Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (4 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
imminent
U
تهدید کننده
minacious
U
تهدید کننده
minatory
U
تهدید کننده
threatener
U
تهدید کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
menace
U
چیزی که تهدید کننده است
menaced
U
چیزی که تهدید کننده است
menaces
U
چیزی که تهدید کننده است
imminence
U
خطر تهدید کننده
imminently
U
بطور تهدید کننده
impendent
U
تهدید کننده اویزان
threat force
U
نیروی تهدید کننده
Other Matches
menaced
U
تهدید
minacity
U
تهدید
menaces
U
تهدید
blackmail
U
تهدید
blackmailed
U
تهدید
blackmailing
U
تهدید
blackmails
U
تهدید
menace
U
تهدید
threat
U
تهدید
fulmination
U
تهدید
intimidation
U
تهدید
threats
U
تهدید
he threatened or resingn
U
تهدید کرد
hoid up
U
راهزنی با تهدید
minaciously
U
تهدید کنان
denouncing
U
تهدید کردن
denounces
U
تهدید کردن
denounced
U
تهدید کردن
menacing
<adj.>
U
تهدید آمیز
threaten
U
تهدید کردن
overhang
U
تهدید کردن
threatens
U
تهدید کردن
overhangs
U
تهدید کردن
launch a threat
U
تهدید کردن
minatorily
U
از روی تهدید
minatory
U
تهدید امیز
threatened
U
تهدید کردن
intimidatory
U
تهدید امیز
denounce
U
تهدید کردن
to show one's teeth
U
تهدید کردن
coercion
U
تهدید واجبار
threatening
U
تهدید امیز
threat appeal
U
توسل به تهدید
menaces
U
تهدید کردن
menace
U
تهدید کردن
menaced
U
تهدید کردن
bullyrag
U
تهدید کردن
threats
U
تهدید کردن
threat
U
تهدید کردن
menacingly
U
از روی تهدید
menacingly
U
تهدید کنان
threateningly
U
تهدید امیز
racketeering
U
اخاذی به تهدید
death thread
U
تهدید به مرگ
threatens
U
تهدید کردن ترساندن
threat
U
دشمن تهدید کردن
intimidate
U
با تهدید وادار کردن
intimidates
U
با تهدید وادار کردن
hectored
U
تهدید یا ازار کردن
hector
U
تهدید یا ازار کردن
threaten with death
U
تهدید به قتل کردن
hectoring
U
تهدید یا ازار کردن
threats
U
دشمن تهدید کردن
terrorization
U
تهدید وارعاب ارعابگری
hectors
U
تهدید یا ازار کردن
threatened
U
تهدید کردن ترساندن
blackest
U
تهدید امیز عبوسانه
blacks
U
تهدید امیز عبوسانه
blacker
U
تهدید امیز عبوسانه
black
U
تهدید امیز عبوسانه
threaten
U
تهدید کردن ترساندن
blacked
U
تهدید امیز عبوسانه
I'll show you ! just you wait !
U
حالاخواهی دید ! ( درمقام تهدید )
extorted
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorting
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorts
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extort
U
بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
robberies
U
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
To put in an appearance .
U
نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
deterrence
U
منع از راه ارعاب و تهدید
assaulted
U
تهدید به ضرب کردن کسی
robbery
U
دزدی مقرون به ازار یا تهدید
assaults
U
تهدید به ضرب کردن کسی
threat study
U
بررسی توسعه تهدید دشمن
assault
U
تهدید به ضرب کردن کسی
coast is clear
<idiom>
U
هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
He threatened to thrash the life out of me.
U
مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
Is that your final word ?
U
همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you !
U
خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper !
U
آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
disaster recovery plan
U
طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer
U
تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger
U
شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
brigand
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
preyer
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
raider
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
robber
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
heister
[American E]
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
bandit
U
دزدی که با زور و خشونت
[با اسلحه یا تهدید اسلحه]
دزدی میکند
procuring activity
U
یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer
U
ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication
U
معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit
U
عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component
U
اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly
U
اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer
U
تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot
U
تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family
U
محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper
U
کج کننده واژگون کننده
army component
U
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms
U
نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner
U
قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers
U
تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares
U
گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic
U
سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant
U
مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker
U
وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff
U
ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket
U
ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater
U
تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command
U
قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers
U
شوت کننده با پرش پرش کننده
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com