English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
development U تکامل یافتن
developments U تکامل یافتن
to develop U تکامل یافتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
evolution U تکامل
upgrowth U تکامل
propagate U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagated U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagates U گشترش یافتن یا نشر یافتن
propagating U گشترش یافتن یا نشر یافتن
full-fledged U تکامل یافته
social evolution U تکامل اجتماعی
evolutionism U تکامل گرایی
phylogeny U تکامل نژادی
evolutionism U اعتقاد به تکامل
evolutionist U تکامل گرا
full fledged U تکامل یافته
self enrichment U تکامل نفس
mature economy U تکامل یافته
delelopment U تکامل تدریجی
evolution U تکامل تدریجی
cosmism U فلسفه تکامل گیتی
cosmogeny U پیدایش و تکامل گیتی
oogenesis U تشکیل و تکامل تخم
recapitulation U تکراردوره سیر تکامل
evolutionally U از روی قوائد تکامل
transmutation U قلب ماهیت تکامل
mature soil U خاک تکامل یافته
recapitulations U تکراردوره سیر تکامل
biogenesis U سیر تکامل زندگی
phylogenic U وابسته به تکامل نژادی
phytogenesis U پیدایش و تکامل گیاه
phytogeny U پیدایش و تکامل گیاه
phylogenetic U وابسته به تکامل نژادی
completion U نقط ه تکامل چیزی
evolution U تحول تکامل تدریجی
evolutionism U اصول ترقی و تکامل تدریجی
macroevoluyion U تحولات عظیم سیر تکامل
evolutionist U معتقد به فرضیه تکامل یافرگشت
anthropogenesis U مبحث پیدایش و تکامل بشر
anthropogenic U مربوط به پیدایش و تکامل انسان
trial and error <idiom> U یافتن راه حلهای مناسب برای یافتن راهی مناسب
blasetocyst U جنین تکامل یافته حیوانات پستاندار
glottochronology U مبحث مطالعه سیر تکامل زبانهای مختلف
abortions U سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
abortion سقط نوزاد نارس یا رشد نکرده عدم تکامل
seral U مربوط به تغییر وسیر تکامل یک منطقه از لم یزرعی بحالت ابادانی وپر درختی
lotus U [نوعی گل نیلوفر آبی مصری که در فرش های چینی بیشتر بکار رفته و نشانه مذهب، تکامل، خلوص و زیبائی بوده و شباهتی با گل ختائی دارد.]
biogenesis U تکامل حیات پیدایش حیات
revisionism U روش فکری ادوارد برنشتاین المانی که ابتدا پیرو مارکس بود ولی بعدا" دکترین فوق را که مبتنی است بر اصلاح سیستم انقلابی مارکس و اعتقاد به این که سوسیالیسم از طریق تکامل تدریجی میتواندجهانگیر شود ابداع کرد
detect U یافتن
detected U یافتن
detecting U یافتن
find U یافتن
discovers U یافتن
finds U یافتن
discovering U یافتن
discover U یافتن
detects U یافتن
discovered U یافتن
diminish U تقلیل یافتن
diminishes U نقصان یافتن
lessen U تقلیل یافتن
ensure U اطمینان یافتن
diminishes U تقلیل یافتن
diminish U نقصان یافتن
get out U رهایی یافتن
achieve U دست یافتن
hold out U بسط یافتن
keep one's head above water U رهایی یافتن
immix U امیزش یافتن
hunt out U با جستجو یافتن
lay hands on something U چیزی را یافتن
learns U اگاهی یافتن
learn U اگاهی یافتن
decreased U کاهش یافتن
overmaster U برتری یافتن بر
overmatch U تفوق یافتن
overspread U بسط یافتن
penetract U راه یافتن
perennate U دوام یافتن
protend U امتداد یافتن
pickup U بهبودی یافتن
pull round U بهبودی یافتن
lessened U تقلیل یافتن
misalign U تغییر یافتن
accrue U افزایش یافتن
look oneself again U بهبود یافتن
pick up health U بهبود یافتن
outreach U برتری یافتن
waning U کاهش یافتن
wanes U کاهش یافتن
waned U کاهش یافتن
meliorate U بهبود یافتن
accruing U گسترش یافتن
accruing U افزایش یافتن
accrues U گسترش یافتن
accrues U افزایش یافتن
accrue U گسترش یافتن
wane U کاهش یافتن
conquer U پیروزی یافتن بر
shrinks U کاهش یافتن
scant U تخفیف یافتن
outspread U گسترش یافتن
expands U بسط یافتن
expanding U بسط یافتن
expand U بسط یافتن
attains U دست یافتن
attaining U دست یافتن
attained U دست یافتن
attain U دست یافتن
tense U تشدید یافتن
tensed U تشدید یافتن
tenser U تشدید یافتن
tenses U تشدید یافتن
tensest U تشدید یافتن
tensing U تشدید یافتن
break out U شیوع یافتن
shrinking U کاهش یافتن
shrink U کاهش یافتن
specialization U تخصص یافتن
prefers U ترجیح یافتن
preferring U ترجیح یافتن
prefer U ترجیح یافتن
overpowers U استیلا یافتن بر
overpowered U استیلا یافتن بر
conquering U پیروزی یافتن بر
achieved U دست یافتن
recuperating U بهبودی یافتن
achieves U دست یافتن
recuperates U بهبودی یافتن
achieving U دست یافتن
recuperated U بهبودی یافتن
end U خاتمه یافتن
recuperate U بهبودی یافتن
ended U خاتمه یافتن
ends U خاتمه یافتن
transcends U برتری یافتن
transcending U برتری یافتن
come through U وقوع یافتن
convect U انتقال یافتن
terminates U خاتمه یافتن
terminated U خاتمه یافتن
centralisation U مرکزیت یافتن
terminate U خاتمه یافتن
dominates U تفوق یافتن
dominated U تفوق یافتن
dominate U تفوق یافتن
centralization U مرکزیت یافتن
insuring U اطمینان یافتن
insures U اطمینان یافتن
ensuring U اطمینان یافتن
ensures U اطمینان یافتن
come round U شفا یافتن
come off U وقوع یافتن
transcended U برتری یافتن
transcend U برتری یافتن
bunchout U برامدگی یافتن
deploys U گسترش یافتن
center U تمرکز یافتن
deploying U گسترش یافتن
circumfuse U گسترش یافتن
deploy U گسترش یافتن
dwindling U تدریجاکاهش یافتن
dwindles U تدریجاکاهش یافتن
dwindled U تدریجاکاهش یافتن
dwindle U تدریجاکاهش یافتن
relaxing U تخفیف یافتن
relaxes U تخفیف یافتن
relax U تخفیف یافتن
conquers U پیروزی یافتن بر
come off U تحقق یافتن
ensured U اطمینان یافتن
alter U تغییر یافتن
realizing U تحقق یافتن
realizes U تحقق یافتن
realized U تحقق یافتن
realize U تحقق یافتن
realising U تحقق یافتن
realises U تحقق یافتن
realised U تحقق یافتن
to get back on one's feet U بهبودی یافتن
luxuriate U شکوه یافتن
altered U تغییر یافتن
altering U تغییر یافتن
alters U تغییر یافتن
accede U دست یافتن
accedes U دست یافتن
accede U راه یافتن
acceded U دست یافتن
acceded U راه یافتن
demise U وفات یافتن
rises U خاتمه یافتن
rise U خاتمه یافتن
accedes U راه یافتن
acceding U دست یافتن
overcoming U غلبه یافتن
recover U بهبودی یافتن
diverges U انشعاب یافتن
reducing U تقلیل یافتن
reducing U کاهش یافتن
reduces U تقلیل یافتن
reduces U کاهش یافتن
reduce U تقلیل یافتن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com