English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 151 (2 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
the herd instinct U تمایل بگروه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
put to U بگروه شکارچی پیوستن
liking U تمایل
propensity U تمایل
month's mind U تمایل
propensities U تمایل
sentiment U تمایل
nisus U تمایل
tendency U تمایل
tendencies U تمایل
left justification U تمایل به چپ
pendulum U تمایل
addictedness U تمایل
gravitation U تمایل
aclinic U بی تمایل
appetence U تمایل
appetency U تمایل
unwilling U بی تمایل
disinclined U بی تمایل
appetence or tency U تمایل
declination U تمایل
trends U تمایل
would U تمایل
intentions U تمایل
intention U تمایل
disposition U تمایل
leanings U تمایل
leaning U تمایل
orientation U تمایل
pendulums U تمایل
recumbency U تمایل
proneness U تمایل
trepan U تمایل
trend U تمایل
proclivity U تمایل
proclivities U تمایل
predispostion U تمایل قبلی
wish [would like] U تمایل داشتن
predilections U تمایل قبلی
lean U تمایل داشتن
leaned U تمایل داشتن
reactive tendency U تمایل واکنشی
leans U تمایل داشتن
disinclination U عدم تمایل
tilts U کجی تمایل
tilted U کجی تمایل
tilt U کجی تمایل
against his grain U برخلاف تمایل او
work effort U تمایل به کار
self immolation U تمایل به خودکشی
landscape orientation U تمایل افقی
propensity to consume U تمایل به مصرف
fugitiveness U تمایل به فرار
portraint orientation U تمایل عمودی
propend U تمایل داشتن
falloff U تمایل داشتن
declinatory U دارای تمایل
proclivity to steal U تمایل بدزدی
central tendency U تمایل به مرکز
sinistral U تمایل بچپ
trepan U تمایل داشتن
streaks U تمایل میل
streaking U تمایل میل
streaked U تمایل میل
inclination U تمایل شیب
inclining U تعظیم تمایل
antipathetic U فاقد تمایل
preoccupations U تمایل شیفتگی
gusts U تمایل مزمزه
preoccupation U تمایل شیفتگی
propensities U تمایل طبیعی
propensity U تمایل طبیعی
gust U تمایل مزمزه
polarity U تمایل قطبی
aptitudes U تمایل طبیعی
hang U تردید تمایل
polarities U تمایل قطبی
list U تمایل کجی
streak U تمایل میل
veins U حالت تمایل
vein U حالت تمایل
caprices U تمایل فکری
aptitude U تمایل طبیعی
caprice U تمایل فکری
predilection U تمایل قبلی
affects U تمایل داشتن
affect U تمایل داشتن
hangs U تردید تمایل
fantasy U میل تمایل
fantasies U میل تمایل
tendency toward something U تمایل به سوی چیزی
take to U تمایل پیدا کردن به
odds U تمایل بیک سو احتمالات
low marginal propensity to cunsume U تمایل ارام به مصرف
turn U تمایل تغییر جهت
turns U تمایل تغییر جهت
marginal propensity to expend U تمایل نهائی به مخارج
proclivities U تمایل طبیعی بچیز بد
propensity to do evil U تمایل به بدی کردن
yen U تمایل رغبت شدید
proclivity U تمایل طبیعی بچیز بد
tilt angle U زاویه تمایل به طرفین
rapprochement U نزدیکی تمایل بدوستی
argumentativeness U تمایل یاعادت به جدال
take to U تمایل پیدا کردن
express willingness U اظهار تمایل کردن
biases U تمایل بیک طرف
evasiveness U تمایل به طفره یاگریز
uptrend U تمایل بسوی بالا
kindlily U با تمایل به مهربانی مهربانانه
to take a ply U تمایل پیدا کردن
marginal propensity to absorb U تمایل نهائی به جذب
inclination for any thing U تمایل یا میل بچیزی
hade U تمایل پیدا کردن
bias U تمایل بیک طرف
tenors U تمایل صدای زیر مردانه
worldliness U تمایل به ماده پرستی و جسمانیت
frigid U دارای اندکی تمایل جنسی
prepossession U اشغال قبلی تمایل بیجهت
diathesis U تمایل یا حساسیت نسبت به چیزی
frigidity U کمی تمایل درقوای جنسی
desirability U درجه تمایل شرایط مطلوب
declaration of intention U افهاریه تمایل به پذیرش تابعیت
helms U تمایل قایق به انحراف از مسیر
helm U تمایل قایق به انحراف از مسیر
diminishing utility U قانون تقلیل تمایل به مصرف
tenor U تمایل صدای زیر مردانه
heredity U تمایل برگشت باصل توارث
adductor U تمایل عضو بطرف محور
undersexed U دارای تمایل جنسی کمتر ازطبیعی
negative diheral U تمایل بال یا سایر ایرفویلهابطرف پایین
levorotary U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
levorotatory U دارای تمایل چرخش بطرف چپ چپ گرد
bear out U تمایل اسب به نزدیک شدن به حد خارجی
lug out U تمایل داشتن اسب به دورشدن از نرده مسابقه
oversteer U تمایل به پیچیدن بیش از حدراننده به خصوص در سر پیچ
p in favour of a person U تمایل بی جهت نسبت بکسی طرفداری تعصب امیزازکسی
labialism U حالت حروفی که با لب تلفظ می شوند تمایل بتلفظ باصداهابا لب
wing heavy U تمایل هواپیما برای گردش درجهت حول محور طولی
spill wind U سست کردن بادبان برای جلوگیری از تمایل قایق به یک سمت
bear in U تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
Appetite comes with eating. <proverb> U با پیش رفت فعالیت تمایل افزایش می یابد. [ضرب المثل]
understeer U تمایل اتومبیل به مستقیم رفتن در سر پیچ بیش ازانتظار راننده
cathedral U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
cathedrals U تمایل نوک بالهای هواپیما به طرف پایین نسبت به ریشه بالها
isoclinal line U خطی که در روی نقشه بوسیله ان جاهایی که تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است
exparte U قراری که دادگاه به درخواست یکی از اصحاب دعوی و بدون توجه به تمایل دیگری صادر میکند
isoclinic line U خطی بر روی نقشه که بوسیله ان نقاطی که درانجاها تمایل سوزن مغناطیسی یکسان است نشان داده میشود
diminishing utility U اصل تقلیل تمایل به مصرف دراینده در اثر مصرف مقدارزیادی از یک کالا در زمان حال
letter of intent U تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
margin propensity to consume U تمایل نهایی به مصرف نسبت بین میزان مصرف وپس انداز هر فرد به ازای یک واحد افزایش در درامد وثروت فرد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com