English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
energy production U تولید انرژی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
generator U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
generators U دستگاهی برای تولید انرژی الکتریکی
european unclear a energy agency U اداره انرژی هستهای اروپا یکی از سازمانهایی که درسال 8591 در بطن سازمان همکاری اقتصادی اروپا و به منظور تولید انرژی اتمی وبرای مقاصد صلح امیز درکشورهای اروپای غربی ایجاد شده است
nuclear power production U تولید انرژی هستهای
phosphor U اندازه نور تولید شده در مقایسه با انرژی دریافتی از اشعه الکترون
phosphor U مادهای که در اثر اعمال انرژی نور تولید میکند
Other Matches
virtual level U تراز انرژی سیستم هستهای داخل اتم که انرژی برانگیزش ان کمتر از کمترین انرژی جداشده از ذره هستهای بیشتر است
pair production U تغییر شکل انرژی سینتیک فوتون یا هر ذره پر انرژی به جرم
intrinsic energy U انرژی موجود در یک ترکیب شیمیایی انرژی ذاتی
energy transition U عبور انرژی [ عبور عرضه انرژی ازسوخت سنگواره ای به سوخت پایدار ]
capacity cost U هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation U کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte U گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component U 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods U هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconding U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconded U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds U مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem U در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
fission to yield ratio U توان بمب اتمی نسبت انرژی شکافت اتمی به انرژی حاصله از پرتاب بمب
production overheads U هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry U حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
planar U روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand U تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction U نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost U هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
oem U شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrixes U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrix U چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
sound absorption U خاصیت تبدیل انرژی صوتی خاصیت جذب انرژی صوتی
acceleration principle U یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
spermary U غده تولید کننده منی محل تولید منی
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism U نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
fullest U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
full U مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
gnp gap U شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half U جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax U بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
zipping U انرژی
powering U انرژی
powered U انرژی
energies U انرژی
isenergic U هم انرژی
energy line U خط انرژی
vigour U انرژی
power U انرژی
high energy U پر انرژی
low energy U انرژی کم
endrgized U با انرژی
deenergized U بی انرژی
zips U انرژی
powers U انرژی
energy U انرژی
zip U انرژی
energy barrier U سد انرژی
zipped U انرژی
vigor U انرژی
exergonic U انرژی ده
energy flow U سیلان انرژی
energy flow U جریان انرژی
electrical energy U انرژی برقی
energy distribution U توزیع انرژی
kinetic energy U انرژی حرکتی
energy expenditure U هزینه انرژی
interchange of energy U تبادل انرژی
energy dissipation U انرژی اتلاف
energy distribution U پخش انرژی
energy density U دانسیته انرژی
energy drop U افت انرژی
energy demand U مطالبه انرژی
energy crisis U بحران انرژی
energy dissipation U اسراف انرژی
energy converter U مبدل انرژی
energy equation U معادله انرژی
energy exchange U تبادل انرژی
kinetic energy U انرژی جنبنده
energy flow U شارش انرژی
energy quantum U کوانتوم انرژی
energy radiation U تابش انرژی
energy regeneration U بازیابی انرژی
energy shell U لایه انرژی
energy shell U پوسته انرژی
energy spectrum U طیف انرژی
energy spectrum U بیناب انرژی
kinetic energy U انرژی سینتیک
energy stage U لایه انرژی
energy storage U انباره ی انرژی
energy supply U منبع انرژی
energy theorem U تئوری انرژی
kinetic energy U انرژی جنبشی
zing U انرژی روح
energy preservation U ذخیره انرژی
energy preservation U نگهداری انرژی
energy gain U بازده انرژی
energy gradient U شیب خط انرژی
energy intake U ورود انرژی
energy intake U مدخل انرژی
energy level U سطح انرژی
energy level U تراز انرژی
energy loss U تلف انرژی
energy loss U گمگشت انرژی
energy principle U اصل انرژی
energy of activation U انرژی فعالسازی
energy of vibration U انرژی ارتعاشی
energy of vibration U انرژی ارتعاش
energy pattern U نقشه انرژی
energy pattern U الگوی انرژی
energy transfer U انتقال انرژی
output U انرژی خروجی
collision energy U انرژی برخورد
conservation of energy U بقای انرژی
might U نیرو انرژی
continuum of energy U پیوستار انرژی
correlation energy U انرژی همبستگی
energetic U دارای انرژی
crystal energy U انرژی بلور
deenergize U قطع انرژی
deenergized U بی انرژی شده
deformation energy U انرژی تغییرشکل
induct U انرژی گرفتن
inducted U انرژی گرفتن
cohesive energy U انرژی همچسبی
cohesive energy U انرژی همدوسی
chemical energy U انرژی شیمیایی
outputs U انرژی خروجی
absolute energy U انرژی مطلق
activation energy U انرژی فعالسازی
activation energy U انرژی کنانش
atomic energy U انرژی اتمی
bending energy U انرژی خمشی
binding energy U انرژی پیوندی
binding energy U انرژی بستگی
bioenergetics U انرژی جانداران
bloch band U نوار انرژی
bond energy U انرژی پیوند
cathexis U انرژی روانی
dissipation of energy U اتلاف انرژی
dissociation energy U انرژی تفکیک
endergonic U انرژی گیر
endrgized U انرژی یافته
energizer U منبع انرژی
energizing loss U تلف انرژی
energy band U نوار انرژی
energy band U باند انرژی
energy conservation U بقاء انرژی
energy conservation U بقای انرژی
energy consumption U مصرف انرژی
energy content U گنجایش انرژی
energy content U فرفیت انرژی
energizing U انرژی دادن
energizes U انرژی دادن
eigenstate U حالت انرژی
energy state U حالت انرژی
electric energy U انرژی الکتریکی
inducting U انرژی گرفتن
electromegnetic energy U انرژی الکترومغناطیسی
inducts U انرژی گرفتن
energises U انرژی دادن
electron affinity U انرژی خروج
energising U انرژی دادن
electron energy U انرژی الکترون
energize U انرژی دادن
energy content U محتوای انرژی
energy transmission U انتقال انرژی
potential curve U خم انرژی- پتانسیل
potential energy curve U خم انرژی- پتانسیل
potential energy U انرژی پتانسیل
power supply U منبع انرژی
power transmission U انتقال انرژی
maximum energy U انرژی بیشینه
maximum energy U انرژی حداکثر
mechanical energy U انرژی مکانیکی
sustainable energy U انرژی پایدار
mutual energy U انرژی متقابل
thermal energy U انرژی گرمایی
nuclear energy U انرژی هستهای
nuclear power U انرژی هستهای
energised U انرژی دادن
source of power U منبع انرژی
specific energy U انرژی مخصوص
strain energy U انرژی کرنش
strain energy U انرژی کشیدگی
(be in) high spirits <idiom> U پر انرژی بودن
total binding energy U انرژی بستگی کل
total energy equation U بقای انرژی کل
transducer U مبدل انرژی
transformation of energy U تبدیل انرژی
translational energy U انرژی انتقالی
work function U انرژی خروج
vibration energy U انرژی ارتعاشی
sustainable energy U انرژی بی نهایت
sound energy U انرژی صوتی
quantum of energy U کوانتوم انرژی
radiant energy U انرژی تابشی
radiation energy U انرژی تابشی
rediant energy U انرژی تابشی
resonance energy U انرژی رزنانسی
rest energy U انرژی سکون
solar energy U انرژی خورشیدی
vim U انرژی توانایی
sustainable energy U انرژی بی پایان
exchange energy U انرژی تبادل
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com