Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
potency
U
توانایی نیرومندی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
intelligence
U
1-توانایی پاسخ دادن . 2-توانایی وسیله برای اجرای و پردازش برنامه
robustness
U
نیرومندی
pithiness
U
نیرومندی
strength
U
نیرومندی
strengths
U
نیرومندی
formidability
U
نیرومندی
intension
U
نیرومندی
intensity
U
نیرومندی
vigor
U
نیرومندی زور
superego strength
U
نیرومندی فراخود
response strength
U
نیرومندی پاسخ
ego strength
U
نیرومندی خود
hardihood
U
سرسختی نیرومندی
habit strength
U
نیرومندی عادت
vigour
U
نیرومندی زور
assiciative strength
U
نیرومندی تداعی
virility
U
قوه مردی نیرومندی
effective habit strength
U
حد موثر نیرومندی عادت
effective reaction potential
U
حد موثر نیرومندی واکنش
DDT
U
حشرهکش نیرومندی به فرمول 3CHCCl
lyddite
U
ماده منفجره نیرومندی که قسمت اعظم ان مرکب از اسیدپیکریک میباشد
potence
U
توانایی
potently
U
با توانایی
puissance
U
توانایی
able-bodied
U
توانایی
faculties
U
توانایی
strenght
U
توانایی
faculty
U
توانایی
means
U
توانایی
reached
U
توانایی
reaches
U
توانایی
reaching
U
توانایی
might
U
توانایی
capability
U
توانایی
energies
U
توانایی
energy
U
توانایی
potentiality
U
توانایی
potentialities
U
توانایی
reach
U
توانایی
influencing
U
توانایی
authority
U
توانایی
qualification
U
توانایی
abilities
U
توانایی
ability
U
توانایی
competence
U
توانایی
ably
U
با توانایی
expertise
U
توانایی
powers
U
توانایی
powering
U
توانایی
credential
U
توانایی
skill
U
توانایی
influence
U
توانایی
influenced
U
توانایی
power
U
توانایی
influences
U
توانایی
powered
U
توانایی
general ability
U
توانایی عمومی
energy
U
توانایی کار
capacities
U
توانایی گنجایش
energies
U
توانایی کار
ability test
آزمون توانایی
spatial ability
U
توانایی فضایی
capacity
U
توانایی کار
capacity
U
صلاحیت توانایی
capacity
U
توانایی گنجایش
capacities
U
توانایی کار
capacities
U
صلاحیت توانایی
convertibility
U
توانایی تغییر
capability
U
توانایی مقدورات
powerlessly
U
با عدم توانایی
vim
U
انرژی توانایی
reasoning ability
U
توانایی استدلال
have (something) going for one
<idiom>
U
توانایی داشتن
risibility
U
توانایی خندیدن
sentience
U
توانایی حسی
special ability
U
توانایی اختصاصی
working capacity
U
توانایی کار
verbal ability
U
توانایی کلامی
to the best of ones ability
U
بامنتهای توانایی
numerical ability
U
توانایی عددی
strength
U
قوه توانایی
strengths
U
قوه توانایی
mental ability
U
توانایی ذهنی
feasibility
U
توانایی انجام
if possible
U
در صورت توانایی
non ability
U
عدم توانایی
authority
U
توانایی اجازه
starting power
U
توانایی راه اندازی
get to
<idiom>
U
توانایی داشتن برای
absorptive
U
توانایی مکش یا جذب
almightiness
U
توانایی برهمه چیز
one-upmanship
<idiom>
U
توانایی سر بودن از دیگران
nondeletable
U
عدم توانایی حذف
(have) what it takes
<idiom>
U
توانایی انجام کار
nonscrollable
U
عدم توانایی انتقال
psi ability
توانایی فرا روانی
capable
U
توانایی انجام کاری
authority
U
توانایی انجام کاری
solvency
U
توانایی پرداخت بدهی
as far as in me lies
U
تا انجاکه در حدود توانایی من است
with might and main
U
با تمام نیرو با همه توانایی
overloads
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overloaded
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
overload
U
تقاضا بیشتر از توانایی وسیله
mac quarrie test for mechanical ability
آزمون توانایی فنی مک کواری
with all one's might
U
با تمام نیرو با همه توانایی
insolvency
U
عدم توانایی در پرداخت بدهی
ability grouping
گروه بندی بر پایه توانایی
may
U
توانایی داشتن قادر بودن
authorization
U
اجازه یا توانایی انجام کاری
I don't have it in my power to help you.
U
من توانایی کمک به شما را ندارم.
feel up to (do something)
<idiom>
U
توانایی انجام کاری رانداشتن
authorisations
U
اجازه یا توانایی انجام کاری
insolvent
U
فاقد توانایی پرداختن دیون
potential
<adj.>
U
[توانایی برای انجام کاری]
school and college ability test
آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
waiting delay
U
تاخیر ناشی از عدم توانایی پرداخت
otis lennon mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس-لنون
terman group test of mental ability
آزمون گروهی توانایی ذهنی ترمن
degradation
U
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
potential
U
توانایی انرژی برای کار کردن
knowledge is power
U
دانایی توانایی است توانابودهرکه دانابود
circuit
U
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
circuits
U
اطلاعات مربوط به توانایی یک مدار مخصوص
to be out of one's depth
U
از توانایی و یا مهارت
[کسی]
خارج بودن
conduction
U
توانایی یک ماده برای هدایت جریان
to see what
[mettle]
he is made of
<idiom>
U
تا ببینیم او
[مرد]
چقدر توانایی
[تحمل]
دارد
channels
U
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
conductive
U
مربوط به توانایی ماده برای هدایت جریان
channelled
U
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channeling
U
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
reliability
U
توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
channeled
U
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
channel
U
ارسال داده با نرخی بالاتر از توانایی کانال
arithmetic
U
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
Let's see how much you can take.
<idiom>
U
ببینیم تا چه حد توانایی
[استقامت]
داری .
[اصطلاح روزمره]
Stress reduces an employee's working capacity'
U
استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
random access
U
توانایی دستیابی سریع به محلهای حافظه به هر ترتیبی
civil nuclear powers
U
کشورهایی که توانایی استفاده از سلاح اتمی را دارند
design load
U
حداکثر بار یا نیرویی که اجزاء سازهای توانایی ان را دارند
maintainability
U
توانایی ترمیم سریع و کارا در صورت بروز خرابی
otis quick scoring mental ability test
آزمون توانایی ذهنی اوتیس با نمره گذاری سریع
to prove oneself
U
نشان دادن
[ثابت کردن]
توانایی انجام کاری
interoperability
U
توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
capacitance
U
توانایی یک عنصر برای ذخیره سازی بار الکتریکی
HRG
U
توانایی نمایش تعداد زیادی پیکس در واحد مساحت
computing
U
میزان سرعت یا توانایی کامپیوتر برای انجام یک محاسبات
multitasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرا دو یا چند برنامه همزمان
multi tasking
U
توانایی سیستم کامپیوتری برای اجرای دو یا چند برنامه همزمان
failure safety
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
congestion
U
وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
stability
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر بدون لکه
noise
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
faults
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
faulted
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
nanocomputer
U
کامپیوتری که توانایی پردازش داده ها را دربیلیونیمهای یک ثانیه دارا میباشد
noises
U
توانایی یک مدار برای نادیده گرفتن یا حفافت در مقابل اختلال
auto
U
توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
autos
U
توانایی مودم برای پاسخ خودکار به تلفن پس از زنگ زدن
numerical indicator tube
U
هر گونه لامپ الکترونی که توانایی نمایش اشکال عددی را دارد
to be unable to hold a candle to somebody
<idiom>
U
در برابر کسی پائین رتبه بودن
[در توانایی یا مهارت و غیره]
reliability
U
[توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
resolution
U
توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
resolutions
U
توانایی نمایش یا تشخیص تعداد زیادی پیکسل در واحد مساحت
fault
U
توانایی سیستم برای کارکردن حتی وقتی خطایی رخ دهد
mysticism
U
مسائلی که فهم انها از حدود توانایی حواس فاهر خارج باشد
electronic
U
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص
adaptation
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations
U
توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
images
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
image
U
توانایی صفحه نمایش برای تولید تصویر با کیفیت خوب و بدون پرسش
automatic
U
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
adaptive channel allocation
U
توانایی سیستم برای تغییر پاسخ ها و فرآیندها طبق ورودی ها و رویدادها و موقعیتها
automatics
U
توانایی کامپیوتر برای اجرای تعدادی برنامه یا کار بدون دستور زیادی
resolving power
U
اندازه گیری توانایی سیستم نوری برای تشخیص خط وط سیاه روی صفحه سفید.
voice
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
auto
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
voicing
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
voices
U
توانایی کامپیوتر برای تشخیص کلمات خاص در صدای انسان و ایجاد پاسخ مناسب
autos
U
توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
resolution
U
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
resolutions
U
توانایی سیستم نمایش برای کنترل تعداد پیکسل ها در واحد زمان و نه پیکسلهای جداگانه
robustness
U
توانایی سیستم برای ادامه کار کردن حتی با وجود خطا در حین اجرای برنامه
blind dialling
U
توانایی مودم برای شماره گیری حتی وقتی که خط به نظر خراب است با استفاده از برخی خط وط خصوصی
overstriking
U
توانایی یک چاپگر نسخه چاپی برای ضربه مکرر زدن به کاراکتربه منظور تولید حالت نمایانتری از ان
autos
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
auto
U
توانایی کامپیوتر برای مقدار دهی اولیه و بار کردن مجدد سیستم عامل در صورت بروز خرابی یا قط ع
plotted
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
plots
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
ZMODEM
U
گونه پیشرفته پروتکل ارسالی MODEM که قادر به تشخیص خطا و توانایی ارسال مجدد است در صورتی که اتصال قط ع شود
plot
U
توانایی برخی کلمه پردازها برای تولید گراف با چاپ تعدادی حروف نزدیک تبه هم بجای پیکسهای جداگانه .
low resolution graphics
U
توانایی نمایش بلاکهای گرافیکی با اندازه حروف یا تنظیم مجدد شکل ها روی صحفه بجای استفاده از پیکسهای جداگانه
Ackerman's function
U
تابع بازگشتی برای بررسی توانایی کامپیوتر برای اجرای بازگشت
compatibility
U
توانایی دونرم افزار یا سخت افزار برای کارکردن باهم
downward
U
توانایی سیستم کامپیوتر پیچیده برای کار با یک کامپیوتر ساده
feature
U
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
play by ear
<idiom>
U
توانایی اجرای موسیقی تنها با گوش وبدون خواندن موسیقی
featured
U
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
features
U
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
featuring
U
تابع یا توانایی خاص یا طراحی از نرم افزار یا سخت افزار
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com