English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
i insist on your being present U جدا` عقیده دارم که شما بایدحضور داشته باشید
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
You can rest assured. U خاطر جمع باشید (اطمینان خاطر داشته باشید )
keep your peck up U جرات داشته باشید
be a man U مردانگی داشته باشید
Be of good courage . U قوت قلب داشته باشید
he had need remember U بایستی بخاطر داشته باشید
Would you care for a cup of coffee? U آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
i maintain U عقیده دارم که ...
i stand to it that U جدا عقیده دارم که
pan- U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pans U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
pan U در رهگیری هوایی بمعنی به گوش باشید پیام مهمی درمورد حفظ امنیت یک کشتی یاهواپیما یا شخص دارم
i insist that he is innocent U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
i insist on his innocence U جدا` عقیده دارم که او بی گناه است
delta clock U که خطا داشته یا در حلقه بی انتها قرار گرفته و یاوضعیت اشتباه داشته
One day I want to have a horse of my very own. U روزی من می خواهم یک اسب داشته باشم که شخصا به من تعلق داشته باشد.
iam proud to know him U از شناسایی او افتخار دارم افتخار دارم که او رامیشناسم
iam p to of knowing him U از اشنایی او افتخار دارم افتخار دارم که او را می شناسم
mind your eye U ملتفت باشید
look sharp U زود باشید
hurry up U زود باشید
Please make yourself comfortable. U لطفا" راحت باشید
depend upon it U خاطر جمع باشید
you may rest assured U میتوانید مطمئن باشید
you might have come U باید امده باشید
perhaps you have seen it U شاید انرادیده باشید
live it up <idiom> U روز خوبی راداشته باشید
leave me alone U کاری بمن نداشته باشید
readies U حاضربه تیر حاضر باشید
you have perhaps seen it U شاید انرا دیده باشید
look to your manner U موافب اطوار خود باشید
god speed you U کامیاب شوید موفق باشید
on guard U اماده برای دفاع باشید
dont care a rap U ذرهای باک نداشته باشید
readied U حاضربه تیر حاضر باشید
ready U حاضربه تیر حاضر باشید
readying U حاضربه تیر حاضر باشید
stick to your work U بکار خود مشغول باشید
perhaps you have seen it U ممکن است انرادیده باشید
dont care a rap U هیچ پروا نداشته باشید
you have perhaps seen it U ممکن است انرا دیده باشید
Would you wait for me, please? U ممکن است لطفا منتظرم باشید؟
Be quiet so as not to wake the others. U ساکت باشید تا دیگران را بیدار نکنید.
mind your p's and qs U در گفتار و کردار خود بهوش باشید
You really ought to take better care of yourself. U شما واقعا باید بهترمراقب خودتان باشید.
i give you my world for it U قول میدهم اینطور باشد مطمئن باشید
be patient to all men U با همه مردم شکیبا باشید نسبت بهمه بردباریاصبورباشید
mix up, caution U موافب باشید هواپیماهای دشمن و خودی درگیر شدند
Please be (feel ) at home . Please make yourself at home . U اینجا را منزل خودتان بدانید ( راحت باشید و تعارف نکنید )
salvos U در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
You should always be careful walking alone at night. U همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
I have a carton of cigarettes U من یک ... دارم.
I'm in a hurry. من عجله دارم
my a is 0 years U من 04سال دارم
I'm in a hurry. من عجله دارم.
own a house U خانهای دارم
it is in my recollection U یاد دارم
I am standing by you . I am right behind you . U هوایت را دارم
I have tobacco. من یک توتون دارم.
I want to have a word with you . I want you . U کارت دارم
close the door please U خواهش دارم
I agree. U قبول دارم.
I'm in doubt about it. U من بهش شک دارم.
I have a question. U من یک سئوال دارم.
I need my e U من دوست دارم
I have a headache. U من سر درد دارم.
i wish to stay here U میل دارم ...
i intend to stay here U خیال دارم که ...
Can you watch the dog for us this weekend? U آیا شماها می توانید آخر این هفته مواظب این سگ باشید؟
i yearn for U ارزوی استراحت دارم
i am rials in pocket U سه ریال در جیب دارم
i am busy at the moment U اکنون کار دارم
i am famishing U از گرسنگی دارم می میرم
i humbly request that U خواهش عاجزانه دارم که ...
i have a suit to the shah U به شاه عرض دارم
i have a silk rug Štoo U یک قالیچه ابریشمی هم دارم
i have a hunch that U بیم یافن ان دارم که ...
i have a hunch that U سخت گمان دارم که
I am over 50 years old. U من ۵۰ سال بیشتر دارم.
i am reluctant to go U اکراه دارم از رفتن
i am purposed to go U در نظر دارم بروم
i am purposed to go U قصد دارم بروم
i am on the wrong side of 0 U من بیش از 05 سال دارم
iam ill bested U موقعیت بدی دارم
I have cigar U من یک سیگار برگ دارم.
I'm on a diet. من رژیم غذایی دارم.
I believe in God. U من به خدا ایمان دارم.
I feel like throwing up. <idiom> U دارم بالا میارم.
I feel nauseated. U حالت تهوع دارم.
I have a credit card. من کارت اعتباری دارم.
I am in a great hurry . I am pressed for time . U خیلی عجله دارم
I am positive that ... U من اطمینان کامل دارم که ...
I have a pain in my chest. U سینه درد دارم
I am deae beat . I am tired out . U از خستگی دارم غش می کنم
I have an appointment with the dentist. U با دندانساز قرار دارم
I am staying at the hotel. U در هتل منزل دارم.
I owe her a grudge U حق دارم که با اولج باشم
I am beginning to realize ( understand ) . U کم کم دارم متوجه می شوم
I would like to know the truth. U من دوست دارم که واقعیت رو بدونم.
do tell me U خواهش دارم بمن بگویید
much as I'd like to <idiom> U با اینکه اینقدر دوست دارم
I like it. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
i am in a hurry for it U عجله دارم یا در شتاب هستم
It pleases me. U دوست دارم [ آن چیز را یا کار را] .
I'll need a plot of land . U یک قطعه زمین لازم دارم
I'm working on it. U دارم روش کار میکنم.
I have a date with my fiandee. U با نامزدم قرار ملاقات دارم
I am very busy today . U امروز خیلی کار دارم
i have come on business U کاری دارم اینجا امدم
please dont forget it U خواهش دارم فراموش نکنید
I am going on twenty. U دارم می روم توی 20سالگی ؟
I am thinding of going to Europe. U خیال دارم به اروپ؟ بروم
thank tou for that book U خواهش دارم ان کتاب را به من بدهید
He owes me some money. U از او پول می خواهم (طلب دارم )
I have all kinds of problems. U هزار جور گرفتار ؟ دارم
I love her with my whole being . U با تمام وجود دوستش دارم
I live a very regular life . U زندگی خیلی منظمی دارم
i have a suit to the shah U عریضه برای شاه دارم
i have worse to tell you U بدتر از این دارم که بشمابگویم
i heed your help U به مساعدت شما احتیاج دارم
i intend to stay here U قصد دارم اینجا بمانم
i own to having done it U اقرار دارم که ان کار را کرده ام
I have a steady monthly income. U درآمد ماهیانه ثابتی دارم
I have to study U من درس دارم به همین خاطر کم میمونم
I have a son your age. U پسری دارم بسن ( وسال) شما
pray consider my case U خواهش دارم بکار من رسیدگی کنید
I am working here non-stop. U یک بند دارم اینجا کار می کنم
I would like to learn the truth. U من دوست دارم از واقعیت مطلع بشوم.
I have a position ( post ) of great responsibility in this company . U دراین شرکت شغل پرمسئولیتی دارم
I intend to buy a car . U خیال دارم یک ماشین ( اتوموبیل ) بخرم
I am looking for work ( ajob). U دارم دنبال کار( شغل ) می گردم
i rely solely on god... U تنها به خدا تکیه ... دارم وبس
i please to do it U خوش دارم که این کار را بکنم
i life that better U انرا بیشتر از همه دوست دارم
I'm sure we can come to some arrangement. U من اطمینان دارم که ما می توانیم به توافقی برسیم .
i p to arrange an intrriew U قصد دارم که مصاحبهای ترتیب دهم
I'm starving [to death] . U از گرسنگی دارم میمیرم. [اصطلاح مجازی]
i have as many books as you U کتاب شما دارید منهم دارم
standby U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
standbys U منتظر عملیات ماندن منتظر باشید
faiths U عقیده
opinion U عقیده
doctrines U عقیده
thoughts U عقیده
doctrine U عقیده
belief U عقیده
i am not of his mind U با او هم عقیده
credos U عقیده
thought U عقیده
ism U عقیده
credo U عقیده
faith U عقیده
advice U عقیده
creedless U بی عقیده
conception U عقیده
tenet U عقیده
impressions U عقیده
ideas U عقیده ها
viewpoints U عقیده
viewpoint U عقیده
idea U عقیده
impression U عقیده
concepts U عقیده ها
internal conception U عقیده
creeds U عقیده
creed U عقیده
brainchild U عقیده
concepts U عقیده
opinions U عقیده
concept U عقیده
My clothes are a witness to my poverty. U لباسی که بتن دارم شاهد فقر است
i intend my son for the bar U خیال دارم پسرم را بگذارم وکالت کند
Can I go earlier today, just as a special exception? U اجازه دارم امروز استثنأ زودتر بروم؟
Could I have a word with you ? U عرضی داشتم (چند کلمه صحبت دارم )
I have a free hand in this matter. U دراینکار دستم باز است ( اختیارات دارم )
in prospective U انتظار داشته
kept U نگاه داشته
hydroxide U داشته باشد
in prospect U انتظار داشته
keep your peck up U دل داشته باشد
worksheet U ی داشته باشد
the belief that U با این عقیده که
outside opinion U عقیده مردم
hit off U هم عقیده شدن
having U عقیده داشتن
so many menŠso many minds U عقیده بیشتر
swear by U عقیده زیادداشتن به
error U عقیده نادرست
my sentiment toward him U عقیده من درباره او
tradition U عقیده رایج
espouse U عقیده داشتن به
espoused U عقیده داشتن به
turnabouts U تغییر عقیده
iam of the opinion that U من براین عقیده ام که
dissension U اختلاف عقیده
irreconcilableness U سختی در عقیده
irreconcilability U سختی در عقیده
pythagoreanism U عقیده به تناسخ
dogma U عقیده دینی
errors U عقیده نادرست
theosophism U عقیده به عرفان
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com