Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
preparation of food
U
تهیه خوراک
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pot shot
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shot
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
pot-shots
U
تیری که یگانه منظورازانداحتن ان تهیه گوشت شکاربرای خوراک باشد
the garden provides food
U
باغ خوراک تهیه میکند
Other Matches
gastronome
U
EPICURE) خوراک شناس خوش خوراک
laying up
U
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
purvey
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys
U
تهیه اذوقه تهیه سورسات
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
the food was smoked
U
خوراک بوی دود میداد خوراک بوی دود گرفته بود
map compilation
U
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projection
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projections
U
سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveys
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying
U
تهیه کردن سورسات تهیه کردن
repasts
U
خوراک
victuals
U
خوراک
viands
U
خوراک
passage money
U
خوراک
mess
U
:یک خوراک
butterpump
U
غم خوراک
messes
U
:یک خوراک
tucker
U
خوراک
nutriment
U
خوراک
foods
U
خوراک
food
U
خوراک
pabulum
U
خوراک
nutrition
U
خوراک
fare
U
خوراک
fared
U
خوراک
fares
U
خوراک
nourishment
U
خوراک
feeds
U
خوراک
feed
U
خوراک
faring
U
خوراک
messmate
U
هم خوراک
oligotrophic
U
کم خوراک
meat
U
خوراک
meats
U
خوراک
keep
U
خوراک
tack
U
خوراک
tacked
U
خوراک
tacking
U
خوراک
tacks
U
خوراک
at mess
U
سر خوراک
nutriments
U
خوراک
chows
U
خوراک
chow
U
خوراک
repast
U
خوراک
keeps
U
خوراک
intakes
U
خوراک
intake
U
خوراک
dish
U
سینی خوراک
dosages
U
یک خوراک دارو
gourmets
U
خوراک شناس
dosage
U
یک خوراک دارو
regaling
U
خوراک لذیذ
to d. up
U
خوراک گذاردن
health foods
U
خوراک بهداشتی
food stamps
U
تمبر خوراک
food stamp
U
تمبر خوراک
meal time
U
موقع خوراک
queasiness
U
سنگینی خوراک
gourmet
U
خوراک شناس
nourished
U
خوراک دادن
regales
U
خوراک لذیذ
health food
U
خوراک بهداشتی
regaled
U
خوراک لذیذ
regale
U
خوراک لذیذ
grubs
U
خوراک خواربار
nourish
U
خوراک دادن
plats du jour
U
خوراک روز
grubbed
U
خوراک خواربار
grub
U
خوراک خواربار
junk foods
U
گنده خوراک
junk food
U
گنده خوراک
plat du jour
U
خوراک روز
eating
U
خوش خوراک
dosed
U
یک خوراک دارو
doses
U
یک خوراک دارو
slops
U
خوراک ابکی
dosing
U
یک خوراک دارو
timbale
U
خوراک دلمه
piece de resistance
U
خوراک اصلی
hors d'oeuvre
U
پیش خوراک
hors d'oeuvres
U
پیش خوراک
to give to eat
U
خوراک دادن
suave
U
خوش خوراک
boarding house
U
خوابگاه و خوراک
boarding houses
U
خوابگاه و خوراک
cannon fodder
U
خوراک توپ
eating
U
خورد و خوراک
dishes
U
سینی خوراک
treat
U
خوراک رایگان
treated
U
خوراک رایگان
treats
U
خوراک رایگان
recipe
U
خوراک دستور
recipes
U
خوراک دستور
sitophobia
U
خوراک هراسی
dose
U
یک خوراک دارو
slipslop
U
خوراک ابکی
viand
U
خوراک ماکولات
meal time
U
وقت خوراک
feed
U
خوراک علوفه
feedstuff
U
خوراک حیوانات
feeds
U
خوراک دادن
feeds
U
خوراک علوفه
eating house
U
خوراک پزخانه
snack
U
خوراک سرپایی
feed
U
خوراک دادن
snacks
U
خوراک مختصر
food gathering
U
خوراک اوری
insect
U
کرم خوراک
feeders
U
خوراک دهنده
insects
U
کرم خوراک
he partook of fare
U
در خوراک ما شریک شد
feeder
U
خوراک دهنده
heterotroph
U
خوراک گیر
frugal food
U
خوراک ساده
snacks
U
خوراک سرپایی
snack
U
خوراک مختصر
support
[nourish, feed]
U
خوراک دادن
aliment
U
خوراک دادن
chop house
U
خوراک خانه
kingfisher
U
ماهی خوراک
autotroph
U
خوراک ساز
menu
U
فهرست خوراک
nourishes
U
خوراک دادن
at meat
U
سر خوراک یا غذا
menus
U
فهرست خوراک
kickshaw
U
خوراک خوش مزه
cooker
U
چراغ خوراک پزی
piece deresistance
U
بخش عمده خوراک
Primuses
U
چراغ خوراک پزی
kitchens
U
محل خوراک پزی
holozoic
U
جانور خوراک گیر
trencherman
U
ادم خوش خوراک
to eat one's mutton
U
یا کسی خوراک خوردن
cookers
U
چراغ خوراک پزی
helpings
U
یک وعده یا پرس خوراک
pitch into
U
به خوراک حمله کردن
Primus
U
چراغ خوراک پزی
kitchen
U
محل خوراک پزی
cresture conforts
U
خوراک و پوشاک خوب
chili
U
خوراک لوبیای پر ادویه
heater
U
چراغ خوراک پزی
sanguification
U
تبدیل خوراک بخون
rotisserie
U
مغازه خوراک پزی
revalenta
U
خوراک عدس واردجو
dozing
U
دوز یک خوراک دارو
dozes
U
دوز یک خوراک دارو
Chile
U
خوراک لوبیای پر ادویه
dozed
U
دوز یک خوراک دارو
heaters
U
چراغ خوراک پزی
cuisine
U
روش اشپزی خوراک
dosing
U
خوراک دوا یا شربت
thropholyt
U
لایه خوراک کاه
throphogen
U
لایه خوراک ساز
he cannot earn his own keep
U
اونمیتواندخرج خوراک خودرادربیاورد
doses
U
خوراک دوا یا شربت
dosed
U
خوراک دوا یا شربت
feed belt
U
نوار خوراک دهنده
dose
U
خوراک دوا یا شربت
feeding group
U
قسمت خوراک دهنده
eating disorder
U
اختلال خورد و خوراک
doze
U
دوز یک خوراک دارو
larder
U
گنجه خوراک خوراکی
nosh
U
خوراک سبک خوردن
helping
U
یک وعده یا پرس خوراک
receivers
U
دستگاه خوراک دهنده
gratin
U
خوراک ته دیم دار
chilies
U
خوراک لوبیای پر ادویه
chillies
U
خوراک لوبیای پر ادویه
chilli
U
خوراک لوبیای پر ادویه
recipe
U
دستور خوراک پزی
spaghetti
U
خوراک رشته فرنگی
recipes
U
دستور خوراک پزی
larders
U
گنجه خوراک خوراکی
kitchener
U
بخاری خوراک پزی
dainty
U
گوشت یا خوراک لذیذ
receiver
U
جعبه خوراک دهنده
receiver
U
دستگاه خوراک دهنده
vegetable diet
U
خوراک سبزی دار
receivers
U
جعبه خوراک دهنده
convenience foods
U
خوراک پیش پخته
hopper
U
محفظه خوراک دستگاه
hoppers
U
محفظه خوراک دستگاه
fast food
U
تند خوراک تندکار
convenience food
U
خوراک پیش پخته
gourmet
U
خبره خوراک شراب شناس
gormand
U
خوش سلیقگی در خوراک پر خوری
haricots
U
خوراک راگو با لوبیا سبز
table d'hote
U
خوراک رسمی و روزانه مهمانخانه
gourmets
U
خبره خوراک شراب شناس
doze
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozed
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
dozes
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
it is highly valued as food
U
برای خوراک بسیارمطلوب است
chemotrophic treatment
U
تسویه خوراک ساخت شیمیایی
dozing
U
مقدار کافی از یک دارو خوراک
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com