English Persian Dictionary - Beta version		  
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
 ⌨ Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 207 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
 English Persian Menu
victual U تهیه اذوقه
victualage U تهیه اذوقه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
purvey U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveyed U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveying U تهیه اذوقه تهیه سورسات
purveys U تهیه اذوقه تهیه سورسات
victual U مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
Other Matches
laying up U تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
stover U اذوقه
victual U اذوقه
supplied U اذوقه
purveyance U اذوقه
supplying U اذوقه
supply U اذوقه
provender U اذوقه غذا
catering U اذوقه رساندن
caters U اذوقه رساندن
caterers U اذوقه رسان
purveyor U اذوقه رسان
purveyance U اذوقه رسانی
caterer U اذوقه رسان
cater U اذوقه رساندن
catered U اذوقه رساندن
purveyors U اذوقه رسان
sutler U اذوقه رسان
victuals U خوار و بار اذوقه
provision U اذوقه تدارکات وسایل لازم
buttery U جای فروش اذوقه و نوشابه
butteries U جای فروش اذوقه و نوشابه
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
butlery U خوراک خانه جای فروش اذوقه ونوشابه
map compilation U تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
projections U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
projection U سیستم تصویر در تهیه نقشه سیستم تهیه نقشه جات
purveying U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveyed U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purveys U تهیه کردن سورسات تهیه کردن
purvey U تهیه
preparations U تهیه
procurement U تهیه
purveys U تهیه
purveyed U تهیه
preparation U تهیه
ministration U تهیه
seating U تهیه جا
purveying U تهیه
off hand U بی تهیه
housing U تهیه جا
supplying U تهیه
supply U تهیه
supplied U تهیه
counter preparation U ضد تهیه
provision U تهیه
blend U تهیه کردن
blends U تهیه کردن
cater U تهیه کردن
catering U تهیه کردن
catered U تهیه کردن
caters U تهیه کردن
procures U تهیه کردن
procured U تهیه کردن
procure U تهیه کردن
prepare mortar U تهیه ملات
preparing U تهیه کردن
prepares U تهیه کردن
prepare U تهیه کردن
provisionment U تهیه خواربار
purveyance U تهیه خواربار
procuring U تهیه کردن
base development U تهیه پایگاه
placement U تهیه شغل
placement U تهیه کار
administers U تهیه کردن
administering U تهیه کردن
administered U تهیه کردن
administer U تهیه کردن
placements U تهیه شغل
lighting feeder U تهیه روشنایی
placements U تهیه کار
process U تهیه کردن
counter preparation U تیر ضد تهیه
fabricator U تهیه کننده
pitched U تهیه دیده
suppliers U تهیه کننده
supplier U تهیه کننده
processes U تهیه کردن
on the stocks U د رشرف تهیه
parasceve U روز تهیه
photo imagery U تهیه عکس
provide U تهیه دیدن
preparation fire U تیر تهیه
preparation fire U اتش تهیه
preparation of food U تهیه خوراک
preparation time U زمان تهیه
preparator U تهیه کننده
preparatorily U بعنوان تهیه
afforded U تهیه کردن
provide U تهیه کردن
affords U تهیه کردن
affording U تهیه کردن
afford U تهیه کردن
provides U تهیه کردن
provides U تهیه دیدن
the preparation day U روز تهیه
supplied U تهیه کردن
appropriated <adj.> <past-p.> U تهیه شده
provided <adj.> <past-p.> U تهیه شده
to make provision U تهیه دیدن
vacuum-packed تهیه شده
preparations U تهیه مقدمات
provided [that] <conj.> U تهیه شده
preparations U اتش تهیه
supplying U تهیه کردن
preparations U تهیه و ارایش
triplicity U تهیه در سه نسخه
triplication U تهیه در سه نسخه
supply U تهیه کردن
to find in U تهیه کردن
laid on <past-p.> U تهیه شده
furtherance U تهیه وسایل
preparation U اتش تهیه
provision U تهیه کردن
data processing U تهیه اطلاعات
preparation U تهیه مقدمات
to bargain for U تهیه دیدن
data processing U تهیه و تولیداطلاعات
preparation U تهیه و ارایش
the water supply of tehran U تهیه اب تهران
weaponry U تهیه سلاح
effigy U تمثال تهیه کردن
conserves U کنسرو تهیه کردن
conserved U کنسرو تهیه کردن
conserve U کنسرو تهیه کردن
tasty U باسلیقه تهیه شده
bill U تهیه کردن صورتحساب
bills U تهیه کردن صورتحساب
melinite U مخصوص تهیه چاشنی
tastiest U باسلیقه تهیه شده
forge U تهیه جنس قلابی
area projection U تهیه تصویر منطقه
conserving U کنسرو تهیه کردن
tastier U باسلیقه تهیه شده
effigies U تمثال تهیه کردن
programme U برنامه تهیه کردن
programmes U برنامه تهیه کردن
budget directive U دستورالعمل تهیه بودجه
enables U تهیه کردن برای
enabled U تهیه کردن برای
enable U تهیه کردن برای
harness U اشیاء تهیه کردن
acetylene generator U دستگاه تهیه استیلن
aggregate flow diagram U نمودار تهیه مصالح
area projection U تهیه نقشه از منطقه
artillery preparation U تیر تهیه توپخانه
artillery preparation U اتش تهیه توپخانه
budgeter U تهیه کننده بودجه
budgeteer U تهیه کننده بودجه
barrier tactics U تاکتیک تهیه موانع
prearranged U از پیش تهیه شده
processes U تهیه و تولید کردن
enabling U تهیه کردن برای
lyonnaise U باپیاز تهیه شده
programmer U تهیه کننده برنامه
programmers U تهیه کننده برنامه
duplicator U ماشین تهیه رونوشت
duplicators U ماشین تهیه رونوشت
information providers U تهیه کنندگان اطلاعات
programs U برنامه تهیه کردن
it is in preparation U در دست تهیه است
hydrography U تهیه نقشه دریایی
he is an adequate provider U برای تهیه خواربار
furred U تهیه شده باخز
program U برنامه تهیه کردن
process U تهیه و تولید کردن
beach unit U یکان تهیه بارانداز
rotogravure U تهیه گراور غلتکی
extemporize U فورا تهیه کردن
extemporized U فورا تهیه کردن
extemporizes U فورا تهیه کردن
extemporizing U فورا تهیه کردن
project section U بخش تهیه طرحها
project section U بخش تهیه پروژه ها
program section U بخش تهیه برنامه ها
procure U تهیه و تحویل اماد
harnessing U اشیاء تهیه کردن
harnessed U اشیاء تهیه کردن
procured U تهیه و تحویل اماد
procures U تهیه و تحویل اماد
procurement U تهیه و تحویل اماد
extemporising U فورا تهیه کردن
extemporises U فورا تهیه کردن
extemporised U فورا تهیه کردن
scripting U تهیه فایل اغازگر
host U تهیه تسهیلات ورزشی
hosted U تهیه تسهیلات ورزشی
hosting U تهیه تسهیلات ورزشی
hosts U تهیه تسهیلات ورزشی
quadruplication U تهیه چیزی درچهارنسخه
fund U تهیه وجه کردن
funded U تهیه وجه کردن
quadruplicate U در چهارنسخه تهیه کردن
preparatory U مربوط به تهیه یامقدمات
stenciler U تهیه کننده استنسیل
stenciller U تهیه کننده استنسیل
to lay in a stock U موجودی تهیه کردن
procuring U تهیه و تحویل اماد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Perdic.com