English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (39 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
formulation U تهیه جمع اوری فرمول بندی کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
formulating U فرمول بندی کردن
formulates U فرمول بندی کردن
formulated U فرمول بندی کردن
refomulate U از نو فرمول بندی کردن
formulate U فرمول بندی کردن
formulization U فرمول بندی فرمول سازی
quantize U با تئوری و فرمول صفات وکیفیت چیزی را تعیین کردن نیرو را با فرمول اندازه گیری کردن
reformulation U فرمول بندی تازه
mekeready U وسایل تهیه کردن فرم وصفحه بندی
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
formulism U رعایت کامل فرمول یا قاعده فرمول دوستی
form utility U کیفیتی که دراثر جمع اوری و بسته بندی مواد اولیه
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
formulas U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula U الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
proteranthy U گل اوری قبل از برگ اوری
curve fitting U روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
rating U طبقه بندی کردن درجه بندی
ratings U طبقه بندی کردن درجه بندی
group U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grades U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
grades U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
grade U درجه بندی کردن رتبه بندی کردن
groups U دسته بندی کردن طبقه بندی کردن
canvasses U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassed U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvass U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
canvassing U جمع اوری ارا کردن جستجوی سفارش و مشتری کردن
innovates U نو اوری کردن
innovate U نو اوری کردن
innovated U نو اوری کردن
innovating U نو اوری کردن
laggin U اب بندی کردن اب بندی ناوها
muster U جمع اوری کردن
to put in mind U یاد اوری کردن
mustered U جمع اوری کردن
massing U جمع اوری کردن
collection U جمع اوری کردن
compiles U جمع اوری کردن
raking U جمع اوری کردن
compiling U جمع اوری کردن
masses U جمع اوری کردن
rakes U جمع اوری کردن
mass U جمع اوری کردن
compiled U جمع اوری کردن
rake U جمع اوری کردن
to round up U جمع اوری کردن
get in U جمع اوری کردن
to get in U جمع اوری کردن
compile U جمع اوری کردن
marshalling U جمع اوری کردن
collecting U جمع اوری کردن
cull U جمع اوری کردن
to beat up for U جمع اوری کردن
culls U جمع اوری کردن
culling U جمع اوری کردن
culled U جمع اوری کردن
marshall U جمع اوری کردن
musters U جمع اوری کردن
recovers U جمع اوری کردن
collects U جمع اوری کردن
round on U جمع اوری کردن
mustering U جمع اوری کردن
collections U جمع اوری کردن
collect U جمع اوری کردن
recover U جمع اوری کردن
recovering U جمع اوری کردن
downgraded U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrades U کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
scrounged U علیق جمع اوری کردن
scrounging U علیق جمع اوری کردن
convocate U احضارکردن جمع اوری کردن
scrounges U علیق جمع اوری کردن
raise money U جمع اوری کردن پول
rally U دوباره جمع اوری کردن
roll up U جمع اوری کردن تاسیسات
vernalize U میوه اوری را تسریع کردن
rallies U دوباره جمع اوری کردن
scrounge U علیق جمع اوری کردن
deposit collection U جمع اوری کردن زباله ها
rallied U دوباره جمع اوری کردن
mustering U احضار کردن جمع اوری کردن
musters U احضار کردن جمع اوری کردن
to gather up U جمع اوری کردن اماده کردن
muster U احضار کردن جمع اوری کردن
mustered U احضار کردن جمع اوری کردن
levied U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaped U جمع اوری کردن بدست اوردن
ingross U جمع اوری کردن نیروی خودی
levy U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
levies U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
ingross U تحریر کردن جمع اوری نیروها
reap U جمع اوری کردن بدست اوردن
reintegrate U دوباره جمع اوری ومتحد کردن
reaping U جمع اوری کردن بدست اوردن
stacked U جمع اوری و منظم کردن وسایل
stack U جمع اوری و منظم کردن وسایل
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
stacks U جمع اوری و منظم کردن وسایل
levying U مالیات بستن بر جمع اوری کردن
reaps U جمع اوری کردن بدست اوردن
gift wrap U بسته بندی کردن در کاغذ بسته بندی روبان دارپیچیدن
interview U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
to give U پولی برای پیشکشی جمع اوری کردن
interviewing U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvasses U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
interviewed U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
interviews U مصاحبه کردن برای جمع اوری اطلاعات
canvass U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassed U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
canvassing U برای جمع اوری اراء فعالیت کردن
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
schematize U بصورت برنامه دراوردن طرح یا نقشهای تهیه کردن ابتکار کردن
pre engage U ازپیش برای خود تهیه کردن تعهد قبلی کردن
to pull off something [contract, job etc.] U چیزی را تهیه کردن [تامین کردن] [شغلی یا قراردادی]
castellation U تهیه استحکامات تدافعی سنگربندی کردن مستحکم کردن
supplied U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
blend U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
process U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
preparing U تهیه کردن
provision U تهیه کردن
supply U تهیه کردن
administers U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
supplying U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
afforded U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
procuring U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
processes U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
declassification U از طبقه بندی خارج کردن حذف طبقه بندی
orchestrating U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrates U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
orchestrated U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back-up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
orchestrate U هماهنگ و موزون کردن ارکست تهیه کردن
back up U کپی پشتیبان تهیه کردن پشتیبانی کردن
enable U تهیه کردن برای
extemporises U فورا تهیه کردن
programs U برنامه تهیه کردن
harness U اشیاء تهیه کردن
gets U تهیه کردن فهمیدن
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
effigy U تمثال تهیه کردن
program U برنامه تهیه کردن
extemporize U فورا تهیه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
funded U تهیه وجه کردن
extemporising U فورا تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
getting U تهیه کردن فهمیدن
fund U تهیه وجه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
effigies U تمثال تهیه کردن
harnessing U اشیاء تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
preparations U تهیه کردن اتش
triplicate U در سه نسخه تهیه کردن
preparation U تهیه کردن اتش
enabling U تهیه کردن برای
bills U تهیه کردن صورتحساب
bill U تهیه کردن صورتحساب
conserving U کنسرو تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
prearrange U قبلا تهیه کردن
enabled U تهیه کردن برای
programme U برنامه تهیه کردن
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com