English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
hologram U تصویر سه بعدی
holograms U تصویر سه بعدی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
hidden U فرمول ریاضی که خط وط پنهان را از تصویر دو بعدی شی D پاک میکند
hologram U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
holograms U تصویر سه بعدی که توسط الگوهای میانی ایجاد میشود وقتی که بخشی از منبع نور مثل لیزر از یک شی منعکس شود و با اشعه اصل ترکیب شود
projecting U تولید نمایش گرافیکی دو بعدی از یک صفحه سه بعدی تصویر
afterimage U تصویر بعدی چیزی
photogene U انعکاس یا تصویر بعدی چیزی در شبکیه
word wrap U حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
Other Matches
PHIGS U برنامه واسط استاندارد بین نرم افزار و آداپتور گرافیکی که از مجموعهای از دستورات استاندارد برای رسم و تغییر تصاویر دو بعدی و سه بعدی تشکیل شده است
cropped U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
crop U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
images U سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر
tweening U محاسبه تصاویر میانی که از تصویر ابتدایی شروع تا تصویر دیگر برسد
image [سیستم الکترونیکی یا کامپیوتری پردازش تصویر و بدست آوردن اطلاعات تصویر]
crops U کاهش اندازه یا حاشیه یک تصویر یا بریدن بخش مستط یلی تصویر
pictures U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picturing U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictured U آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
acrobat U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
acrobats U که یک تصویر گرافیکی را شرح میدهد و نمایش تصویر را در سخت افزارهای مختلف ممکن میکند
video U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoed U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videoing U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
videos U متن یا تصویر یا گرافیک نمایش داده شده روی تلویزیون یا صفحه تصویر کامپیوتر
preemptive multitasking U حالت چندکاره که سیستم عامل یک برنامه را برای مدت زمانی اجرا میکند و پس کنترل را به برنامه بعدی میدهد به طوری که برنامه بعدی وقت پردازنده را نخواهد گرفت
images U تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود
image [تجزیه اطلاعات یک تصویر به وسیله الکترونیکی با کمک کامپیوتر که مشخصات و خصوصیات شی را در تصویر شامل میشود.]
flickers U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flickered U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
flicker U تصویر گرافیک کامپیوتری که شدت آن در اثر نرخ پایین تازگی تصویر یا اختلال سیگنال تغییر میکند
spherization U جلوه ویژه برنامه گرافیک کامپیوتری که تصویر را به کره تبدیل میکند یا تصویر را حول یک شکل کروی می چرخاند
lossless compression U روشهای فشرده سازی تصویر که تعداد بیتهای هر پیکس در تصویر را کاهش میدهد بدون از دست دادن اطلاع یا کیفیت
autos U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refresh U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
auto U الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد
refreshed U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes U بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
trimetrogon U عکاسی هوایی با استفاده ازسه بعد یا صفحه سه بعدی عکاسی سه بعدی هوایی
persistence U مدت زمان یک CRT یک تصویر را نمایش میدهد پس از توقف دنبال کردن مسیر اشعه تصویر روی صفحه نمایش
hypertext U روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
pen drawing U تصویر خطی تصویر مدادی
tracings U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
tracing U تابع برنامه گرافیکی یک تصویر bitmap می گیرد و پردازش میکند تا لبههای آنرا پیدا کند و آنها را به یک تصویر با خط عمودی تبدیل کند که راحت تر اجرا شود
orthographic U تصویر یا نقشه که در ان خطوط مصور برسطح تصویر یا نقشه عموداست
backgrounds U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
background U تصویر نمایش داده شده به عنوان صفحه پشتی در برنامه یا ویندوز GUI. این تصویر حرکت نمیکند و اختلافی در برنامه ایجاد نمیکند
image dissector tube U لامپ تجزیه کننده تصویر لامپ دیسکتور تصویر
images U نقش کردن تصویر کردن نشان دادن تصویر
raster scan U ردیابی افقی محل تصویر پیمایش محل تصویر
image formation U تولید تصویر تصویر
scan U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scanned U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
scans U درون CRT یا صفحه نمایش . اشعه تصویر صفحه نمایش روی هرخط اسکن حرکت میکند تا تصویر را روی صفحه نمایش ایجاد کند
two-dimensional U دو بعدی
one dimentional U یک بعدی
three dimentional U سه بعدی
subsequent U بعدی
cubical U سه بعدی
future U بعدی
one dimentional U تک بعدی
spatial U سه بعدی
solid U سه بعدی
solids U سه بعدی
ulterior U بعدی
succeeding U بعدی
second thoughts U بعدی
further U بعدی
furthered U بعدی
furthering U بعدی
furthers U بعدی
three-dimensional U سه بعدی
serotine U بعدی
unidimensional U تک بعدی
two dimensional U دو بعدی
tridimensional U سه بعدی
unidimensional U یک بعدی
three dimensional U سه بعدی
puisne U بعدی
latter day U روز بعدی
feeder report U گزارشات بعدی
follow up U اماد بعدی
follow up U اقدامات بعدی
immediate destination U مقصد بعدی
four dimensional U چهار بعدی
tridimensionality U حالت سه بعدی
holographic image U نمایی از شی سه بعدی
stereoscope U سه بعدی نما
two dimensional array U ارایه دو بعدی
deep space U فضای سه بعدی
tother U بعدی دیگر
t' other U بعدی دیگر
three dimensional lattice U شبکه سه بعدی
three dimentional array U ارایه سه بعدی
aftereffect U اثر بعدی
aftertastes U لذت بعدی
aftertaste U لذت بعدی
versatile U چند بعدی
triaxial test U ازمایش سه بعدی
succeeding generation U نسل بعدی
subsere U توالی بعدی
stereoscopic vision U دید سه بعدی
3D analysis U بررسی سه بعدی
space frame U قاب سه بعدی
illusiansm U نقاشی سه بعدی
t' other U نفر بعدی
one dimensional array U ارایه یک بعدی
tother U نفر بعدی
dosseret U بلوک سه بعدی
two dimensional lattice U شبکه دو بعدی
3D analysis U آنالیز سه بعدی
aftermath U عواقب بعدی
three dimensional polymer U بسپار سه بعدی
after-effect U تاثیر بعدی
unidimensionality U یک بعدی بودن
after-effects U تاثیر بعدی
stereognosis U ادراک سه بعدی
multidimensional U چند بعدی
two demensional chromatography U کروماتوگرافی دو بعدی
follow up supply U اماد بعدی
multidimentional U چند بعدی
n cube U مکعب N بعدی
solid geometry U هندسه سه بعدی
isometric Projection U [نقشه هم اندازه سه بعدی]
bins U بلوک سه بعدی الکترونیکی
three dimentional spreadsheet U صفحه گسترده سه بعدی
second best U نفر بعدی درجه دو
flat U فایل دو بعدی از داده ها
flattest U فایل دو بعدی از داده ها
second-best U نفر بعدی درجه دو
ulterior plans U تدابیر اجل بعدی
bin U بلوک سه بعدی الکترونیکی
post indexing U فهرست سازی بعدی
next state function U تابع حالت بعدی
post indexing U شاخص گذاری بعدی
color solid U سه بعدی رنگ نما
aftereffect U اثر بعدی داور
increments U حرکت به محل بعدی
depth quening U سه بعدی کردن یک شی دوبعدی
Turn left at the next corner. سر پیچ بعدی به چپ بپیچید.
increment U حرکت به محل بعدی
space time U دستگاه چهار بعدی
perspective space U نمایش فضای سه بعدی
perspective U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
three-dimensional space U فضای سه بعدی [ریاضی] [فیزیک]
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به راست بپیچید.
perspectives U دورنمای سه بعدی سه بعد نمائی
epiphenomenon U علائم بعدی و ثانوی مرض
cartesian coordinates U سیستم مختصات سه بعدی فضایی
Is the next station ... ? آیا ایستگاه بعدی ... است؟
reticulated U دارای شبکه سه بعدی فریف
z axis U بردار عمق در گراف سه بعدی
her next was a merchant U شوهر بعدی وی بازرگان بود
solid angle U زاویه سه بعدی مخروط وامثال ان
rain check U نوید یا قول دعوت بعدی
generic U نوع بعدی یک کالا یا دستگاه
four address instruction U نتیجه و آدرس دستورالعمل بعدی
multidimensional U دارای خصوصیت چند بعدی
operation U دستور بعدی برای اجرا را می خوانند
solids U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
on U گویی که هدف ضربه بعدی است
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
umlaut U ادغام حرف صداداردرحرف صدادار بعدی
to take a rain check [ raincheck] on an offer [American E] U رد کردن درخواستی و قول دعوت بعدی
posthypnotic U ناشی از اثرات بعدی خواب مغناطیسی
soft return U فرمان ترکیبی رد کردن خط ورفتن به خط بعدی
stereophotography U عکس برداری برجسته نماوسه بعدی
fogging U برای ایجاد فضای سه بعدی طبیعی تر
damping factor U نسبت دامنه هر موج به موجهای بعدی
afterborn U زاییده شده پس ازمرگ پدر بعدی
Turn right at the next corner. سر پیچ بعدی به دست راست بپیچید.
contour template U مشابه سازی یک شکل دو یاسه بعدی
arrays U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
fetch U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
marker U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
I'm looking forward to your next email. U من مشتاقانه منتظر ایمیل بعدی تان می شوم.
geometry and rendering U مراحل اصلی برای ایجاد و نمایش شی سه بعدی
markers U کد نشان دهنده انتهای یک فیلد و ابتدای بعدی
array U آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
shift forward U انتقال به عوامل بعدی حرکت به سمت جلو
fetches U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
avalanches U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
avalanche U عملی که باعث انجام عملهای بعدی میشود
fetched U دستوری که دستور بعدی حافظه را بازیابی میکند
formed U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
forms U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
new- U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
new U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
line flyback U اشعه الکترون که از انتهای سکن به ابتدای بعدی می رود
countered U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
form U دستوری به چاپگر برای قرار دادن صفحه بعدی
chaining U ذخیره سازی یک رکورد که آدرس بعدی در لیست را دارد
newer U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
newest U حرفی که نشانه گر یا نوک چاپ را به اول خط بعدی می برد
countering U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
ball is in your court <idiom> U [نوبت تو هست که قدم بعدی را برداری یا تصمیم بگیری]
When is the next train to Oxford? U چه وقت قطار بعدی به سمت آکسفورد حرکت می کند؟
paraboloid U شکل سه بعدی حاصل ازدوران یک سهمی حول محورکانونی
counter U ثبات در CPU که محل دستور بعدی پردازش را دارد
model geometric U نمایش کامل سه بعدی یا دوبعدی صحیح هندسی از یک شکل
multiple U نتیجه و محل دستور بعدی که باید اجرا شود
dispatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatch U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatching U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
despatched U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
dispatches U انتخاب کار بعدی و اماده کردن ان برای پردازش
link U لیست داده هایی که هر ورودی آدرس بعدی را دارد
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com