Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
circulate
U
جاری شدن (مثل آب در لوله یا هوا در ساختمان)
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
installations
U
لوله کشی ساختمان
installation
U
لوله کشی ساختمان
intubate
U
لوله فروکردن در بوسیله لوله باز نگاه داشتن لوله گذاردن درentrust
drivel
U
اب دهان جاری ساختن از دهن یا بینی جاری شدن دری وری سخن گفتن
customs of the services
U
مقررات و روشهای جاری قسمتها امور جاری نیروها
building system
U
اصول ساختمان طرز ساختمان نظم و ترتیب ساختمان
outline assembly drawing
U
نقشه کلی ساختمان نقشه ایکه تصویر کلی ساختمان را نشان میدهد وجزئیات ساختمان روی ان پیاده نشده است
current cost accounting
حسابداری هزینه جاری حسابداری براساس نرخ های جاری
angle-post
U
[تیرک عمودی در گوشه ساختمان اسکلت چوبی، واقع در کنج ساختمان]
building material dealer
U
فروشنده مصالح ساختمان دلال مواد اولیه ساختمان
gigantic building
U
ساختمان غول پیکر ساختمان بسیار بزرگ
dependency
U
[قسمتی از ساختمان های جدا از ساختمان اصلی]
hose
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosing
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hosed
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
hoses
U
لوله لاستیکی مخصوص اب پاشی وابیاری لوله اب اتش نشانی
elvate
U
بالا بردن بالابردن لوله حرکت دادن لوله جنگ افزار در برد
muzzle burst
U
ترکش گلوله در داخل لوله یاجلوی لوله توپ
breech end
U
انتهای لوله توپ یا تفنگ ابتدای جان لوله
go devil
U
لوله پاک کن مخصوص تمیز کردن لوله نفت
thermionic tube
U
لوله الکترونی که دران الکترون بوسیله حرارت دادن به الکترود منتشر میشود لوله گرمایونی
building enterprise
U
مقاطعه کاری ساختمان پیمانکاری ساختمان
civil engineering contractor
U
مقاطعه کار ساختمان پیمانکار ساختمان
coach-house
U
ساختمان خدمه
[در کنار ساختمان اصلی]
cannons
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannon
U
لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
enterprise network
U
شبکهای که همه ایستگاههای کاری و ترمینال ها یا کامپیوتر ها را در یک شرکت بهم وصل میکند. این میتواند در یک ساختمان یا چندین ساختمان درکشورهای مختلف باشد
jack ring
U
حلقهای استوانهای که جهت نصب لوله جداریا بیرون کشیدن لوله از خاک به صورت طوق محافظ از ان استفاده میشود
rigatoni
U
رشته فرنگی لوله لوله وکوتاه
vas deferens
U
لوله خروجی بیضه لوله منی
double shell constraction
U
ساختمان دو جداره ساختمان دو غلافی
foundation soil
U
شالوده ساختمان فونداسیون ساختمان
rotonda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
constructional feature
U
ترکیب ساختمان کیفیت ساختمان
rotundas
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
rotunda
U
ساختمان مدور ساختمان گنبددار
block structure
U
ساختمان بلاکی ساختمان کندهای
overbuild
U
زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
base shear
U
نیروی کلی حاصل از زلزله در پای ساختمان برش پای ساختمان
sockets
U
بست لوله دوراهی لوله
oviduct
U
لوله رحمی لوله فالوپ
to pipeline
U
با خط لوله لوله کشی کردن
water pipe
U
لوله مخصوص لوله کشی اب
spigot
U
لب لوله که در لوله دیگری جا میافتد
shed
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
shedding
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
sheds
U
خون جاری ساختن جاری ساختن
angle of depression
U
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
pipeline assets
U
وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
flash tube
U
لوله حامل جرقه چاشنی لوله رابط چاشنی با خرج انفجار
back to battery
U
برگشت لوله به حالت اول عمل برگشت لوله توپ
running key
[کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
collimating sight
U
دوربین نشانه روی لوله توپ به هدف دوربین منطبق کننده لوله و هدف
formulas
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formulae
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
formula
U
مقررات مربوط به ساختمان اتومبیل مقررات مربوط به ساختمان قایق مسابقه
running
U
جاری
pourer
U
جاری
currents
U
جاری
interfluent
U
در هم جاری
going
U
جاری
interfluous
U
در هم جاری
volant
U
جاری
gushing
U
جاری
running water
U
اب جاری
sister in law
U
جاری
actuals
U
جاری
current cell
U
سل جاری
current
U
جاری
present-day
U
جاری
groovy
U
جاری
sluicy
U
جاری
beneficial occupancy
U
اشغال ساختمان نیمه تمام استفاده از ساختمان نیمه تمام
current loop
U
حلقه جاری
current yield
U
بازده جاری
current ratio
U
نسبت جاری
current instruction
U
دستورالعمل جاری
current income
U
درامد جاری
current files
U
پروندههای جاری
current liabilities
U
بدهیهای جاری
excurrent
U
جاری شونده
disembogue
U
جاری شدن
current liability
U
بدهیهای جاری
electrodynamics
U
الکترسیته جاری
demand deposit
U
سپرده جاری
current liability
U
بدهی جاری
current price
U
قیمت جاری
current liabilites
U
بدهیهای جاری
tidal volume
U
حجم جاری
liquid limit
U
حد جاری شدن
During (in)the current year.
U
درسال جاری
The regulations in force .
U
مقررات جاری
standing
U
روش جاری
Blood was running .
U
خون جاری شد
rules of procedure
U
روش جاری
oozing
U
جریان جاری
oozes
U
جریان جاری
ooze
U
جریان جاری
present income
U
درامد جاری
trills
U
جاری شدن
trilled
U
جاری شدن
trill
U
جاری شدن
working capacity
U
سرمایه جاری
yeild point
U
حد جاری شدن
perfuse
U
جاری ساختن
yield
U
جاری شدن
yielded
U
جاری شدن
yields
U
جاری شدن
present consumption
U
مصرف جاری
yeild
U
جاری شدن
oozed
U
جریان جاری
current assets
U
دارائیهای جاری
flowed
U
جاری شدن
standing orders
U
دستور جاری
flow
U
جاری شدن
routine
U
روش جاری
routine
U
خط مشی جاری
callendar year
U
سال جاری
currently
U
بطور جاری
routinely
U
خط مشی جاری
current assets
U
دارایی جاری
flows
U
جاری شدن
current asset
U
دارایی جاری
current budget
U
بودجه جاری
routines
U
روش جاری
routines
U
خط مشی جاری
competitive price
U
قیمت جاری
routinely
U
روش جاری
current accounts
U
حساب جاری
circulating asset
U
دارایی جاری
current cell indicator
U
نشانگر سل جاری
current date
U
تاریخ جاری
checking account
U
حساب جاری
currents
U
جاری و روان
AC
U
حساب جاری
current
U
جاری و روان
current expenditure
U
هزینه جاری
account cuurent
U
حساب جاری
current account
U
حساب جاری
standing order
U
دستور جاری
bank overdraft
U
حساب جاری
checking accounts
U
حساب جاری
construction batalion
U
گردان مهندسی ساختمان گردان ساختمان
pouring
U
جاری شدن یا ساختن
pour
U
افشاندن جاری شدن
pours
U
افشاندن جاری شدن
jet
U
مانندفواره جاری کردن
flows
U
جریان جاری کردن
poured
U
افشاندن جاری شدن
outflow
U
به بیرون جاری شدن
pour point
U
نقطه جاری شدن
poured
U
جاری شدن یا ساختن
pouring
U
افشاندن جاری شدن
pour
U
جاری شدن یا ساختن
pronounce the formula of a specified
U
صیغه جاری کردن
circumfluent
U
جاری شونده دراطراف
print
U
پس از اتمام کار جاری
printed
U
پس از اتمام کار جاری
prints
U
پس از اتمام کار جاری
snivel
U
ازبینی جاری شدن
sniveling
U
ازبینی جاری شدن
flow
U
جریان جاری کردن
snivelled
U
ازبینی جاری شدن
snivelling
U
ازبینی جاری شدن
snivels
U
ازبینی جاری شدن
flowed
U
جریان جاری کردن
daily routine
U
عادت جاری روزانه
jetting
U
مانندفواره جاری کردن
jetted
U
مانندفواره جاری کردن
jets
U
مانندفواره جاری کردن
outflows
U
به بیرون جاری شدن
current directory
U
دایرکتوری جاری یا فعلی
instant
U
مربوط به ماه جاری
checking accounts
U
حساب جاری بانکی
payment on open account
U
پرداخت در حساب جاری
tap
U
از شیر اب جاری کردن
tapped
U
از شیر اب جاری کردن
tapping
U
از شیر اب جاری کردن
standing operating procedures
U
روش جاری عملیاتی
standing operating procedures
U
روش جاری مخابرات
flux
U
جاری شدن گداختن
blood
U
خون جاری کردن
current rate of growth
U
نزخ رشد جاری
active a ccount
U
حساب متحرک یا جاری
checking account
U
حساب جاری بانکی
the th inst
U
پنجم بماه جاری
instants
U
مربوط به ماه جاری
at the current rate of exchange
U
به نرخ جاری ارز
passbook
U
دفتر حساب جاری
at the current rate of exchange
U
به نرخ مبادله جاری
balance on current account
U
مانده حساب جاری
sniveled
U
ازبینی جاری شدن
bleed
U
خون جاری شدن از
current account balance
U
تراز حساب جاری
bleeds
U
خون جاری شدن از
pours
U
جاری شدن یا ساختن
pass book
U
دفتر حساب جاری
flow
U
جاری بودن روان شدن
emanates
U
جاری شدن تجلی کردن
Applicants flooded in.
U
سیل افراد ( متقاضیان ) جاری شد
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com