Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
intertie
U
تیرافقی که تیرهای عمودی رابهم نگاه میدارد
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
uprights
U
تیرهای عمودی دروازه فوتبال امریکایی
beam anchor
U
تیری که دیوار را محکم نگاه میدارد
poles
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
pole
U
چوبدستی اسکی تیرهای عمودی در کنارداخلی مسیر اسبدوانی نیزه پرش
headstay
U
سیمی که دکل را بسمت جلوقایق نگاه میدارد
dowel
U
میخ پرچی که دو چیز را روی هم نگاه میدارد
pass book
U
برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
pole plate
U
حمال تیر شیروانی که سرلاپه هارا نگاه میدارد
heliostat
U
چرخ ایینهای که پرتوافتاب رابیک جهت ثابت نگاه میدارد
heck
U
ماهی بند:بندی که ماهی رادررودخانه نگاه میدارد
it turned my stomach
U
دلم رابهم زد
hamshackle
U
رابهم بستن
to bang the door
U
در رابهم زدن
to strike tens
U
اردو رابهم زدن
to set two men at variance
U
میانه دو کس رابهم زدن
to knit up
U
سرش رابهم اوردن
poke the fire
U
اتش رابهم بزنید
To move heaven and earth.
U
زمین وزمان رابهم دوختن
to baffle one's plots
U
برنامههای کسی رابهم زدن
hawser bend
U
گره طنابی که دوسرطناب رابهم فروکند
gloating
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloats
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
gloat
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
keek
U
باچشم نیم باز نگاه ک ردن ازسوراخ نگاه کردن
gloated
U
نگاه از روی کینه و بغض نگاه عاشقانه و حاکی ازعلاقه
to leave no stone unturned
U
زمین واسمان رابهم دوختن همه وسایل رابکاربردن
interspinalis
U
ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
sectarian
U
تیرهای
gentilitial
U
تیرهای
denominational
U
تیرهای
semaphores
U
تیرهای راهنما
spandrel beams
U
تیرهای محیطی
look at me
U
بمن نگاه کن ظ 7بمن نگاه کنید
carpenter's Gothic
U
[تیرهای چوبی سقف]
field arrow
U
تیرهای تیراندازی صحرایی
concrete joist shaker
U
ویبراتور تیرهای بتنی
standard
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
standards
U
دو میله عمودی پرش با نیزه یا پرش ارتفاع میله عمودی تکیه گاه وزنه
gate hanger
U
التی که دریچه سد را باز نگه میدارد
tympanic bone
U
استخوانی که پرده صماخ رانگه میدارد
chucks
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chuck
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucked
U
گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
column caelata
U
[ستون با تیرهای مزین شده]
number of rounds
U
تعداد تیرهای شلیک شده
nephrotomy
U
چیزی که شخص رااز پیشرفت باز میدارد
manifolder
U
ماشینی که چندین تسخه باکاغذ بر گردان بر میدارد
manifold writer
U
ماشینی که چندین نسخه باکاغذ برگردان بر میدارد
sizer
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
land bank
U
بانکی که زمین را در برابر پول گرو بر میدارد
sizar
U
دانشجویی که کمک هزینه تحصیلی دریافت میدارد
nimbostratus
U
ابرهای گسترده ضخیم و تیرهای با ارتفاع کم
trabeated
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
trabeation
U
ساخته شده بوسیله تیرهای افقی
vertical redundancy check
U
بررسی عمودی اشتباهات بررسی افزونگی عمودی
throatlatch
U
تسمه زیر گلوی اسب که افسار رانگاه میدارد
popinjay shooting
U
کمانگیری با تیرهای نوک کندبه پرندگان مصنوعی
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که بجای پی ساختمان قرارمیدهند
havelock
U
روکلاهی سفیدی که پشت گردن را نیز از افتاب محفوظ میدارد
sighting shot
U
تیرهای قلق گیری یا تنظیم وسایل نشانه روی
paulian
U
عضو تیرهای از نصاراکه بخدابودن عیسی عقیده نداشتند
hematin
U
ترکیب قهوهای تیره یا ابی تیرهای بفرمول Fe6O4N23H43C
religioner
U
شخص مذهبی یا دین دار عضو تیرهای از راهبان
aileron station
U
فاصله ابتدای فلپ تا لبه ان به موازات تیرهای اتصال ان
bezel
U
حلقه لغزنده مخروطی شکل شیشه ساعت را در جای خودنگه میدارد
lake0dwelling
U
که درزمانهای پیش ازتاریخ روی تیرهای درته دریافرومی کرد
Omerta
U
[قانون یا کودی که شخص را از حرف زدن و فاش کردن اطلاعت باز میدارد]
grillage
U
شبکهای از تیرهای سنگین که در جاهای سست بجای پی ساختمان قرار میدهند
palafitte
U
خانهای که درزمانهای قدیم پیش ازتاریخ روی تیرهای که دردریاچه فرومیکردند
karaite
U
عضو تیرهای ازیهودکه تنهانص توریه راقبول دارند....یعنی خوانندگان
cover charges
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charge
U
مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
to limber up
U
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
to limber up a gun carriage
U
پیش قطار و پس قطار توپ رابهم بستن
gobo
U
نوعی پرده پارچهای سیاه رنگ که در تلویزیون و سینمادوربین را از نور زائد محفوظ نگه میدارد
calf's tongue
U
[برجسته کاری های دکوری قرون وسطی با زبانه هایی شبیه تیرهای موازی]
columnar and trabeated
U
[نوعی از ساختار شامل ستون های عمدی یا تیرگهایی که از تیرهای افقی حمایت می کند.]
glances
U
نگاه نگاه مختصر
glanced
U
نگاه نگاه مختصر
glance
U
نگاه نگاه مختصر
group
U
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
groups
U
طبقه بندی بین اتومبیلها تعداد شیرجههای انجام شده از یک نقطه با یک روش تیرهای به هدف خورده کمانگیر
dress guard
U
اسبابی که دردوچرخه جامه را ازاسیب چرخ نگه میدارد جامه پناه
universal roll
U
برای شکل دادن تیرهای بال پهن معمولابا چهار استوانه دوار نوردمیکنند که به همین نام معروف است
lineal
U
عمودی
plumb line
U
خط عمودی
plumb lines
U
خط عمودی
straighter
U
عمودی
perpendicular
U
عمودی
straightest
U
عمودی
straight
U
عمودی
righting
U
حق عمودی
erects
U
عمودی
righted
U
حق عمودی
right
U
حق عمودی
erected
U
عمودی
erecting
U
عمودی
upright
U
عمودی
on end
U
عمودی
perpendecular
U
عمودی
erect
U
عمودی
othogonal
U
عمودی
vertical
U
عمودی
vertical justification
U
تنظیم عمودی
vertical recording
U
ضبق عمودی
out of the perpendicular
U
غیر عمودی
vertical mobility
U
تحرک عمودی
vertical scrolling
U
چرخش عمودی
y axis
U
محور عمودی
portraint orientation
U
تمایل عمودی
whip stall
U
حرکت عمودی
plumbness
U
حالت عمودی
perpendicularity
U
حالت عمودی
perpendecular
U
خط عمودی یا قائم
verticality
U
حالت عمودی
boom
U
ستون عمودی
boomed
U
ستون عمودی
booming
U
ستون عمودی
booms
U
ستون عمودی
vertical synchronizing
U
همزمانساز عمودی
tap root
U
ریشه عمودی
vertical justification
U
تطابق عمودی
normal force
U
تلاش عمودی
normal axis
U
محور عمودی
normal acceleration
U
شتاب عمودی
vertical axis
U
محور عمودی
vertical expansion
U
گسترش عمودی
vertical equity
U
برابرسازی عمودی
vertical equity
U
عدالت عمودی
vertical combines
U
ترکیب عمودی
vertical adjustment
U
تنظیم عمودی
normal force
U
نیروی عمودی
off plmb
U
غیر عمودی
out of plumb
U
غیر عمودی
vertical interval
U
فاصله عمودی
vertical merger
U
ادغام عمودی
vertical integration
U
ادغام عمودی
orthotropism
U
رویش عمودی
orthogonality
U
حالت عمودی
vertical growth
U
رشد عمودی
vertical force
U
نیروی عمودی
orthogonal rotation
U
چرخش عمودی
vertical antenna
U
انتن عمودی
stringer
U
تراورس عمودی
near vertical
U
تقریبا عمودی
erectness
U
حالت عمودی
cliff
U
صخره عمودی
cliffs
U
صخره عمودی
hammer-post
U
تیر عمودی
door-post
U
[تیر عمودی در]
crown-post
U
تیرک عمودی
brise-soleil
U
کرکره عمودی
brise-soleil
U
پرده عمودی
riser
U
سیم عمودی
joint drain
U
زهکش عمودی
linal descent
U
وارث خط عمودی
profiling
U
برش عمودی
stringers
U
تراورس عمودی
vertical
U
عمودی
[ریاضی]
angle socket
سرپیچ عمودی
apeak
U
عمودی قائم
apeak
U
بحالت عمودی
profiled
U
برش عمودی
profiles
U
برش عمودی
aplomb
U
حالت عمودی
nosediving
U
فرود عمودی
nosedives
U
فرود عمودی
lineal
U
عمودی اجدادی
profile
U
برش عمودی
nosedived
U
فرود عمودی
nosedive
U
فرود عمودی
plumb
U
شاقول عمودی
Y direction
U
حرکت عمودی
hoop
U
میله عمودی کروکه
gules
U
خطوط موازی عمودی
vertical tab
U
جدول بندی عمودی
profiled
U
نیمرخ برش عمودی
stairwells
U
پله کان عمودی
jambs
U
تیر عمودی چارچوپ
jamb
U
تیر عمودی چارچوپ
taproot
U
ریشه عمودی اصلی
vertical stabilizer
U
تیغه یا باله عمودی
goalposts
U
تیرک عمودی دروازه
goalpost
U
تیرک عمودی دروازه
stanchion
U
میلههای عمودی ناو
upright
U
تیرک عمودی دروازه
profiling
U
نیمرخ برش عمودی
Y coordinate
U
مختصات بردار عمودی
door-jamb
U
[تیر عمودی چارچوب در]
crown-strut
U
[شمع پشتبند عمودی]
vertically adjustable
قابلیت تنظیم عمودی
y axis
U
بردار عمودی گراف
erectly
U
بطور ایستاده یا عمودی
vrc
U
بررسی افزایش عمودی
anchor at short stay
U
لنگر طولی عمودی
lucarne
U
پنجره عمودی خوابگاه
rudder
U
مکان عمودی متحرک
serrated vertical pulse
U
ضربه عمودی دندانهای
munting
U
الت عمودی پنجره
stairwell
U
پله کان عمودی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com