Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
punt
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punted
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
punts
U
توپ دروازه بان ضربه با پا باانداختن توپ از دست و ضربت زدن پیش از تماس ان بازمین
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
sclaff
U
تماس چوگان بازمین قبل از خوردن به توپ ضربت مختصر
punt
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punts
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
punted
U
ضربه با پا باانداختن توپ بزمین و ضربه زدن پیش ازتماس ان با زمین
googly
U
توپ پیچدار که در تماس بازمین از توپدار دور میشود
croquet
U
بازی غیررسمی روی چمن با چوبی شبیه چوب چوگان و گویهای چوبی و 9 دروازه فلزی و 2 میله بصورت دور کردن گوی حریف با ضربه بوسیله تماس با گوی خود
waltz three
U
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
try
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
tries
U
کسب 3 امتیاز با تماس دادن توپ با زمین در خط دروازه حریف
drop a goal
U
ضربه زدن بر فراز دروازه
ground stroke
U
ضربه پس از تماس توپ تنیس با زمین
goal kick
U
ضربه ازاد مستقیم روی دروازه
dropped goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal
U
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
split the uprights
U
امتیاز ضربه با پا را پس ازامتیاز تماس بدست اوردن
to rifle the ball into the goal
U
با ضربه خیلی محکم توپ را به دروازه شوت کردن
stop shot
U
ضربه با چرخش که گوی اصلی بیلیارد بعد از تماس می ایستد
icing
U
ضربه خطای مدافع از نیمه زمین خودی به خط دروازه حریف
full
U
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
fullest
U
تماس کامل قسمت مخصوص ضربه زدن چوب گلف با گوی
three cushion billiards
U
بیلیارد فرانسوی با ضربه به 2 گوی دیگر بعد از تماس با3 دیواره میز
knockout
U
با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
knockouts
U
با ضربت بیهوش کنندهای حریف رابزمین زدن ضربه فنی
gain ground
U
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
de bounce
U
جلوگیری از تماس با یک کلید که باعث چندین تماس میشود
touches
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
touch
U
دست زدن به خوردن به تماس یافتن با تماس
team handball court
U
مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout
U
پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
to flatten out
U
بازمین موازی شدن
Thanks for calling back.
U
با تشکر برای تماس.
[به کسی گفته میشود که فرد تلفن خود را جواب نداده و بعدا دوباره تماس می گیرد.]
contact point
U
وسیله تماس نقطه اخذ تماس
kick save
U
نجات دروازه با پای دروازه بان
ring
U
سیستم کامپیوتر راه دور که کاربر به تلفن آن یک بار تماس می گیرد و امکان شماره گیری , قط ع تماس ,انتظار و سپس بماس مجدد دارد.
rugby point
U
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
bump
U
ضربت ضربت حاصله دراثر تکان سخت
to trainb arms
U
تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
shock
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocked
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
shocks
U
ضربت زدن ضربت عمل غافلگیری
clears
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearest
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clearer
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clear
U
دور کردن توپ از دروازه ضربه بلند دور کردن توپ ازسبد
clipped
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clip
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clips
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
clippings
U
سد کردن راه حریف از پشت باانداختن خود به زمین
amplifying report
U
گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
hits
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hitting
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit
U
ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
goal judge
U
داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
vending machine
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
vending machines
U
ماشین خود کاری که باانداختن پول در سوراخ ان جنس مورد لزوم از ان خارج میشود
originate
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originating
U
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
element
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements
U
دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
whacks
U
صدای ضربت ضربت
whack
U
صدای ضربت ضربت
impluse response
U
پاسخ ضربه رفتار ضربه تابع انتقال ایمپولز
goalpost
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalposts
U
تیر دروازه تیر عمودی دروازه
crossest
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosses
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
crosser
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
cross
U
ضربه هوک پس از ضربه حریف
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
shank
U
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
contact
U
تماس
ding
U
تماس
contingence
U
تماس
impact
U
تماس
impacts
U
تماس
taction
U
تماس
contacted
U
تماس
impinging
U
تماس
tangents
U
تماس
line of contact
U
خط تماس
contact line
U
خط تماس
tangent
U
تماس
tangency
U
تماس
contacting
U
تماس
contacts
U
تماس
goals
U
دروازه
goal
U
دروازه
goal area line
U
خط دروازه
gates
U
دروازه
gate
U
دروازه
gateways
U
دروازه
gateway
U
دروازه
portal
U
دروازه
portals
U
دروازه
hoop
U
دروازه
barbacan
U
دروازه
port
U
دروازه
hoops
U
دروازه
barbican
U
دروازه
placekick
U
ضربه به توپ کاشته شده ضربه کاشته
contact area
U
سطح تماس
point of contact
U
نقطه تماس
point contact
U
تماس نقطهای
contact diameter
U
قطر تماس
finishes
U
تماس انتهایی
movement to contact
U
حرکت به تماس
communicator
U
شخص در تماس
contact angle
U
زاویه تماس
contact area
U
منطقه تماس
finish
U
تماس انتهایی
zone of contact
U
ناحیه تماس
to be in contact
U
تماس داشتن
tuch
U
تماس دادن با
skims
U
تماس اندک
skimmed
U
تماس اندک
skim
U
تماس اندک
angle of contact
U
زاویه تماس
area contact
U
سطح تماس
contact surface
U
سطح تماس
shock hazard
U
خطر تماس
to bring into contact
U
تماس دادن
line to line fault
U
تماس خطوط
contact lost
U
تماس قطع شد
contact flange
U
فلانژ تماس
interactional points
U
نقاط تماس
going on
U
نزدیکی تماس
contact party
U
گروه تماس
Keep in touch!
<idiom>
در تماس باش!
contact point
U
قطب تماس
contact patrol
U
گشتی تماس
contact ratio
U
نسبت تماس
corps a corps
U
تماس بدنی
contiguity
U
برخورد تماس
to be in rapport
U
تماس داشتن
contact pressure
U
فشار تماس
gatepost
U
بازوی دروازه
puck stopper
U
دروازه بان
goal crease
U
محوطه دروازه
hoop
U
دروازه کروکه
goal keeper
U
دروازه بان
goalies
U
دروازه بان
gateposts
U
بازوی دروازه
tend goal
U
دروازه بانی
tend goal
U
حفظ دروازه
goalkeepers
U
دروازه بان
goalkeeper
U
دروازه بان
in goal
U
دروازه بان
goalie
U
دروازه بان
goalar
U
دروازه بان
goal tender
U
دروازه بان
gatekeepers
U
دروازه بان
saves
U
نجات دروازه
gatekeeper
U
دروازه بان
gate keeper
U
دروازه بان
keepers
U
دروازه بان
keeper
U
دروازه بان
own goals
U
گل به دروازه خودی
own goal
U
گل به دروازه خودی
wicket
U
دروازه کوچک
saved
U
نجات دروازه
hoops
U
دروازه کروکه
octroi
U
دروازه بانی
keep goal
U
دروازه بانی
logic gate
U
دروازه منطقی
save
U
نجات دروازه
goals
U
دروازه بان
goal
U
دروازه بان
octroi
U
مالیات دم دروازه
wickets
U
دروازه کوچک
goal keeper line
U
خط دروازه بان
goal mouth
U
دهانه دروازه
goal posts
U
پایههای دروازه
attacting zone
U
منطقه دروازه
goal area
U
منطقه دروازه
between the pipes
U
تیر دروازه
starting gate
U
دروازه شروع
action on the blade
U
تماس با شمشیر حریف
synapse
U
محل تماس دوعصب
contact backlash
U
دنده کور تماس
contact behavior
U
رفتار تماس جویانه
touch sensitive tablet
U
تابلو حساس به تماس
touch panel
U
صفحه حساس به تماس
youch sensitive screen
U
صفحه حساس به تماس
touch sensitive panel
U
صفحه حساس به تماس
contact print
U
چاپ به طریقه تماس
to keep in touch with any one
U
باکسی تماس داشتن
movement to contact
U
حرکت به اخذ تماس
galvanism
U
تماس برق بابدن
telebrief
U
تماس مستقیم تلفنی
break off
U
قطع تماس با دشمن
contact report
U
گزارش اخذ تماس
grazing point
U
نقطه تماس با مانع
flat
U
تماس دو لبه اسکیت
flattest
U
تماس دو لبه اسکیت
osculatory
U
وابسته به بوسه یا تماس
osculation
U
تماس اشتراک صفات
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com