English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
locator U جایگزین شونده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precipitates U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
self reacting U بطور خودکار متعادل شونده خود بخود تطبیق شونده
precipitate U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitated U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
precipitating U غیرمحلول وته نشین شونده جسم تعلیق شونده یامتراسب
situated U واقع در جایگزین
variants U رمزهای جایگزین
seats U جایگزین ساختن
subs U جایگزین کردن
sub U جایگزین کردن
seat U جایگزین ساختن
seated U جایگزین ساختن
replace U جایگزین کردن
replaced U جایگزین کردن
replaces U جایگزین کردن
replacing U جایگزین کردن
alternative cost U هزینه جایگزین
alternate track U شیار جایگزین
tabernacle U مرقد جایگزین شدن
substituting U قائم مقام جایگزین کردن
find and replace U پیدا کردن و جایگزین نمودن
replacement cost U هزینه جایگزین کردن چیزی
substituted U قائم مقام جایگزین کردن
substitute U قائم مقام جایگزین کردن
substitution U جایگزین کردن چیزی با چیز دیگر
referral order U درخواست برای اماد غیرموجود یا جایگزین در انبار
vga U مین کند و با SVGA جایگزین شده است
replacement service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
replacement bus service U سرویس جایگزین رفت و آمد [حمل و نقل]
macro U فرآیندی که فراخوان ماکرو با دستورات درون آن جایگزین میشود
mos U نیمههای اکسید آهن جایگزین . طرح و سافت مدار مجتماع
refan U جایگزین کردن فن اصلی بافنی با قطر بزرگتر و مراحل کمتر
demonetization U سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
binding time U زمان انقیاد مرحلهای که در ان مترجم شکل زبان ماشین نام ها وادرس ها را جایگزین انهامیکند
thesauruses U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
thesaurus U فایلی که حاوی کلمات هم معنی با کلمهای است که در متن در صورت دیکته غلط جایگزین شود
Pentium Pro U قوی ترین پردازنده موجود سافت Intel. که جایگزین Pentium میشود برای PCهای با کارایی بالا
NiCad U نوعی باتری قابل شارژ در laptop که با باتری Nimh جایگزین شده است
literal U چاپ خطا وقتی که حرفی با دیگری جایگزین شود و یا وقتی دو حرف منتقل شوند
dummy U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
dummies U متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود
superseded U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersedes U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
supersede U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
superseding U جانشین شدن جایگزین چیز دیگری شدن
installable device driver U درایور وسیلهای که در حافظه بار شده است و مقیم است و با تابع مشابه به درون سیستم عامل جایگزین میشود
overlap U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlapped U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
overlaps U سیستم تولید چاپ با کیفیت بهتر از چاپگر matrix-dot با جایگزین کردن خط حروف و تغییر مکان به آرامی به طوری که نقاط کمتر به نظر بیایند.
deliquescent U اب شونده
vimineous U خم شونده
step down U کم شونده
folding U تا شونده
squashy U له شونده
diminishing U کم شونده
lexical analysis U مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
pulverulent U خرد شونده
proliferous U تکثیر شونده
clastic U جدا شونده
clotty U دلمه شونده
clastic U تقسیم شونده
drying U خشک شونده
changful U دگرگون شونده
changful U جوربجور شونده
ingoing U داخل شونده
ingravescent U سخت تر شونده
causative U سبب شونده
rarefactive U رقیق شونده
assimilatory U هم جنس شونده
restrainer U مانع شونده
accumulatively U بطورجمع شونده
accretive U زیاد شونده
explosive U منفجر شونده
outgoing U صادر شونده
friable U خرد شونده
fulminating U محترق شونده
repressive U مانع شونده
deterrents U مانع شونده
analysand U تحلیل شونده
acidific U ترش شونده
recreant U تسلیم شونده
redintegrate U تجدید شونده
aggravative U بدتر شونده
ameliorative U بهتر شونده
ingressive U داخل شونده
inhibiter U مانع شونده
deteriorative U بدتر شونده
adrenergic U فعال شونده
inhibitor U مانع شونده
remittent U سبک شونده
deterrent U مانع شونده
coagulable U دلمه شونده
fusible U ذوب شونده
excurrent U جاری شونده
examinee U امتحان شونده
introgresseive U داخل شونده
hardenable U سخت شونده
evanescent U محو شونده
metastatic U جابجا شونده
eruptional U منفجر شونده
erubescent U سرخ شونده
meliorative U بهتر شونده
fill in U جانشین شونده
frondescent U برگ شونده
latescent U پنهان شونده
foldaway U کوچک شونده
fly table U میز تا شونده
gelable U ژلاتینی شونده
liquescent U مایع شونده
gelable U دلمه شونده
gray U سفید شونده
migratory U جابجا شونده
intrant U داخل شونده
emissive U خارج شونده
osculant U واقع شونده
concretive U سفت شونده
concentrator U متمرکز شونده
comparand U قیاس شونده
juvenescent U جوان شونده
ingoing U وارد شونده
combinatory U ترکیب شونده
perfusive U پاشیده شونده
nigrescent U سیاه شونده
increscent U زیاد شونده
emanative U صادر شونده
displaceable U جابجا شونده
napidescent U سنگ شونده
dilatant U گشاد شونده
deviator U منحرف شونده
depreciable U مستهلک شونده
illative U منتج شونده
inbound U وارد شونده
perfusive U پخش شونده
entrant U وارد شونده
accumulating U جمع شونده
cumulative U جمع شونده
clincher U متمسک شونده
clinchers U متمسک شونده
menstruating U قاعده شونده
menstruating U بی نماز شونده
technical U دگرگون شونده
frequent U تکرار شونده
tabescent U لاغر شونده
soluble oil U روغن حل شونده
simultaneous with each other U با هم واقع شونده
metabolic U دگرگون شونده
accumulates U جمع شونده
base ejection U پرتاب شونده از ته
accumulate U جمع شونده
reactive U منعکس شونده
tensive U سفت شونده
entrants U وارد شونده
stretchy U گشاد شونده
stretchiest U گشاد شونده
stretchier U گشاد شونده
insured U بیمه شونده
decreasingly U بطورکم شونده
frequented U تکرار شونده
frequenting U تکرار شونده
frequents U تکرار شونده
virescent U سبز شونده
incoming U وارد شونده
tilting board U صفحه کج شونده
tensive U وخیم شونده
riser U بلند شونده
interviewee U مصاحبه شونده
seconder U دوم شونده
congregative U جمع شونده
accumulative U جمع شونده
conducive U موجب شونده
payees U پرداخت شونده
conducive U منجر شونده
acquiescent U راضی شونده
payee U پرداخت شونده
revulsive U جابجا شونده
rigescent U سفت شونده
interviewees U مصاحبه شونده
retractive U جمع شونده
seceder U منتزع شونده
rigescent U سخت شونده
rubescent U قرمز شونده
unset U جایگزین نشده جاانداخته نشده
marcescent U پژمرده شونده و نریزنده
intermediate U در میان واقع شونده
removable U باز و بسته شونده
entering group U گروه وارد شونده
doggo U اهسته ناپدید شونده
erratic block U بلوک جابجا شونده
erumpent U منفجر شونده شکوفنده
etesian U واقع شونده بطورسالیانه
reflectively U بطور منعکس شونده
marcescent U خشک شونده و نریز
yellowing leaves U برگهای زرد شونده
post-natal U واقع شونده پس از تولد
resultant U حاصل منتج شونده
fusing conductor U سیم ذوب شونده
fusible wire U سیم ذوب شونده
valuers U ارزش قائل شونده
fusible link U عضو ذوب شونده
iridescence U رنگ برنگ شونده
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com