Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
front raise
U
تمرین با دنبل از ناحیه ران تاشانه و ساعد روی بازو
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cubitus
U
ساعد پیش بازو
swing bell
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
swing bar
U
اسبابی مانند دنبل برای تقویت عضلههای بازو و شانه
lateral raise
U
تمرین تقویت عضلههای پشت و شانه با دنبل
printwheel
U
چرخی که از چندین بازو ساخته شده باشد به هر شکل حروف در انتهای بازو قرار دارد که در چاپگر claing wheel به کار می رود
dry sum
U
تمرین مشق پای قبضه تمرین بدون تیراندازی
blitter
U
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
dumbbell
U
دنبل
forearm
U
ساعد
ude
U
ساعد
phlegmon
U
دنبل
forearms
U
ساعد
fore arm
U
ساعد
pal moic
U
ساعد
dumbbells
U
دنبل
apostame
U
دنبل
maturative
U
دنبل ساز
foream pass
U
پاس با ساعد
abscess
U
ابسه دنبل
abscesses
U
ابسه دنبل
phlegmonic
U
دنبل دار
meet pallmok
U
زیر ساعد
phlegmonous
U
دنبل دار
bump pass
U
پاس با ساعد
wae palmok
U
روی ساعد
botany
U
گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
an palmok
U
قسمت داخلی ساعد
pakat palmok
U
بیرون ساعد تکواندو
vambrace
U
ساعد پوش زره مساعد
phlegmon
U
اماس بافت اگینی که یکجوران دنبل است
emergency drill
U
تمرین مقابله با سوانح تمرین مقابله با حوادث غیرمترقبه
forearms
U
بازو
humeeerus
U
بازو
upper arm
U
بازو
the humeral bone
U
بازو
arm
U
بازو
forearm
U
بازو
grain
U
بازو
brachium
U
بازو
humeeerus
U
استخوان بازو
patent anchor
U
لنگر بی بازو
brassart
U
زره بازو
humeruses
U
استخوان بازو
muscular strength
U
زور بازو
the humeral bone
U
استخوان بازو
armbands
U
بازو بند
armband
U
بازو بند
humerus
U
استخوان بازو
humeri
U
استخوان بازو
chevrons
U
دستکش ارم بازو
wrist wrestling
U
مسابقه نیروی بازو
shovel pass
U
پاس از زیر بازو
shovel pass
U
پاس اززیر بازو
brachio
<prefix>
U
وابسته به بازو
[پزشکی]
hen hawk
U
ضربه از زیر بازو
arm wrestling
U
مسابقه نیروی بازو
brachium
U
هر عضوی شبیه بازو
chevron
U
دستکش ارم بازو
arm hand steadiness test
U
ازمون استواری دست و بازو
chevrons
U
درجه نظامی روی بازو
armless
<adj.>
U
بی بازو
[در آخر جمله می آید]
open faced
U
دارای سیمای بازو بی تزویر
more power to your elbow
U
خدازور بازو بشما بدهد
chevron
U
درجه نظامی روی بازو
jackknife
U
بازو بسته شونده شیرجه رفتن
overarm
U
بالا اوردن بازو تا بالای شانه
change of pace
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
change up
U
جهشهای کوتاه برای استراحت بازو
fins
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
fin
U
جلو و عقب بردن بازو در اب برای حرکت
extend
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extends
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
extending
U
کشیدن بدن یاراست کردن بازو یاپای ژیمناست
lunges
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunging
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunged
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
lunge
U
حمله ناگهانی شمشیرباز بجلو و باز کردن بازو
dog paddle
U
شنای به پشت با حرکت پا وبدون بیرون امدن بازو از اب
scoops
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scoop
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
scooping
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
thrust
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusting
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
thrusts
U
فشار دادن به اسکیت برای سرخوردن راست کردن بازو
scooped
U
شوت سه گام از زیر بازو ضربه یا پاس با پراندن توپ
bar printer
U
چاپگری که در آن حروفی که روی بازو هستند به کاغذ می چسبند یا چاپ می شوند
master slave manipulator
U
بازو و دست خودکار که به وسیله اپراتوراز فاصله دوری هدایت میشود
actions
U
تمرین
drills
U
تمرین
action
U
تمرین
rehearsal
U
تمرین
use
U
تمرین
drilling
U
تمرین
rehearsals
U
تمرین
drilled
U
تمرین
work out
U
تمرین
exercises
U
تمرین
practice
U
تمرین
ure
U
تمرین
exercise
U
تمرین
exercised
U
تمرین
drill
U
تمرین
trains
U
تمرین
trained
U
تمرین
train
U
تمرین
uses
U
تمرین
feinted
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints
U
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
workouts
U
تمرین شدید
work out
<idiom>
U
تمرین کردن
workout
U
تمرین شدید
try-outs
U
تمرین نهایی
mules
U
اتومبیل تمرین
training
U
تعلیم و تمرین
experience
U
تمرین دادن
experiences
U
تمرین دادن
practicing
U
ورزش تمرین
rehearses
U
تمرین کردن
rehearsed
U
تمرین کردن
woodsheds
U
تمرین کردن
woodshed
U
تمرین کردن
practising
U
ورزش تمرین
rehearsing
U
تمرین کردن
practises
U
ورزش تمرین
practise
U
ورزش تمرین
mule
U
اتومبیل تمرین
rehearse
U
تمرین کردن
experiencing
U
تمرین دادن
gunning
U
تمرین تیراندازی
physical exercise
U
تمرین ورزشی
fore exercise
U
تمرین مقدماتی
practice teaching
U
تمرین معلمی
field exercise
U
تمرین صحرایی
field exercise
U
تمرین رزمی
fartlek
U
تمرین دو استقامت
exercize
U
تمرین تکلیف
exercise term
U
اسم تمرین
formal exercise
U
تمرین صوری
gymnastical
U
تمرین زورخانهای
mass practice
U
تمرین فشرده
maneuver
U
تمرین نظامی
mobilization exercise
U
تمرین بسیج
joint exercise
U
تمرین مشترک
negative practice
U
تمرین منفی
overtrain
U
تمرین بیش از حد
physical exercise
U
تمرین بدنی
practice effect
U
اثر تمرین
exercise code word
U
رمز تمرین
exercisable
U
قابل تمرین
training time
U
زمان تمرین
unspaced practice
U
تمرین بی فاصله
warm down
U
تمرین سبک
wind sprint
U
تمرین دو سریع
work out
U
تمرین امادگی
workshop practice
U
تمرین کارگاهی
drilling
U
تمرین نظامی
try-out
U
تمرین نهایی
battle drill
U
تمرین رزم
behavior rehearsal
U
تمرین رفتار
dry run
U
تمرین جنگی
pratique
U
تمرین عملی
combatdrill
U
تمرین رزمی
combat exercise
U
تمرین رزمی
circuit training
U
تمرین دایرهای
rehearser
U
تمرین کننده
service practice
U
تمرین اموزشی
training distance
U
مسافت تمرین
massed practice
U
تمرین بی وقفه
staging
U
تمرین اب خاکی
drill
U
تمرین مته
drilled
U
تمرین کردن
rehearsals
U
تمرین نمایش
rehearsals
U
تمرین از بر خواندن
evolution
U
تمرین عالی
practice
U
تمرین کردن
staging
U
تمرین کردن
exercises
U
تمرین دادن
drilled
U
تمرین مته
drills
U
تمرین مته
drills
U
تمرین کردن
practice period
U
دوره تمرین
rehearsal
U
تمرین نمایش
practice
U
ورزش تمرین
drill
U
تمرین کردن
exercise
U
تمرین دادن
exercised
U
تمرین دادن
rehearsal
U
تمرین از بر خواندن
flip pass
U
پاس کوتاه از زیر بازو پاس سریع با استفاده از مچ
regions
U
ناحیه
ward
U
ناحیه
area
U
ناحیه
partitions
U
ناحیه
partition
U
ناحیه
reach
U
ناحیه
reaching
U
ناحیه
reached
U
ناحیه
reaches
U
ناحیه
areas
U
ناحیه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com