English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
tycoon U ثروتمند بزرگ
tycoons U ثروتمند بزرگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
well-off <idiom> U ثروتمند
well to do U ثروتمند
well off U ثروتمند
well fixed U ثروتمند
well-heeled U ثروتمند
well heeled U ثروتمند
fortune hunter U درطلب زن ثروتمند
multi-millionaire U بسیار ثروتمند
well-to-do <idiom> U بسیار ثروتمند
affluent society U جامعه ثروتمند
multi-millionaires U بسیار ثروتمند
plutocracies U طبقه ثروتمند
plutocracy U طبقه ثروتمند
wealthiest U ثروتمند چیز دار
wealthier U ثروتمند چیز دار
as rich as Croesus <idiom> U مثل قارون [ثروتمند]
wealthy U ثروتمند چیز دار
oil rich countries U کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
He is in the money. U پول پارومی کند ( خیلی ثروتمند است )
My grandparents are six feet under. <idiom> U پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania U مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous U دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil U آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game U صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
grandparents U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
grandam U مادر بزرگ ننه بزرگ
so large U چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparent U پدر بزرگ یا مادر بزرگ
cray U نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
silver spoon U ثروت موروثی دارای ثروت موروثی ثروتمند
gate U در بزرگ
paternal grandmother U نه نه بزرگ
smallest U بزرگ نه
voluminous U بزرگ
greatest U بزرگ
king size U بزرگ
massively U بزرگ
vast U بزرگ
smaller U بزرگ نه
grossing U بزرگ
gross U بزرگ
doyenne U زن بزرگ
grossed U بزرگ
bulkiest U بزرگ
grosser U بزرگ
small U بزرگ نه
headman U بزرگ
majestic U بزرگ
grosses U بزرگ
propylon U در بزرگ
grossest U بزرگ
massive U بزرگ
large sized a U بزرگ
large sized U بزرگ
headmen U بزرگ
long ton U تن بزرگ
macro U بزرگ
biggest U بزرگ
bigger U بزرگ
magacephalic U بزرگ سر
macrocephalic U بزرگ سر
hugeous U بزرگ
immane U بزرگ
majuscular U بزرگ
nonus U بزرگ
extra U بزرگ
bulkier U بزرگ
extras U بزرگ
gates U در بزرگ
megapod U بزرگ پا
of a large size U بزرگ
majuscule U بزرگ
great- U بزرگ
big U بزرگ
doyennes U زن بزرگ
egregious U بزرگ
spanking U بزرگ
considerably large U بس بزرگ
jumbos U بزرگ
high U بزرگ
full bottomed U بزرگ
highs U بزرگ
extensive U بزرگ
spankings U بزرگ
gravest U بزرگ
mightiest U بزرگ
bandog U سگ بزرگ
decuman U بزرگ
adults U بزرگ
adult U بزرگ
grave U بزرگ
mighty U بزرگ
graves U بزرگ
great U بزرگ
mightier U بزرگ
dignified U بزرگ
major U بزرگ
majored U بزرگ
larger U بزرگ
largest U بزرگ
enormous U بزرگ
highest U بزرگ
swith U بزرگ
bulky U بزرگ
extra- U بزرگ
large U بزرگ
stour U بزرگ
majoring U بزرگ
jumbo U بزرگ
vasty U بزرگ
eminent U بزرگ
walloping U بزرگ
wallopings U بزرگ
swingeing U بزرگ
canis major U سگ بزرگ
canis majoris U سگ بزرگ
big league U لیگ بزرگ
magnification U بزرگ نمایی
bonefire U اتش بزرگ
bronchocele U بزرگ شدگی
caldron U کتری بزرگ
paterfamilias U بزرگ خانواده
mausoleums U ارامگاه بزرگ
platters U بشقاب بزرگ
capital letter U حرف بزرگ
magnifications U بزرگ نمایی
archpriest U کشیش بزرگ
archenemy U دشمن بزرگ
aggrandise U بزرگ کردن
aggrandise U بزرگ شدن
antrum U غار بزرگ
archduke U دوک بزرگ
archduchess U دوشس بزرگ
archbshop U اسقف بزرگ
archfiend U دیو بزرگ
arch fiend U دیو بزرگ
mausoleum U ارامگاه بزرگ
aggrandize U بزرگ کردن
zoom U بزرگ کردن
zoomed U بزرگ کردن
big bang U انفجار بزرگ
a large car U یک اتومبیل بزرگ
bass fiddle U ویلن سل بزرگ
zooms U بزرگ کردن
bass drum U طبل بزرگ
grand father U پدر بزرگ
avous U پدر بزرگ
argosy U کشتی بزرگ
arch enemy U دشمن بزرگ
magnify U بزرگ کردن
distend U بزرگ کردن
distending U بزرگ کردن
distends U بزرگ کردن
billow U موج بزرگ اب
billowed U موج بزرگ اب
billowing U موج بزرگ اب
billows U موج بزرگ اب
bulldog U نوعی سگ بزرگ
bulldogs U نوعی سگ بزرگ
whacking U خیلی بزرگ
whackings U خیلی بزرگ
store U مغازه بزرگ
storing U مغازه بزرگ
tankard U ابخوری بزرگ
swells U بزرگ شدن
swelled U بزرگ شدن
magnifying U بزرگ کردن
grandmother U مادر بزرگ
grandmothers U مادر بزرگ
dilate U بزرگ کردن
dilates U بزرگ کردن
dilating U بزرگ کردن
maximised U بزرگ کردن
maximises U بزرگ کردن
maximising U بزرگ کردن
maximize U بزرگ کردن
maximized U بزرگ کردن
maximizes U بزرگ کردن
maximizing U بزرگ کردن
swell U بزرگ شدن
tankards U ابخوری بزرگ
hunk U تکه بزرگ
longbow U کمان بزرگ
longbows U کمان بزرگ
emporia U بازار بزرگ
emporium U بازار بزرگ
emporiums U بازار بزرگ
cataclysm U سیل بزرگ
cataclysms U سیل بزرگ
blunder U اشتباه بزرگ
blundered U اشتباه بزرگ
blundering U اشتباه بزرگ
blunders U اشتباه بزرگ
heaved U بزرگ کردن
heave U بزرگ کردن
grand U بزرگ مهم
grander U بزرگ مهم
grandest U بزرگ مهم
bonfire U اتش بزرگ
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com