Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
multiple drill
U
تمرین چندکاره یا مختلط
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
co-eds
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co ed
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
co-ed
U
دختری که دردبیرستان یادانشکده مختلط تحصیل میکند وابسته به مدارس مختلط پسرودختر
dry sum
U
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
gang capacitor
U
چندکاره
combination switch
U
سویچ چندکاره
voltohm milliammeter
U
سنجه چندکاره
foreground
U
برنامه با تقدم بالا در سیستم چندکاره
jobs
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
job
U
تعداد کارهای مرتب شده برای پردازش در سیستم چندکاره یا دستهای
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
farraginous
U
مختلط
mixed
U
مختلط
combined
U
مختلط
complex
U
مختلط
mix
U
مختلط
mixes
U
مختلط
composite
U
مختلط
complexes
U
مختلط
coeducational
U
مختلط
mixed economy
U
اقتصاد مختلط
mixed doubles
U
دونفره مختلط
mixed
U
یکان مختلط
medley
U
مختلط رنگارنگ
medleys
U
مختلط رنگارنگ
mixed economies
U
اقتصاد مختلط
mixed reinforcement
U
تقویت مختلط
complex impedance
U
ناگذرایی مختلط
complex number
U
عدد مختلط
coeducation
U
اموزش مختلط
complex number
U
اعداد مختلط
complex power
U
توان مختلط
composite squadron
U
اسکادران مختلط
composite unit
U
یکان مختلط
hybrid rocket
U
راکت مختلط
individual medley
U
شنای مختلط
mixed goods
U
کالاهای مختلط
mixed government
U
حکومت مختلط
mixed strategy
U
استراتژی مختلط
mixed system
U
نظام مختلط
omnibus test
U
ازمون مختلط
complex circuit
U
مدار مختلط
complex admittance
U
گذرایی مختلط
composite
U
یکان مختلط
z-plane
U
صفحه مختلط
[ریاضی]
medleys
U
قطعه موسیقی مختلط
complex plane
U
صفحه مختلط
[ریاضی]
assemblage of Order
U
ستون بندی مختلط
theory of functions of a complex variable
U
آنالیز مختلط
[ریاضی]
individual medleyist
U
شناگر شنای مختلط
endowment assurance
U
بیمه عمر مختلط
coeducation
U
اموزش وپرورش مختلط
medleyist
U
شناگر شنای مختلط
symmetallism
U
سیستم دو فلزی مختلط
medley
U
قطعه موسیقی مختلط
mixed policy
U
بیمه نامه مختلط
Complex analysis
U
آنالیز مختلط
[ریاضی]
complex number
U
عدد مختلط
[ریاضی]
joint stock partnership
U
شرکت مختلط سهامی
versatile
U
متحرک متنوع و مختلط
mixed capitalism
U
سرمایه داری مختلط
limited partnership
U
شرکت مختلط غیر سهامی
hybrid propulation
U
نیروی پیش برنده مختلط
medleys
U
شنای مختلط 002 تا 004متر
medley
U
شنای مختلط 002 تا 004متر
Eurasian
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
Eurasians
U
از نژاد مختلط اروپایی واسیایی
complex analytic function
U
تابع تحلیلی
[مختلط]
[ریاضی]
complex conjugate
U
عدد مزدوج مختلط
[ریاضی]
complex absolute value function
U
تابع مختلط قدر مطلق
[ریاضی]
mixed doubles
U
پینگ پنگ یاتنیس 2 نفره مختلط
mixtilineal
U
دارای خطهای راست و کج مختلط الخطوط
limited partnership
U
شرکت مختلط غیر سهامی مضاربه
preemptive multitasking
U
حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
os/
U
سیستم عامل چندکاره برای کامپیوترهای PC ساخت IBM و ماکروسافت که ساخت آن توسط IBM ادامه دارد تا تغییری در ویندوز ماکروسافت باشد
lingua francas
U
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
composite squadron
U
گردان سوار زرهی یا هلی کوپتر مختلط
amerind
U
نژاد مختلط امریکایی و سرخ پوست یا اسکیمو
lingua franca
U
زبان امیخته با زبانهای دیگر گویش مختلط
inserted grouping
U
میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
mixed school
U
اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
scalar
U
متغیری که حاوی مقدار ثابت ونه نوع داده مختلط میباشد.
exercises
U
تمرین
uses
U
تمرین
exercise
U
تمرین
practice
U
تمرین
drilling
U
تمرین
exercised
U
تمرین
work out
U
تمرین
use
U
تمرین
drill
U
تمرین
drilled
U
تمرین
drills
U
تمرین
rehearsal
U
تمرین
rehearsals
U
تمرین
ure
U
تمرین
action
U
تمرین
actions
U
تمرین
train
U
تمرین
trains
U
تمرین
trained
U
تمرین
physical exercise
U
تمرین بدنی
dry run
U
تمرین جنگی
practice teaching
U
تمرین معلمی
work out
<idiom>
U
تمرین کردن
exercisable
U
قابل تمرین
workouts
U
تمرین شدید
exercise code word
U
رمز تمرین
exercise term
U
اسم تمرین
mobilization exercise
U
تمرین بسیج
overtrain
U
تمرین بیش از حد
physical exercise
U
تمرین ورزشی
joint exercise
U
تمرین مشترک
practice effect
U
اثر تمرین
practice period
U
دوره تمرین
exercize
U
تمرین تکلیف
workout
U
تمرین شدید
rehearser
U
تمرین کننده
massed practice
U
تمرین بی وقفه
wind sprint
U
تمرین دو سریع
warm down
U
تمرین سبک
service practice
U
تمرین اموزشی
unspaced practice
U
تمرین بی فاصله
training time
U
زمان تمرین
training distance
U
مسافت تمرین
maneuver
U
تمرین نظامی
gymnastical
U
تمرین زورخانهای
pratique
U
تمرین عملی
fartlek
U
تمرین دو استقامت
field exercise
U
تمرین رزمی
try-outs
U
تمرین نهایی
try-out
U
تمرین نهایی
workshop practice
U
تمرین کارگاهی
negative practice
U
تمرین منفی
field exercise
U
تمرین صحرایی
fore exercise
U
تمرین مقدماتی
formal exercise
U
تمرین صوری
work out
U
تمرین امادگی
mass practice
U
تمرین فشرده
rehearsed
U
تمرین کردن
practicing
U
ورزش تمرین
experiencing
U
تمرین دادن
gunning
U
تمرین تیراندازی
drilling
U
تمرین نظامی
evolution
U
تمرین عالی
rehearse
U
تمرین کردن
rehearsals
U
تمرین از بر خواندن
rehearsals
U
تمرین نمایش
rehearsal
U
تمرین از بر خواندن
rehearsal
U
تمرین نمایش
experiences
U
تمرین دادن
experience
U
تمرین دادن
rehearses
U
تمرین کردن
rehearsing
U
تمرین کردن
woodsheds
U
تمرین کردن
woodshed
U
تمرین کردن
mule
U
اتومبیل تمرین
practising
U
ورزش تمرین
mules
U
اتومبیل تمرین
training
U
تعلیم و تمرین
practises
U
ورزش تمرین
practise
U
ورزش تمرین
drills
U
تمرین مته
exercised
U
تمرین دادن
staging
U
تمرین اب خاکی
combat exercise
U
تمرین رزمی
circuit training
U
تمرین دایرهای
staging
U
تمرین کردن
exercise
U
تمرین دادن
drill
U
تمرین کردن
exercises
U
تمرین دادن
behavior rehearsal
U
تمرین رفتار
drill
U
تمرین مته
drilled
U
تمرین کردن
battle drill
U
تمرین رزم
drilled
U
تمرین مته
practice
U
ورزش تمرین
practice
U
تمرین کردن
combatdrill
U
تمرین رزمی
drills
U
تمرین کردن
practise
U
ممارست تمرین کردن
exercise
U
ورزش تمرین کردن
multiple drill
U
تمرین چند یکانی
practising
U
ممارست تمرین کردن
practises
U
ممارست تمرین کردن
practice
U
ممارست تمرین کردن
gym
U
محل تمرین بوکس
mobilization exercise
U
تمرین بسیج نیروها
moom poolgi
U
تمرین کردن تکواندو
practicing
U
ممارست تمرین کردن
rehearsals
U
تمرین کردن عملیات
punching bag
U
کیسه شن تمرین بوکس
punching bags
U
کیسه شن تمرین بوکس
limber
U
تمرین نرمش کردن
work out
U
برنامه یک جلسه تمرین
weight program
U
تمرین وزنه برداری
gyms
U
محل تمرین بوکس
triceps extension
U
تمرین تقویت ماهیچه سه سر
toss ball against a wall
U
تمرین ابشار با دیوار
skeet
U
انداختن تمرین تیراندازی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com