Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
surety bond
U
تضمین نامه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
guarantee
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guaranteed
U
ضمانت نامه تضمین کردن
guarantees
U
ضمانت نامه تضمین کردن
bond
U
تضمین نامه یاتعهدنامه دائر به پرداخت وجه
bareboat charter
U
ضمانت نامه تضمین حرکت کشتی و پرداخت مخارج پرسنل ان
Other Matches
warranty
U
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
warranties
U
امرمورد تعهد یا تضمین تضمین
indemnity
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
indemnities
U
تضمین جبران خسارت احتمالی اینده تضمین هر نوع خسارت
post script
U
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد
letter of intent
U
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله
pourparley
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
pourparler
U
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن
cryptoparts
U
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه
libels
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libel
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libelled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeled
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
libeling
U
هجو نامه یا توهین نامه افترا
certificate
U
رضایت نامه شهادت نامه
affidavits
U
شهادت نامه قسم نامه
certificates
U
رضایت نامه شهادت نامه
credential
U
گواهی نامه اعتبار نامه
written agreement
U
موافقت نامه پیمان نامه
guaranteed
U
تضمین
guaranty
U
تضمین
gurantee
U
تضمین
assurance
U
تضمین
assurances
U
تضمین
guarantees
U
تضمین
guarantee
U
تضمین
guaranty
U
تضمین
warranty
U
تضمین
collateral
U
تضمین
pledge
[archaic]
[guaranty]
U
تضمین
guarantee
U
تضمین
to a. letter
U
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
seals
U
نشان تضمین
warranted
U
تضمین حکم
warranting
U
تضمین کردن
warranting
U
تضمین حکم
warrants
U
تضمین کردن
warrants
U
تضمین حکم
back letter
U
گواهی تضمین
indemnification
U
تضمین خسارت
bonded
U
تضمین دار
bonded
U
تحت تضمین
guarantee period
U
مدت تضمین
under reserve
U
تحت تضمین
value as security
U
ارزش تضمین
embodiment
U
تضمین درج
seal
U
نشان تضمین
in bond
U
تحت تضمین
warranted
U
تضمین کردن
insuring
U
تضمین کردن
warrant
U
تضمین کردن
bond
U
تضمین کردن
certifies
U
تضمین کردن
bank note
U
چک تضمین شده
certify
U
تضمین کردن
service obligation
U
تضمین خدمت
certifying
U
تضمین کردن
insures
U
تضمین کردن
ensuring
U
تضمین کردن
certified check
U
چک تضمین شده
warrant
U
تضمین حکم
security
U
گرو تضمین
security
U
مصونیت تضمین
money back
U
تضمین پرداخت
ensure
U
تضمین کردن
ensured
U
تضمین کردن
ensures
U
تضمین کردن
guaranteed prices
U
قیمتهای تضمین شده
warrent
U
حواله وسیله تضمین
gap in coverage
U
ناکافی بودن تضمین
payment under reserve
U
پرداخت تحت تضمین
vouchers
U
مدرک تضمین کننده
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
bail
U
تضمین ضمانت کردن
indemnities
U
تاوان تضمین خسارت
guarantees
U
تامین تضمین کردن
voucher
U
مدرک تضمین کننده
indemnity
U
تاوان تضمین خسارت
to ensure something
U
تضمین کردن
[چیزی]
guarantee
U
تامین تضمین کردن
guaranty
U
تضمین ضمانت یا تعهد کردن
bank paper
U
چک تضمین شده سفته بانکی
avouch
U
تضمین کردن مستقر ساختن
warranted rate of growth
U
نرخ رشد تضمین شده
testacy
U
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه
bank note
U
چک تضمین شده سند در وجه حامل
This is the only way to guarantee that ...
U
تنها راه برای تضمین این است که ...
ration credit
U
تضمین سلامت مواد غذایی جیره ارتش
obligated stocks
U
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
recredential
U
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است
carry ship
U
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
unfinanced
U
بدون اعتبار تضمین اعتبار نشده
warranties
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
warranty
U
تضمین تعهد تعهد قانونی
constants
U
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
constant
U
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است
epistles
U
نامه
manifests
U
نامه
breve
U
نامه
post boy
U
نامه بر
epistle
U
نامه
letters
U
نامه
letter
U
نامه
correspoundence
U
نامه ها
carrier
U
نامه بر
carriers
U
نامه بر
manifest
U
نامه
manifesting
U
نامه
manifested
U
نامه
locarno treaty
U
بلژیک و فرانسه به سال 5291 که ضمن ان بلژیک فرانسه و المان حفظ مرزهای موجود را تضمین کردند و المان حالت غیرنظامی "راینلند" را تعهد نمود
recognizance
U
تعهد نامه
acknowledgment
U
شهادت نامه
bill of indicment
U
ادعا نامه
sylva
U
درخن نامه
bill of exception
U
اعتراض نامه
rental
U
اجاره نامه
statement of a claim
U
افهار نامه
bill of lading
U
بار نامه
the original letter
U
عین نامه
bill of sale
U
بیع نامه
billet doux
U
نامه عاشقانه
threnddy
U
سوگ نامه
swearing formula
U
سوگند نامه
pursuivant
U
نامه رسان
questionary
U
پرسش نامه
stemma
U
نسب نامه
swamped with letters
U
غرق نامه
road book
U
راه نامه
deed of conveyance
U
صلح نامه
registered letter
U
نامه سفارشی
bill of divorce
U
طلاق نامه
recognizance
U
التزام نامه
tenency agreement
U
اجاره نامه
bail bond
U
ضمانت نامه
swearing formula
U
قسم نامه
bacchanalian song
U
ساقی نامه
by low
U
ایین نامه
byelaw
U
ایین نامه
deed of transfer
U
انتقال نامه
credential
U
استوار نامه
corrigenda
U
غلط نامه
l/c
U
اعتبار نامه
lease contract
U
اجاره نامه
leetter writing
U
نامه نگاری
leter of condolenee
U
تعزیت نامه
letter book
U
رونوشت نامه
letter de chancellerie
U
نامه رسمی
letter missive
U
امر نامه
letter no
U
نامه شماره 5
concordat
U
موافقت نامه
letter of a
U
اگاهی نامه
letter writer
U
نامه نویس
guaranty
U
ضمانت نامه
deed of sale
U
بیع نامه
deed of gift
U
هبه نامه
demand note
U
مطالبه نامه
epistoler
U
نامه نویس
escape chit
U
امان نامه
formulary
U
دستور نامه
gender tree
U
شجره نامه
genealogical tree
U
شجره نامه
genealogical tree
U
نسب نامه
deed of endowment
U
وقف نامه
decameron
U
داستان نامه
letter of a
U
اطلاع نامه
letter of indemnity
U
ضمانت نامه
letters patent
U
نامه سرگشوده
letters patent
U
نامه سرگشاده
light list
U
چراغ نامه
collins
U
نامه پر سود
mailer
U
نامه رسان
marriage bed
U
عقد نامه
marriage contract
U
عقد نامه
memorandum of understanding
U
تفاهم نامه
bylaws
U
ایین نامه
packet boat
U
کشتی نامه بر
passionary
U
شهادت نامه
passionary
U
مصیبت نامه
warrant of attorney
U
وکالت نامه
letters of procurator
U
وکالت نامه
letter of indemnity
U
غرامت نامه
concessionary agreement
U
امتیاز نامه
concession deed
U
امتیاز نامه
letter of introduction
U
معرفی نامه
letter of invitation
U
دعوت نامه
letter of recommendation
U
سفارش نامه
letter of recommendation
U
توصیه نامه
letter writer
U
نامه نگاری
circular letter
U
نامه اداری
certificate of incorporation
U
شرکت نامه
letter writing
U
نامه نگاری
letters of administration
U
قیم نامه
bylaw
U
ایین نامه
threnod
U
سوگ نامه
certificate of authority
U
وکالت نامه
full power of attorney
U
وکالت نامه
letter of attorney
U
وکالت نامه
power of attorney
U
وکالت نامه
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com