکه متوفی
incoming
U
وارده
imported
U
کالای وارده
actual total loss
U
کل زیان وارده
import
U
کالای وارده
importing
U
کالای وارده
average particular
U
خسارت وارده بر کشتی
keyed in
<past-p.>
وارده از طریق کلید
constructive total loss
U
تخمین خسارت کل وارده
accident damage to property
U
خسارت اتفاقی وارده بردارایی
filo
U
اخرین صادره از اولین وارده
lifo
U
اولین صادره ازاخرین وارده
fractional damage
U
خسارت وارده به قسمتی از وسیله
lifo last in first out
U
اولین صادره از اخرین وارده
inputted
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
input
U
انرژی وارده به دستگاه قدرت ورودی
zction for dammages
U
اقدام برای دریافت خسارت وارده
photon
U
واحد شدت نور وارده بشبکیه چشم
contributions
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
contribution
U
جبران ضرر وارده به یکی ازشرکا به وسیله سایرین اعانه دادن
hook's law
U
تغییر شکل یک جسم الاستیک در دامنه الاستیسیته با تنش وارده متناسب است
unidirectional composite
U
ساختاری که همه الیاف یارشتههای ان موازی بوده ومعمولا در جهت نیروی وارده میباشند
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
local
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
locals
U
چاپگری که به صورت فیزیکی به کامپیوتر وصل است و نه به صورت منبع اشتراکی در شبکه
printers
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
printer
U
وسیلهای که داده ورودی به صورت الکتریکی را به صورت قابل خواندن چاپ شده تبدیل میکند
plastic bubble keyboard
U
صفحه کلید که کلیدهای آن به صورت حبابهای کوچک روی ورقه پلاستیکی هستند که در صورت انتخاب مدار را کامل می کنند
packet
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
packets
U
روش ارسال داده روی شبکه گسترده به صورت بستههای کوچک که بعدا به صورت درست سوار می شوند در مرحله دریافت
control and reporting center
U
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
numeric
U
که در بسیاری صفحه کلیدهای کامپیوتر به صورت گروه جداگانه برای واد کردن حجم زیادی از داده به صورت اعداد به کار می رود
certificate of damage
U
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
barrage jamming
U
تولید پارازیت به صورت پرده ممانعتی پخش پارازیت به صورت توده وسیع
watt
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
watts
U
واحداندازه گیری SI برای توان الکتریکی که به صورت توان تولیدشده در صورت عبور جریان یک آمپر از باری که ولتاژ یک ولت دارد تعریف میشود
discretionary
U
آنچه در صورت نیاز لازم و در صورت عدم نیاز زیادی باشد
fifo
U
اولین صادره از اولین وارده
Lilo
U
اخرین صادره از اخرین وارده
Lilos
U
اخرین صادره از اخرین وارده
rom
U
دیسک پلاستیکی کوچک که به عنوان قطعه ROM با فرفیت بالا استفاده میشود. داده به صورت دودویی ذخیره میشود به صورت سوراخهای حکاکی شده روی سطح آن که سپس توسط لیزر خوانده می شوند
chargeable accessions
U
استخدام به صورت پرسنل کادر استخدام به صورت پیمانی
line astern
U
صورت بندی ستون هوایی صورت بندی یک ستونه
dat
U
سیستم ضبط صورت به صورت اطلاعات دیجیتال روی نوار مغناطیسی که تولید مجدد با کیفیت بالا دارد ونیز نوار با فرفیت بالا برای سیستم پشتیبانی
basics
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
basic
U
بخشی از سرویس ISDN که شامل دو کانال انتقال داده است . که داده را به صورت کیلو بایت در ثانیه ارسال میکند و یک کانال کنترلی دارد که میتواند اطلاعات کنترلی جانبی را به صورت کیلو بایت در ثاینه منتقل کند
approach formation
U
صورت بندی تقرب به باند صورت بندی تقرب به دشمن
automatic programming
U
روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
civil damage assessment
U
ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
phase
U
صورت
circumstantially
U
در صورت
constellation
U
صورت
phased
U
صورت
phases
U
صورت
image
U
صورت
facies
U
صورت
list
U
صورت
rosters
U
صورت
physiognomy
U
صورت
images
U
صورت
roll
U
صورت
rolls
U
صورت
faces
U
صورت
face
U
صورت
hues
U
صورت
slips
U
صورت
slipped
U
صورت
slip
U
صورت
hue
U
صورت
coat card
U
صورت
physiognomies
U
صورت
invoiced
U
صورت
visages
U
رو صورت
providing
U
در صورت
conformational isomers
U
هم صورت
shape
U
صورت
shapes
U
صورت
conformer
U
هم صورت
kalendar
U
صورت
filed
U
صورت
file
U
صورت
formed
U
صورت
statements
U
صورت
statement
U
صورت
rolled
U
صورت
invoicing
U
صورت
invoices
U
صورت
freckle
U
لک صورت
invoice
U
صورت
figure
U
صورت
medals
U
صورت
medal
U
صورت
mazard
U
صورت
listings
U
صورت
listing
U
صورت
forms
U
صورت
visage
U
رو صورت
roster
U
صورت
effigies
U
صورت
effigy
U
صورت
version
U
صورت
versions
U
صورت
constellations
U
صورت
form
U
صورت
figures
U
صورت
figuring
U
صورت
constellations
U
صورت فلکی
face cream
U
کرم صورت
the brush
U
صورت گری
standard form
U
صورت متعارف
stop list
U
صورت متخلفین
complement form
U
صورت متممی
transfiguration
U
تبدیل صورت
to take an inventory of
U
صورت دارایی
to put in to shape
U
سر و صورت دادن
impanel
U
در صورت نوشتن
veiling
U
تور صورت
free list
U
صورت مجانی ها
ever-
U
درهر صورت
ever
U
درهر صورت
complement form
U
صورت متمم
waveform
U
به صورت موج
white face
U
جانورسفید صورت
BS
U
صورت فروش
face powder
U
پودر صورت
face powders
U
پودر صورت
faceless
U
بدون صورت
on foot
U
به صورت پیاده
nomenelature
U
صورت اسامی
nominal list
U
صورت اسامی
normal form
U
صورت عادی
normal form
U
صورت هنجار
normalized form
U
صورت هنجار
numerator
U
صورت کسر
if need be
U
در صورت بایست
formation
U
صورت بندی
if necessary
U
در صورت لزوم
if possible
U
در صورت امکان
accomplishing
U
صورت گرفتن
accomplishes
U
صورت گرفتن
bill of quantities
U
صورت مقداری
bill of material
U
صورت قطعات
bill of goods
U
صورت کالا
archetype
U
صورت ازلی
bill of exceptions
U
صورت استثنائات
archetypes
U
صورت ازلی
bill of sale
U
صورت فروش
breadboard
U
می صورت گیرد
list of promotiona
U
صورت ترفیعات
long robe
U
صورت کشیده
imbody
U
صورت خارجی
bill of fare
U
صورت غذا
if so
U
در صورت مثبت
if possible
U
در صورت توانایی
accomplish
U
صورت گرفتن
matricula
U
صورت اعضا
doable
<adj.>
U
صورت پذیر
outside appearance
U
صورت فاهر
outward show
U
صورت فاهر
certificate of expenditure
U
صورت هزینه
formalism
U
صورت گرایی
certificate of expenditure
U
صورت حساب
clear text
U
به صورت کشف
isolating
U
به صورت الکتریکی
isolates
U
به صورت الکتریکی
at that rate
U
در این صورت
sales check
U
صورت فروش
at any rate
U
درهر صورت
asterism
U
صورت فلکی
isolate
U
به صورت الکتریکی
sentential form
U
صورت جملهای
reorganization
U
صورت جدید
record
U
صورت مذاکرات
sick list
U
صورت بیماران
similitude
U
شباهت صورت
celestial body
U
صورت فلکی
canonical form
U
صورت متعارفی
serial
U
و به صورت سری
roster
U
صورت نگهبانی
portraiture
U
نقاشی از صورت
pictogram
U
صورت نگاشت
pictograph
U
صورت نگاره
pictography
U
صورت نگاری
powders
U
پودر صورت
powdering
U
پودر صورت
powder
U
پودر صورت
roster
U
صورت کار
primordial image
U
صورت ازلی
rosters
U
صورت نگهبانی
proces verbal
U
صورت مجلس
rosters
U
صورت کار
processionize
U
صورت مجلس
programme of work
U
صورت کارها
serials
U
و به صورت سری
constellation
U
صورت فلکی
burbles
U
جوش صورت
polls
U
صورت اراء
polled
U
صورت اراء
poll
U
صورت اراء
carry out
U
صورت گرفتن
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com