Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (42 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
draft
U
تهیه کردن پیش نویس
drafted
U
تهیه کردن پیش نویس
drafts
U
تهیه کردن پیش نویس
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
precedent
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
precedents
U
نمونه و پیش نویس اسناد مختلف که به منظور استفاده تهیه کنندگان بعدی اینگونه اسنادتهیه و منتشر میشود
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
addersser or or
U
نامه نویس عریضه نویس
ego loss programming
U
تنظیم کارهای برنامه نویسی بطوریکه اعتبار موفقیت یاگناه شکست باید بجای یک برنامه نویس میان چندبرنامه نویس تقسیم گردد
version
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
versions
U
نرم افزار کمکی که به چندین برنامه نویس امکان کارکردن رروی فایل منبع و بررسی تغییرات اعمال شده توسط هر برنامه نویس را میدهد
drafted
U
پیش نویس کردن
drafts
U
پیش نویس کردن
minute
U
پیش نویس کردن
to make a minute of
U
پیش نویس کردن
draft
U
پیش نویس کردن
endorsed
U
پشت نویس کردن
endorsing
U
پشت نویس کردن
endorse
U
پشت نویس کردن
endorses
U
پشت نویس کردن
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize
U
بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
pre engage
U
ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
historify
U
مورخ رسمی تاریخ نویس ل کردن
pamphleteers
U
جزوه نویس رساله نویسی کردن
pamphleteer
U
جزوه نویس رساله نویسی کردن
castellation
U
تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
caters
U
تهیه کردن
supply
U
تهیه کردن
provide
U
تهیه کردن
administers
U
تهیه کردن
prepares
U
تهیه کردن
provides
U
تهیه کردن
afforded
U
تهیه کردن
affords
U
تهیه کردن
prepare
U
تهیه کردن
affording
U
تهیه کردن
blend
U
تهیه کردن
provision
U
تهیه کردن
administer
U
تهیه کردن
blends
U
تهیه کردن
administered
U
تهیه کردن
afford
U
تهیه کردن
supplied
U
تهیه کردن
process
U
تهیه کردن
processes
U
تهیه کردن
to find in
U
تهیه کردن
preparing
U
تهیه کردن
procure
U
تهیه کردن
procuring
U
تهیه کردن
procures
U
تهیه کردن
procured
U
تهیه کردن
administering
U
تهیه کردن
catering
U
تهیه کردن
catered
U
تهیه کردن
cater
U
تهیه کردن
supplying
U
تهیه کردن
back-up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
back up
U
کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrating
U
هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
sketched
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketch
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
sketches
U
پیش نویس چیزی را اماده کردن طرح خلاصه
bills
U
تهیه کردن صورتحساب
bill
U
تهیه کردن صورتحساب
programme
U
برنامه تهیه کردن
programmes
U
برنامه تهیه کردن
extemporises
U
فورا تهیه کردن
get
U
تهیه کردن فهمیدن
prearrange
U
قبلا تهیه کردن
harnessing
U
اشیاء تهیه کردن
harness
U
اشیاء تهیه کردن
harnessed
U
اشیاء تهیه کردن
extemporize
U
فورا تهیه کردن
extemporized
U
فورا تهیه کردن
program
U
برنامه تهیه کردن
extemporised
U
فورا تهیه کردن
effigy
U
تمثال تهیه کردن
extemporizes
U
فورا تهیه کردن
extemporizing
U
فورا تهیه کردن
extemporising
U
فورا تهیه کردن
preparations
U
تهیه کردن اتش
whomp up
U
بسرعت تهیه کردن
to lay in a stock
U
موجودی تهیه کردن
triplicate
U
در سه نسخه تهیه کردن
effigies
U
تمثال تهیه کردن
process
U
تهیه و تولید کردن
conserves
U
کنسرو تهیه کردن
funded
U
تهیه وجه کردن
fund
U
تهیه وجه کردن
conserving
U
کنسرو تهیه کردن
enabling
U
تهیه کردن برای
conserve
U
کنسرو تهیه کردن
enables
U
تهیه کردن برای
enable
U
تهیه کردن برای
enabled
U
تهیه کردن برای
conserved
U
کنسرو تهیه کردن
programs
U
برنامه تهیه کردن
processes
U
تهیه و تولید کردن
gets
U
تهیه کردن فهمیدن
getting
U
تهیه کردن فهمیدن
quadruplicate
U
در چهارنسخه تهیه کردن
preparation
U
تهیه کردن اتش
mush
U
حریره اردذرت تهیه کردن
handwrite
U
نسخه خطی تهیه کردن
bossed
U
نقش برجسته تهیه کردن
finances
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
scabble
U
زمخت وناصاف تهیه کردن
to provide for old age
U
برای پیری تهیه کردن
to draw up
U
تهیه کردن درصف اوردن
finance
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bossing
U
نقش برجسته تهیه کردن
financed
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
bosses
U
نقش برجسته تهیه کردن
boss
U
نقش برجسته تهیه کردن
financing
U
بودجه چیزی را تهیه کردن
circumstantiate
U
امارات لازمه را تهیه کردن
aminister
U
تهیه کردن بکار بردن
to serve the city with water
U
اب برای شهر تهیه کردن
to raise funds
U
تهیه وجه یاسرمایه کردن
financing
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outlines
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
outlining
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
munition
U
تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
finance
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outline
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
preparative
U
تدارکی مربوط به تهیه کردن چیزی
financed
U
علم دارایی تهیه پول کردن
outlined
U
مختصر یا خلاصه چیزی را تهیه کردن
develops
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
revictual
U
دوباره غذا یا خواربار تهیه کردن
develop
U
توسعه دادن وضعیت تهیه کردن
finances
U
علم دارایی تهیه پول کردن
mekeready
U
وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
mekeready
U
تهیه واماده کردن فرم وصفحه و گراور
formulation
U
تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
furnishing
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
furnishes
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
financed
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
furnish
U
تهیه دیدن مجهز کردن دادن وسایل واماد
finances
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
procurement
U
تهیه و انجام خدمات و اماد تدارک کردن وسایل
financing
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
finance
U
درکارهای مالی داخل شدن سرمایه تهیه کردن
booking
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
U
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
furnish
U
مزین کردن تهیه کردن
furnishing
U
مزین کردن تهیه کردن
put out
U
تهیه کردن اشفته کردن
furnishes
U
مزین کردن تهیه کردن
makes
U
تهیه کردن طرح کردن
make
U
تهیه کردن طرح کردن
To make reservations. To book seats.
U
جا تهیه کردن ( رزرو کردن )
to draw out
U
تهیه کردن طرح کردن
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection print
U
روش تهیه نقشه یا عکس بااستفاده از روش بزرگ کردن یا کوچک کردن فیلم یک عکس دیگر چاپ تصویری
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
code
U
قانون بصورت رمز دراوردن مجموعه قانون تهیه کردن
conformal projection
U
نوعی سیستم تهیه نقشه بزرگ کردن یکنواخت نقشه
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
graphics
U
پیش نویس توابعی که دستورات گرافیکی استاندارد ایجاد میکنند مثل رسم خط و... که از طریق برنامه قابل صدا کردن هستند تا نوشتن برنامه را ساده کنند
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
mapping
U
نقشه کشی کردن تهیه نقشه
briefer
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefed
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
brief
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
briefest
U
خلاصه دعوی خواهان یا دفاع خوانده که به وسیله وکیل ایشان تهیه میشودیادداشتی که وکیل از روی ان در محکمه صحبت میکند وکیل کردن
tea leaf
U
برگ چای
[از این گیاه جهت تهیه رنگینه قهوه ای یا بژ استفاده می شود و خصوصا در رفوگری جهت تیره تر کردن رنگ های دیگر بکار می رود.]
chirographer
U
خط نویس
anecdotist
U
حکایت نویس
songwriter
U
سرود نویس
annalist
U
تاریخچه نویس
magazinist
U
مجله نویس
columnists
U
مقاله نویس
mythographer
U
اسطوره نویس
essayists
U
مقاله نویس
natural historian
U
تاریخ نویس
essayist
U
مقاله نویس
drafts
U
چرک نویس
scrabbler
U
مسوده نویس
novelist
U
رمان نویس
historians
U
تاریخ نویس
novelists
U
رمان نویس
magazinist
U
مقاله نویس
scholiast
U
حاشیه نویس
annotator
U
تفسیر نویس
conveyancer
U
قباله نویس
romancer
U
رمان نویس
typist
U
ماشین نویس
drafts
U
پیش نویس
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com