Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to hold in fee
U
تصرف مطلق داشتن در
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
seizin
U
تصرف مطلق
seisin
U
تصرف مطلق
possessing
U
در تصرف داشتن
possesses
U
در تصرف داشتن
possess
U
در تصرف داشتن
hold down
U
برای اثبات مالکیت در تصرف داشتن
absolute volue
U
مقدار مطلق قدر مطلق
money to burn
<idiom>
U
بیش ازاحتیاج ،داشتن،داشتن پول خیلی زیاد
long-
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longs
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
long
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longed
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longer
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
longest
U
میل داشتن ارزوی چیزی را داشتن طولانی کردن
to keep down
U
زیرفرمان خودنگاه داشتن دراطاعت خود داشتن
to keep up
U
از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
right of possession
U
حق تصرف
arrangements
U
تصرف
arrangement
U
تصرف
acquest
U
تصرف
occupation
U
تصرف
seizures
U
تصرف
possession
U
تصرف
lien
U
حق تصرف
occupancy
U
تصرف
originality
U
تصرف
tenure
U
تصرف
seizure
U
تصرف
keeping
U
تصرف
possessorship
U
تصرف
occupations
U
حق تصرف
occupation
U
حق تصرف
possession
U
ید تصرف
occupations
U
تصرف
to take possession of
U
تصرف کردن
occupation
U
تصرف کردن
to come to
U
تصرف کردن
occupation
U
اشغال تصرف
deflower
U
تصرف کردن
take possession of
U
تصرف کردن
to get possession of
U
تصرف کردن
deflowers
U
تصرف کردن
deflowering
U
تصرف کردن
deflowered
U
تصرف کردن
to come into
U
تصرف کردن
tenability
U
قابلیت تصرف
tenendum
U
مدت تصرف
lien
U
حق تصرف وثیقه
possessory right
U
حق تصرف یا مالکیت
larceny
U
تصرف غیرقانونی
seizing
U
تصرف توقیف
seizes
U
تصرف کردن
seized
U
تصرف کردن
re entry
U
اعاده تصرف
modification
U
تصرف در معنی
prepossession
U
تصرف قبلی
restitution
U
اعاده تصرف
seizor
U
تصرف کننده
seizin
U
تصرف املاک
seisin
U
تصرف املاک
right of lien
U
حق تصرف وثیقه
put in possession
U
تصرف کردن
glom on to
U
تصرف کردن
seize
U
تصرف کردن
re-entry
U
اعاده تصرف
occupations
U
اشغال تصرف
occupy
U
تصرف کردن
grab
U
تصرف کردن
occupies
U
تصرف کردن
vesture
U
تصرف اراضی
inhabitancy
U
تصرف حق سکنی
hold
U
تصرف کردن
grabbed
U
تصرف کردن
grabbing
U
تصرف کردن
grabs
U
تصرف کردن
priorities
U
سبق تصرف
occupations
U
تصرف کردن
forcible entry and detainer
U
تصرف عدوانی
holds
U
تصرف کردن
forceble entry and detainer
U
تصرف عدوانی
come into
U
تصرف کردن
figuration
U
ترکیب تصرف
priority
U
سبق تصرف
occupying
U
تصرف کردن
tenement
U
هر چیز قابل تصرف
tenements
U
هر چیز قابل تصرف
usucaption
U
تصرف بلا معارض
redisseinsin
U
اعاده تصرف عدوانی
forcible de ainer
U
ضبط یا تصرف عدوانی
captures
U
تصرف کردن ربایش
mere right
U
حق مالکیت بدون تصرف
expropriator
U
سلب تصرف کننده
regain
U
دوباره تصرف کردن
regained
U
دوباره تصرف کردن
regaining
U
دوباره تصرف کردن
regains
U
دوباره تصرف کردن
disseise
U
تصرف عدوانی کردن
capture
U
تصرف کردن ربایش
possession by title of ownership
U
تصرف به عنوان مالکیت
disposable income
U
درامد قابل تصرف
deforce
U
تصرف غاصبانه کردن
deforce
U
تصرف عدوانی کردن
capturing
U
تصرف کردن ربایش
orinality
U
قوه انشا تصرف
dispossesses
U
از تصرف محروم کردن
interpolating
U
دخل و تصرف در سند
interpolates
U
دخل و تصرف در سند
interpolated
U
دخل و تصرف در سند
abate
U
غصب یا تصرف عدوانی
holds
U
جا گرفتن تصرف کردن
abates
U
غصب یا تصرف عدوانی
abating
U
غصب یا تصرف عدوانی
hold
U
جا گرفتن تصرف کردن
abated
U
غصب یا تصرف عدوانی
interpolate
U
دخل و تصرف در سند
dispossessing
U
از تصرف محروم کردن
dispossess
U
از تصرف محروم کردن
dispossessed
U
از تصرف محروم کردن
secures
U
تصرف کردن گرفتن هدف
preoccupies
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
ejectment
U
حق تصرف ملک ومطالبه خسارت
personal disposable income
U
درامد قابل تصرف شخصی
land control operation
U
عملیات تصرف اماجهای زمینی
vested in possession
U
واگذاری مال تحت تصرف
preoccupying
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
tenruial
U
وابسته بمدت تصرف یااجاره
possessing
U
تصرف کردن دارا بودن
possesses
U
تصرف کردن دارا بودن
possess
U
تصرف کردن دارا بودن
suppliant
U
خواهان دعوی اعاده تصرف
preoccupy
U
از پیش اشغال یا تصرف کردن
lien
U
حق وصول طلب حق تصرف وثیقه
reduction into possession
U
از قوه به فعل دراوردن تصرف
secure
U
تصرف کردن گرفتن هدف
to have by heart
U
ازحفظ داشتن درسینه داشتن
resides
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
differs
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
abhors
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
abhorring
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
resided
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
abhorred
U
بیم داشتن از ترس داشتن از
hoped
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
differing
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
differed
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
meaner
U
مقصود داشتن هدف داشتن
differ
U
اختلاف داشتن تفاوت داشتن
mean
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffered
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
hope
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hopes
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
hoping
U
انتظار داشتن ارزو داشتن
proffers
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
proffering
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
meanest
U
مقصود داشتن هدف داشتن
proffer
U
تقدیم داشتن عرضه داشتن
cost
U
قیمت داشتن ارزش داشتن
reside
U
اقامت داشتن مسکن داشتن
p is nine points of the law
U
تصرف شرط عمده مالکیت است
deflorate
U
تصرف شده بکارت ازدست داده
things in possession
U
اموالی که بالفعل در تصرف شخص هستند
knight service
U
تصرف مجانی ملک دربرابرخدمت نظامی
misappropriation of public property
U
تصرف غیر قانونی در اموال عمومی
hold down
U
نصرف به عنوان مالکیت تصرف مالکانه
feudality
U
تصرف بشرط خدمت اصول ملوک الطوایفی
occupation
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
occupations
U
حقوق و امتیازات ناشیه از تصرف اعیان غیرمنقول
chose in action
U
حق مالکیت نسبت به اموالی که در تصرف فرد نیست
eviction
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
evictions
U
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sovereign
U
مطلق
unrestrained
U
مطلق
uttered
U
مطلق
autocratic
U
مطلق
utters
U
مطلق
categorical
U
مطلق
utter
U
مطلق
sheer
U
مطلق
sovereigns
U
مطلق
thetic
U
مطلق
thorough going
U
مطلق
totaling
U
مطلق
totalled
U
مطلق
unconditional
U
مطلق
totalling
U
مطلق
totals
U
مطلق
arbitrary
U
مطلق
total
U
مطلق
thetical
U
مطلق
magisterial
U
مطلق
free
U
مطلق
downright
U
مطلق
positive
U
مطلق
categoric
U
مطلق
implicit
U
مطلق
abstract
U
مطلق
inconditionate
U
مطلق
slick
U
مطلق
freed
U
مطلق
freeing
U
مطلق
frees
U
مطلق
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com