Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
prosopopoeia
U
تعریف شخص غایب بصورت متکلم وحده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
dramatic monologue
U
نوعی داستان نمایشی که دران یکنفر بتنهایی فاهر میشودوبا متکلم وحده است
hide and seek
U
بازی غایب شدنک یا غایب موشک
prolocutor
U
متکلم
defaults
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulting
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
defaulted
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
default
U
در سیستم هایی که چندین چاپگر قابل تعریف هستند چاپگری که استفاده میشود مگر اینکه دیگری تعریف شده باشد
polyglots
U
متکلم بچند زبان
trilingual
U
متکلم بسه زبان
polyglot
U
متکلم بچند زبان
the first person
U
نخستین شخص متکلم
speaker
U
متکلم سخن ران
romanic
U
متکلم بزبان رومی
speakers
U
متکلم سخن ران
absentee
U
غایب
absentees
U
غایب
hidden
U
غایب
deserters
U
غایب
missing
U
غایب
absent
U
غایب
in absentia
U
غایب
deserter
U
غایب
picker
U
دلال و واسطه فرش
[بصورت جزئی از خانه ها و حراجی ها فرش را خریداری کرده و بصورت عمده می فروشد.]
disappears
U
غایب شدن
missing person
U
غایب مفقودالاثر
to absent oneself
U
غایب شدن
absentee
U
مالک غایب
absentee
U
فرد غایب
lost and untraceable
U
غایب مفقودالاثر
absentees
U
فرد غایب
disappearing
U
غایب شدن
disappeared
U
غایب شدن
disappear
U
غایب شدن
out of sight
U
غایب از نظر
absentee landlord
U
مالک غایب
away
U
غایب رفته
away
U
غایب درسفر
absentees
U
مالک غایب
draft dodger
U
مشمول غایب
draft dodgers
U
مشمول غایب
missing person whose whereabouts are unk
U
غایب مفقودالاثر
roll call
U
حاضر و غایب
awol
U
غایب بدون اجازه
roll-calls
U
حاضر و غایب کردن
roll-call
U
حاضر و غایب کردن
absentees
U
مفقودالاثر شخص غایب
hide-and-seek
U
بازی غایب شدنک
To call the roll. Roll-call.
U
حاضر غایب کردن
prosopopoeia
U
حاضردانستن شخص غایب
i was absent for a while
U
یک مدتی غایب بودم
call the roll
U
حاضر و غایب کردن
absenteeism
U
حالت غایب بودن
roll call
U
حاضر و غایب کردن افراد
foreign
U
توقیف اموال مدیون غایب
terrtorialize
U
محدود بیک ناحیه کردن بصورت خطه در اوردن بنواحی متعدد تقسیم کردن بصورت قلمرو در اوردن
to call the roll
U
حاضر غایب کردن
[نام افراد در گروهی را بلند خواندن]
saddle bag
U
خورجین
[اینگونه قالیچه ها بصورت قرینه بافته می شوند.گاه مجزا بوده و سپس به یکدیگر متصل می شوند و یا بصورت یک تکه که در وسط ساده است بافته می شوند.]
variable stroke
U
پمپ مایعی با پیستونهایی بصورت محوری یا خطی که بصورت محوری یا خطی نوسان میکند
blind score
U
امتیاز اضافی به تیمی که عضو ان غایب یا اخراج شده و جانشینی ندارد
peach design
U
نقش هلو
[این نقش هم بصورت شکوفه درخت هلو به نشانه بهار و هم بصورت میوه به نشانه طول عمر در فرش های چین بکار می رود.]
vitrify
U
بصورت شیشه در اوردن بصورت شیشه درامدن
monofilament
U
الیاف تک رشته بلند
[این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
malthusian law of population
U
نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
star design
U
طرح ستاره ای شکل
[این طرح به گونه های مختلف در فرش های مناطق مختلف مورد استفاده قرار می گیرد. گاه بصورت ترنج و گاه بصورت تزئین در متن.]
definition
U
تعریف
quality
U
تعریف
extolment
U
تعریف
qualities
U
تعریف
compliments
U
تعریف
complimenting
U
تعریف
complimented
U
تعریف
definiens
U
تعریف
definitions
U
تعریف
explanation
U
تعریف
explanations
U
تعریف
cell definition
U
تعریف سل
compliment
U
تعریف
comkplimentarily
U
با تعریف
descriptions
U
تعریف
portrayals
U
تعریف
description
U
تعریف
portrayal
U
تعریف
circumscription
U
تعریف
pomegrenate design
U
طرح گل اناری
[این طرح در گل های شاه عباسی فرش ایران، در فرش های چینی بصورت درخت انار و در فرش های ترکستان و قفقاز بصورت میوه انار به همراه شاخ و برگ استفاده می شود.]
peacock
U
طرح طاووس
[این طرح در فرش های ایرانی، چینی، مغولی، قفقازی و ترکیه بصورت های متفاوت بکار می رود. در فرش چین گاه در کل متن و گاه در فرش ایران و قفقاز بصورت نمادی کوچک در گوشه و کنار فرش بافت می شود.]
define
U
تعریف کردن
articles
U
حرف تعریف
definable
U
تعریف پذیر
recounts
U
تعریف کردن
traducing
U
تعریف کردن
glorify
U
تعریف کردن
job definition
U
تعریف برنامه
glorifying
U
تعریف کردن
depiction
U
نگارش تعریف
traduces
U
تعریف کردن
anarthrous
U
بی حرف تعریف
traduce
U
تعریف کردن
recounted
U
تعریف کردن
recounting
U
تعریف کردن
traduced
U
تعریف کردن
block definition
U
تعریف بلوک
article
U
حرف تعریف
defines
U
تعریف کردن
defining
U
تعریف کردن
extoll
U
تعریف کننده
emblazon
U
تعریف کردن
data definition
U
تعریف داده
nosography
U
تعریف امراض
definition of a problem
U
تعریف یک برنامهThe
recitations
U
تعریف موضوع
contextual definition
U
تعریف ضمنی
extoller
U
تعریف کننده
complimentary
U
تعریف امیز
recitation
U
تعریف موضوع
depictions
U
نگارش تعریف
honorable
U
شایان تعریف
defined
U
تعریف کردن
circular definition
U
تعریف دوری
he is well spoken of
U
از او تعریف می کنند
field definition
U
تعریف فیلد
glorifies
U
تعریف کردن
undefined
U
تعریف نشده
praise
U
تعریف کردن
compliments
U
تعریف کردن از
complimenting
U
تعریف کردن از
macro definition
U
درشت تعریف
compliment
U
تعریف کردن از
say a good word for
U
تعریف کردن
unreel
U
تعریف کردن
self aggrandizement
U
تعریف از خود
the d. article
U
حرف تعریف
to crack up
U
تعریف کردن
problem definition
U
تعریف مسئله
operational definition
U
تعریف عملیاتی
macro difinition
U
درشت تعریف
macro definition
U
تعریف ماکرو
praising
U
تعریف کردن
praises
U
تعریف کردن
complimented
U
تعریف کردن از
praised
U
تعریف کردن
exponent
U
تعریف کننده
exponents
U
تعریف کننده
recount
U
تعریف کردن
clear-cut
U
درست تعریف شده
data definition language
U
زبان تعریف داده ها
redefines
U
دوباره تعریف کردن
redefining
U
دوباره تعریف کردن
indefinable
U
غیر قابل تعریف
indefinably
U
غیر قابل تعریف
redefine
U
دوباره تعریف کردن
undefined label
U
برچسب تعریف نشده
domain of definition
U
دامنه تعریف
[ریاضی]
portraiture
U
پیکر نگاری تعریف
To blow ones own trumpet.
U
از خود تعریف کردن
well defined function
U
تابع خوش تعریف
user defined
U
تعریف یا انتخاب کاربر
system v interface definition
U
تعریف میانجی سیستم 5
Defined depth finder
U
تعریف عمق یاب
redefined
U
دوباره تعریف کردن
partially defined
U
پاره تعریف شده
data description language
U
زبان تعریف داده
dd statement
U
دستور تعریف داده
ddl
U
زبان تعریف داده
defined function
U
تابع تعریف شده
definite a
U
The حرف تعریف چون
dimensioning
U
تعریف اندازه چیزی
object oriented
U
تصویری که از بردارهای تعریف
predefined
U
از پیش تعریف شده
data definition statement
U
حکم تعریف داده ها
undefined entry
U
فقره تعریف نشده
self flattering
U
تعریف کننده از خود
self applauding
U
تعریف کننده از خود
self prasise
U
خودفروشی تعریف از خود
disappearing target
U
هدف غایب شونده هدف ناپایدار
quantification
U
معرفی عناصر یک جسم تعریف
predefined process
U
فرایند از پیش تعریف شده
messages
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
message
U
قوانین از پیش تعریف شده که کد
self applause
U
تعریف وتمجید از خود خودستایی
predefined function
U
تابع از پیش تعریف شده
accuracy
U
تعریف دقیق تر خواهد بود
expression
U
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
user defined
U
تعریف شده توسط کاربر
expressions
U
تعریف یک مقدار یا متغیر در برنامه
self congratulation
U
تعریف از خود تجلیل نفس
to plaster any one with praise
U
تعریف زیادبار کسی کردن
He Spoke very highly of you.
U
از شما خیلی تعریف می کرد
parameters
U
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
redefinable
U
انچه مجددا قابل تعریف است
Do you know the definition (meaning) of this word?
U
تعریف این لغت رامی دانید ؟
predefined process symbol
U
نماد فرایند از پیش تعریف شده
self aggrandizing
U
تعریف کننده از مقام خود خودبزرگساز
predefined process symbol
U
علامت فرایند از پیش تعریف شده
He told us what the score was.
U
جریان را برایمان تعریف کرد ( گفت )
parameter
U
ویژگی بنیادی قابل تعریف پارامتر
country file
U
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
ambiguities
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
ambiguity
U
آنچه به روشنی تعریف نشده است
cock-and-bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
cock and bull story
U
داستان جعلی برای تعریف ازخود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com