English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
schizogenesis U تولید مثل بوسیله شکاف خوردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
schizogony U تولید مثل بوسیله شکاف یاتقسیم سلولی
production gap U شکاف تولید
bifid U بوسیله شکاف بدو قسمت مساوی تقسیم شده
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
electro magnetism U تولید خواص مغناطیسی بوسیله
sporogony U تولید مثل بوسیله هاگ
self fruitful U تولید مثل بوسیله گرده خود
electrophorus U الت تولید الکتریسته ساکن بوسیله القا
hydroelectric U وابسته به تولید نیروی برق بوسیله اب یا بخار
paedogenesis U تولید مثل بوسیله نوزاد حشرات یا شفیره
homogamic U تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
homogamous U تولید نسل کننده بوسیله مقارت باهم جنس خود
healing by first intention U جوش خوردن زخم یاشکستگی بوسیله دوباره بهم پیوستن پاره ها
photo pattern generation U تولید یک پوشش مدار مجتمع بوسیله قرار دادن الگویی ازنواحی مستطیل مجاور یارویهم افتاده
magneto electricity U نیروی کهربایی که بوسیله نیروی اهن ربایی تولید میشود
gill slit U شکاف دستگاه تنفس ماهی شکاف برانشی
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
to play a good knife and fork U ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag U تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
tumbles U غلت خوردن معلق خوردن
tumbled U غلت خوردن معلق خوردن
trips U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumble U غلت خوردن معلق خوردن
trip U لغزش خوردن سکندری خوردن
tripped U لغزش خوردن سکندری خوردن
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
scar U شکاف
break U شکاف
scarred U شکاف
breaks U شکاف
chap U شکاف
chinks U شکاف
scarring U شکاف
fractured U شکاف
fairlead U شکاف
fisure U شکاف
chinking U شکاف
aperture U شکاف
chinked U شکاف
chink U شکاف
fracturing U شکاف
nicks U شکاف
fractures U شکاف
fracture U شکاف
buttress U شکاف
buttressed U شکاف
buttresses U شکاف
buttressing U شکاف
lacuna U شکاف
eye U شکاف
eyeing U شکاف
eyes U شکاف
slits U شکاف
overture U شکاف
overtures U شکاف
chik U شکاف
multifid U شکاف شکاف
tear U شکاف
apertures U شکاف
seam U شکاف
seams U شکاف
slit U شکاف
eying U شکاف
fraction U شکاف
fractions U شکاف
head slot U شکاف هد
nick U شکاف
nicked U شکاف
split U شکاف
insection U شکاف
suture U شکاف
incisure U شکاف
slot U شکاف
slots U شکاف
slotting U شکاف
t slot U شکاف " T "
grooves U شکاف
groove U شکاف
nicking U شکاف
crazes U شکاف
craze U شکاف
rifts U شکاف
rift U شکاف
slash U شکاف
slashed U شکاف
slashes U شکاف
slither U شکاف
slithered U شکاف
slithering U شکاف
chasm U شکاف
crevices U شکاف
crevice U شکاف
incisions U شکاف
incision U شکاف
chasms U شکاف
slithers U شکاف
cleft palate U شکاف سق
gaps U شکاف
arm slit U شکاف
gap U شکاف
cleft palates U شکاف سق
hiatus U شکاف
interstice U شکاف
cracks U شکاف
raking U شکاف
rakes U شکاف
rake U شکاف
break through U شکاف
notches U شکاف
notch U شکاف
chine U شکاف
clift U شکاف
fissures U شکاف
cleft U شکاف
fissure U شکاف
scars U شکاف
crack U شکاف
cloot U شکاف سم
clefts U شکاف
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
slotting U در شکاف یاسوراخ
bifurcation U شکاف گاه
clift U شکاف دار
crazier U شکاف دار
column gap U شکاف ستون
bar sight U شکاف درجه
employment gap U شکاف اشتغال
strake U شکاف سقف
stoma U شکاف چاک
crazy U شکاف دار
craziest U شکاف دار
lacunose U شکاف دار
kibed U دارای شکاف
stoma U شکاف دهان
apertures U شکاف دید
arrow-loop U شکاف تهویه
cassini division U شکاف کاسینی
splitter U شکاف دهنده
aximez U شکاف پنجره
ajimez U شکاف پنجره
cranny U شکاف دیوار
creavasse U شکاف ژرف
rip U دریدن شکاف
deflationary gap U شکاف انقباضی
main gap U شکاف اصلی
starter gap U شکاف اغازگر
depth of abutting gap faces U ارتفاع شکاف
aperture U شکاف دید
ripped U دریدن شکاف
rips U دریدن شکاف
bird's-mouth U شکاف سه گوشه
cleft palates U شکاف کام
tooth gap U شکاف دندانه
crevasses U شکاف یخی
access hole U شکاف دستیابی
crevasses U شکاف یخچالی
t slot U شکاف تی شکل
fissiparous U شکاف خورنده
slotting U شیار شکاف
slotting U شکاف در خط حمله
crevasses U شکاف عمیق
slotting U مجرا شکاف
cloven U شکاف دار
freeing port U شکاف یک طرفه
crevices U شکاف سنگ
crevice U شکاف سنگ
gap digit U رقم شکاف پر کن
cleft U شکاف دار
gap in a wall U شکاف دردیوار
battle sight U شکاف درجه
clefts U شکاف دار
hair splitter U ادم مو شکاف
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com