Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
minute gun
U
توپی که به فواصل معین به احترام مرگ کسی شلیک میکند
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
periodically
U
در فواصل معین
plant out
U
در فواصل معین کاشتن
dole
U
سرنوشت تقسیم پول یا غذا در فواصل معین
national salute
U
شلیک 12 توپ به احترام پرچم ملی
gun salute
U
سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
salvo
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
salvoes
U
شلیک توپ برای ادای احترام توپ سلام
roving gun
U
توپی که مداوما از مواضع مختلف تیراندازی میکند
volleys
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleying
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volley
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleyed
U
پرتاب همزمان بمبها توسط هواپیما بمباران شلیک شلیک
volleys
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleying
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volleyed
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
volley
U
شلیک کردن بصورت شلیک درکردن
hub
U
(وسط چرخ که اغلب بلبرینگ دارد و روی محور یا آسه می چرخد) توپی، چرخمیان، ناف، (مرکز فعالیت یا اهمیت یا توجه و غیره) کانون، قلبگاه، میانگاه، توپی چر، قطب
splits
U
زمان ثبت شده برای فواصل معین یک مسابقه زمان ثبت شده برای قهرمان دو 004متر
volley bombing
U
شلیک تیرباران شلیک کردن
fire
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fired
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
fires
U
شلیک تیراندازی شلیک کنید
gimbals
U
توپی و غلاف توپی گردان
turbofan
U
موتوری با میزان سوخت معین که تراست بیشتری نسبت توربوجت ایجاد میکند
holotype
U
نمونهای که نویسنده یا دانشمندی برای معرفی یک راسته یا دسته ازجانوران وگیاهان معین میکند
band project filter
U
فیلتر الکترونیکی که تنها یک باند معین از فرکانسها ونوسانات را عبور میدهد وحدود بالا و پایین انرا حذف میکند
false attack
U
حمله معین شمشیرباز درانتظار واکنش معین
spacing
U
مراعات فواصل
grid interval
U
فواصل شبکه بندی نقشهای
moniliform
U
دارای فواصل دانه وار
spacing
U
در فواصل مساوی تقسیم بندی
measuring magnifier
U
مسافت یاب مخصوص فواصل کم
trabecula
U
دارای فواصل دربین یاخته ها
chronograph
U
الت سنجش فواصل زمانی
isochronous
U
واقع شونده در فواصل منظم ومساوی
mail server
U
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
isochronal
U
همزمان واقع شونده در فواصل منظم و مساوی
feeler
U
وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
feelers
U
وسیله اندازه گیری فواصل بسیار کوچک
planimetric
U
نقشهای که فقط فواصل افقی نقاط رانشان میدهد
endomixis
U
تجدید وضع هستهای اغازیان تاژکدار در فواصل معینه
dental floss
U
نخی که برای پاک کردن فواصل بین دندانهابکار میرود
nebula
U
تودههای عظیم گازو گرد مابین فواصل ستارگان جاده شیری
ether
U
جسم قابل ارتجاعی که فضاوحتی فواصل میان ذرات اجسام را پر کرده ووسیله انتقال روشنایی و گرمامیشود
fired
U
شلیک
volleys
U
شلیک
firing
U
شلیک
fires
U
شلیک
volleying
U
شلیک
fire
U
شلیک
firing line
U
خط شلیک
volleyed
U
شلیک
volley
U
شلیک
spills
U
توپی
pivoted
U
توپی
ball joint
U
توپی
tap
U
توپی
tapped
U
توپی
tapping
U
توپی
spigot
U
توپی
pivots
U
توپی
plugs
U
توپی
plug
U
توپی
spill
U
توپی
spilled
U
توپی
to kick a ball
U
توپی را
spilling
U
توپی
plugging
U
توپی
pivot
U
توپی
dowel
U
توپی
reports
U
صدای شلیک
reported
U
صدای شلیک
report
U
صدای شلیک
to fire off
U
شلیک کردن
broadsides
U
بایک شلیک
fired
U
شلیک کردن
signal of distress
U
شلیک خطر
fire off
U
شلیک کردن
to fire a shot
U
شلیک کردن
fires
U
شلیک کردن
fire
U
شلیک کردن
gun fire
U
شلیک توپ
salvoes
U
شلیک کردن
salvo
U
شلیک کردن
sally
U
شلیک کردن
volleyer
U
شلیک کننده
distress gun
U
شلیک خطر
spontaneous discharge
U
شلیک خودانگیخته
volley fire
U
اتش شلیک
volley fire
U
تیر شلیک
sallies
U
شلیک کردن
broadside
U
بایک شلیک
firepower
U
قدرت شلیک
countersinck bit
U
مته توپی
hub bore
U
سوراخ توپی
to catch a fly
U
توپی را ازهواگرفتن
rotor hub
U
توپی رتور
pivoted
U
توپی اتصال
pivots
U
توپی اتصال
tapper
U
توپی گذار
ball joint
U
توپی اتصال
fuse plug
U
توپی فیوز
ball printer
U
چاپگر توپی
spile
U
گل میخ توپی
pivot
U
توپی اتصال
dump
U
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
He shot himself.
U
او به خودش شلیک کرد.
volleying
U
شلیک بطوردسته جمعی
discharges
U
شلیک عصبی تخلیه
volleys
U
شلیک بطوردسته جمعی
snap shoting
U
بی درنگ شلیک کردن
shoot up
<idiom>
U
درهوا شلیک کردن
volley bombing
U
شلیک دسته جمعی
discharge
U
شلیک عصبی تخلیه
to fire a torpedo
U
اژدری شلیک کردن
to launch a torpedo
U
اژدری شلیک کردن
sally
U
حرکت سریع شلیک
volleyed
U
شلیک بطوردسته جمعی
sallies
U
حرکت سریع شلیک
fusillade
U
شلیک متوالی تیرباران
volley
U
شلیک بطوردسته جمعی
plug mill
U
دستگاه نورد توپی
oil drain plug
U
توپی تخلیه روغن
stopper
U
توپی جلوگیری کننده
plug
U
سربطری توپی گذاشتن
plugs
U
سربطری توپی گذاشتن
plugging
U
سربطری توپی گذاشتن
stoppers
U
توپی جلوگیری کننده
number of rounds
U
تعداد تیرهای شلیک شده
gun lap
U
شلیک اخرین دور مسابقه دو
in-
U
توپی که وارد دروازه شده
set up
U
توپی که به اسانی برگردانده شود
head
U
توپی کامل و سایر متعلقات
beanball
U
توپی که هدف ان سر توپزن باشد
in
U
توپی که وارد دروازه شده
banzai
U
شلیک توپ جهت تبریک وتهنیت
To fire a shot
U
تیر انداختن ( درکردن ، شلیک کردن )
distress gun
U
شلیک توپ هنگامی که کشتی درخطراست
bleeder
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
lineball
U
توپی که روی خط میافتد و قبول نیست
bleeders
U
توپی که از دست مدافعان نزدیک رد میشود
spinner
U
پوشش ایرودینامیکی روی توپی ملخ
tampons
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
tampon
U
توپی یا کهنه مخصوص گرفتن سوراخی
creepers
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
creeper
U
توپی که با فاصله کم از زمین پرتاب شده
repeater
U
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
blade butt
U
انتهای تیغه ملخ که به توپی متصل است
netball
U
توپی که پس از برخورد با لبه تور به زمین میافتد
inswinger
U
توپی که در هوا با انحنا به سوی توپزن می اید
pivot
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
pivots
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
jump ball
U
توپی که داور بین دوبازیگر به هوا می اندازد
pivoted
U
توپی هرزه گرد چرخیدن دور چیزی
die
U
توپی که درحال افتادن برروی زمین است
outswinger
U
توپی که در هوا با پیچش ازتوپزن دور میشود
cuban fork ball
U
پرتاب توپی که بامایعی اغشته و لغزنده شده
tampion
U
توپی :چوب برای گرفتن دهانه توپ
time charter
U
اجاره وسیله نقلیه برای مدت معین اجاره کشتی برای مدت معین
increment
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
increments
U
فواصل کوچک کیسههای کوچک خرج
range ladder
U
تنظیم تیربه روش نردبانی با شلیک گذار و کوتاه
asynchronous transmission
U
اطلاعات در فواصل زمانی بدون قاعده و نامنظم به وسیله قراردادن یک بیت شروع قبل از هر کاراکتر ویک بیت خاتمه پس از ان انتقال می یابند
gun
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
long hop
U
توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
guns
U
توپی که طول لوله ان بین 03 تا05 کالیبر باشد
salvos
U
در رهگیری هوایی یعنی موافب باشید اماده شلیک هستم
bulb root
U
وسیلهای که توسط ان تیغههای گردنده توربین به توپی متصل میشوند
yorker
U
توپی که نزدیک پای توپ زن میافتد و زدن ان مشکل است
honourableness
U
احترام
curtseying
U
احترام
tribute
U
احترام
tributes
U
احترام
respectfulness
U
احترام
curtsey
U
احترام
curtsied
U
احترام
curtsies
U
احترام
curtsy
U
احترام
honor
U
احترام
curtsying
U
احترام
reverence
U
احترام
worshipless
U
بی احترام
greetings
U
احترام
greeting
U
احترام
reverentially
U
با احترام
disrespectable
U
بی احترام
reverently
U
با احترام
revering
U
احترام
regards
U
احترام
ennoblement
U
احترام
regard
U
احترام
regarded
U
احترام
obeisance
U
احترام
revere
U
احترام
respectability
U
احترام
revered
U
احترام
reveres
U
احترام
obeisances
U
احترام
hypervelocity
U
سرعت دهانهای و ابتدایی توپی که از 0001 متر درثانیه بیشتر باشد
As a mark of respect ( esteem) .
U
بعلامت احترام
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com