English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 211 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
imminent U تهدید کننده
minacious U تهدید کننده
minatory U تهدید کننده
threatener U تهدید کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
menace U چیزی که تهدید کننده است
menaced U چیزی که تهدید کننده است
menaces U چیزی که تهدید کننده است
imminence U خطر تهدید کننده
imminently U بطور تهدید کننده
impendent U تهدید کننده اویزان
threat force U نیروی تهدید کننده
Other Matches
menaced U تهدید
minacity U تهدید
menaces U تهدید
blackmail U تهدید
blackmailed U تهدید
blackmailing U تهدید
blackmails U تهدید
menace U تهدید
threat U تهدید
fulmination U تهدید
intimidation U تهدید
threats U تهدید
he threatened or resingn U تهدید کرد
hoid up U راهزنی با تهدید
minaciously U تهدید کنان
denouncing U تهدید کردن
denounces U تهدید کردن
denounced U تهدید کردن
menacing <adj.> U تهدید آمیز
threaten U تهدید کردن
overhang U تهدید کردن
threatens U تهدید کردن
overhangs U تهدید کردن
launch a threat U تهدید کردن
minatorily U از روی تهدید
minatory U تهدید امیز
threatened U تهدید کردن
intimidatory U تهدید امیز
denounce U تهدید کردن
to show one's teeth U تهدید کردن
coercion U تهدید واجبار
threatening U تهدید امیز
threat appeal U توسل به تهدید
menaces U تهدید کردن
menace U تهدید کردن
menaced U تهدید کردن
bullyrag U تهدید کردن
threats U تهدید کردن
threat U تهدید کردن
menacingly U از روی تهدید
menacingly U تهدید کنان
threateningly U تهدید امیز
racketeering U اخاذی به تهدید
death thread U تهدید به مرگ
threatens U تهدید کردن ترساندن
threat U دشمن تهدید کردن
intimidate U با تهدید وادار کردن
intimidates U با تهدید وادار کردن
hectored U تهدید یا ازار کردن
hector U تهدید یا ازار کردن
threaten with death U تهدید به قتل کردن
hectoring U تهدید یا ازار کردن
threats U دشمن تهدید کردن
terrorization U تهدید وارعاب ارعابگری
hectors U تهدید یا ازار کردن
threatened U تهدید کردن ترساندن
blackest U تهدید امیز عبوسانه
blacks U تهدید امیز عبوسانه
blacker U تهدید امیز عبوسانه
black U تهدید امیز عبوسانه
threaten U تهدید کردن ترساندن
blacked U تهدید امیز عبوسانه
I'll show you ! just you wait ! U حالاخواهی دید ! ( درمقام تهدید )
extorted U بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorting U بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extorts U بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
extort U بزور تهدید یاشکنجه گرفتن
robberies U دزدی مقرون به ازار یا تهدید
To put in an appearance . U نشانت میدهم ( درمقام تهدید)
deterrence U منع از راه ارعاب و تهدید
assaulted U تهدید به ضرب کردن کسی
robbery U دزدی مقرون به ازار یا تهدید
assaults U تهدید به ضرب کردن کسی
threat study U بررسی توسعه تهدید دشمن
assault U تهدید به ضرب کردن کسی
coast is clear <idiom> U هیچ خطری تورا تهدید نمیکند
He threatened to thrash the life out of me. U مرا به یک کتک حسابی تهدید کرد
Is that your final word ? U همین ؟( درمقام اتمام حجت یا تهدید )
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
I wI'll show you! Who do you think you are ?I know how to handle (treat) people like you ! U خیال کردی! خیالت رسیده ! ( درمقام تهدید )
I'll cook your goose !I'll fix you good and proper ! U آشی برایت بپزم که خودت حظ کنی ( درمقام تهدید )
disaster recovery plan U طرح یک واکنش به هنگامیکه خطری نرم افزار و سخت افزار را تهدید میکند
altitude/height hold U متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder U ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor U کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling U کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor U گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primers U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer U وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network U یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
vasomotor U اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors U هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
detonator U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
steam fitter U نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
changer U دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
distractive U گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
del credere U وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonators U منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
makgi boowi U نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer U تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
sprining charge U خرج چال کننده یا گود کننده
padding U پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive U خنثی کننده اتش سرکوب کننده
prepossessing U مجذوب کننده جلب توجه کننده
claqueur U تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
expostulator U سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer U وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order U دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
thwarter U خنثی کننده مسدود کننده
corruptor U فاسد کننده منحرف کننده
prosecutor U پیگرد کننده تعقیب کننده
corrupter U فاسد کننده منحرف کننده
prosecutors U پیگرد کننده تعقیب کننده
homager U تجلیل کننده کرنش کننده
striking force U نیروی تک کننده یا کمین کننده
coordinator U هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
contractive U جمع کننده چوروک کننده
hanger U اویزان کننده معلق کننده
vibrators U ارتعاش کننده نوسان کننده
gesticulant U اشاره کننده وحرکت کننده
vibrator U ارتعاش کننده نوسان کننده
designative U اشاره کننده تعیین کننده
spell binder U مسحور کننده مجذوب کننده
desolator U ویران کننده متروک کننده
favourer U یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries U وساطت کننده مداخله کننده
suberter U سرنگون کننده تضعیف کننده
discriminant U تفکیک کننده جدا کننده
desolater U ویران کننده متروک کننده
the producer and the consumer U تولید کننده و مصرف کننده
cogitator U اندیشه کننده مطالعه کننده
supplicant U درخواست کننده تضرع کننده
hangers U اویزان کننده معلق کننده
whetstone U تیز کننده تند کننده
venerator U تکریم کننده ستایش کننده
toaster U سرخ کننده برشته کننده
insulators U جدا کننده عایق کننده
presenters U ارائه کننده معرفی کننده
divider U جدا کننده تقسیم کننده
modulator demodulator U تلفیق کننده- تفکیک کننده
modifiers U اصلاح کننده تعدیل کننده
modifier U اصلاح کننده تعدیل کننده
transmitters U منتقل کننده مخابره کننده
transmitter U منتقل کننده مخابره کننده
diverting U سرگرم کننده منحرف کننده
oppressive U خورد کننده ناراحت کننده
preventive U حفافت کننده جلوگیری کننده
lifter U مرتفع کننده برطرف کننده
trimmer U دستکاری کننده صاف کننده
presenter U ارائه کننده معرفی کننده
insulator U جدا کننده عایق کننده
thickeners U غلیظ کننده پرپشت کننده
intermediary U وساطت کننده مداخله کننده
thickener U غلیظ کننده پرپشت کننده
presentor U ارائه کننده معرفی کننده
acknowledger U تصدیق کننده قبول کننده
sniffy U افهار تنفر کننده فن فن کننده
toasters U سرخ کننده برشته کننده
accaimer U هلهله کننده تحسین کننده
supplicants U درخواست کننده تضرع کننده
practicer U تمرین کننده مشق کننده
provisioner U تدارک کننده تهیه کننده
fuel cooled oil cooler U خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer U تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger U شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
brigand U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
preyer U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
raider U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
robber U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
heister [American E] U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
bandit U دزدی که با زور و خشونت [با اسلحه یا تهدید اسلحه] دزدی میکند
procuring activity U یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer U ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication U معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit U عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component U اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly U اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer U تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot U تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family U محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper U کج کننده واژگون کننده
army component U نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
stabilizer U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms U نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
requistioner U قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilisers U تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
flare U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares U گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic U سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker U وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
analysis staff U ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
radar picket U ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
component command U قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
jumpers U شوت کننده با پرش پرش کننده
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com