English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9024 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
targum U ترجمه زبان ارامی قسمتی از عهد عتیق
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
aramaic U زبان ارامی
translator U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
translators U برنامهای که برنامه زبان سطح بالا را به زبان دیگر ترجمه میکند
language U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
languages U استفاده از کامپیوتر برای ترجمه یک متن از یک زبان به زبان دیگر
targetting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeting U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
target U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targeted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targets U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetted U زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
interpreted U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interprets U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpreting U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
interpret U ترجمه از یک زبان به زبان دیگر
objects U زبان برنامه پس از ترجمه
objecting U زبان برنامه پس از ترجمه
objected U زبان برنامه پس از ترجمه
indirect objects U زبان برنامه پس از ترجمه
direct objects U زبان برنامه پس از ترجمه
object U زبان برنامه پس از ترجمه
assembles U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assemble U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
to to U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
assembled U ترجمه کد اسمبلی به زبان ماشین
processor U برنامه که از یک زبان به کد ماشین ترجمه میکند.
to translate something [from/into a language] U ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
language U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
languages U هر برنامهای که هر خط برنامه را به زبان دیگری ترجمه میکند.
to provide interpretation [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to act as interpreter [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
to interpret [for somebody] [from/into a language] U ترجمه شفاهی کردن [برای کسی] [از یک زبان به دیگری]
parses U شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parse U شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
parsed U شکستن کد زبان سطح بالا به بخشهایی در حین ترجمه به کد ماشین
queried U پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machine U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
querying U پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machined U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
query U پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
machines U سیستم کامپیوتری که برای ترجمه متن و دستورات از یک زبان به دیگری به کار می رود
queries U پردازش درخواستها , با بازیابی اطلاعات از پایگاه داده یا با ترجمه دستورات از زبان درخواست
tables U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
table U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabling U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
tabled U لیست تمام نشانه ها که در یک زبان یا کامپایر پذیرفته می شوند به همراه ترجمه کد هدف آنها
machine U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machines U زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
source language U 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
machine U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machines U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
machined U زبان برنامه نویسی که حاوی دستوراتی است به صورت کد دورویی که مستقیما توسط واحد پردازش مرکزی بدون ترجمه فهمیده میشود
source U برنامه پیش از ترجمه نوشته شده در زبان برنامه نویسی توسط برنامه نویس
statements U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement U 1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
irredentism U نهضت استرداد منظور جنبشی است که هدف ان پیوستن قسمتی از اراضی مجاور یک کشورکه اهالی ان به زبان اهالی کشور منشاء نهضت صحبت می کنند به این مملکت باشد
assemble U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembles U ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
lexical analysis U مرحلهای در ترجمه برنامه که نرم افزار کامپایل یا ترجمه کلمات کلیدی برنامه را با دستورات که ماشین جایگزین کند
assembly U 1-زمانی که طول می کشد تا برنامه اسمبلی یک برنامه را ترجمه کند. 2-زمانی که اسمبلر برنامه را از زبان اسمبلی به کد ماشین تبدیل میکند
freedman U عتیق
lulls U ارامی
fidget U بی ارامی
lulling U ارامی
imperturbably U به ارامی
fidgeting U بی ارامی
self possession U ارامی
fidgeted U بی ارامی
fidgets U بی ارامی
lulled U ارامی
smoothly U به ارامی
lull U ارامی
serenely U به ارامی
dysphoria U بی ارامی
collectedly U به ارامی
inquietude U بی ارامی
disassembler U برنامهای که کد زبان ماشین را گرفته و کد زبان اسمبلر راکه برنامه به زبان ماشین ازان ایجاد میشود تولید میکند
the old testament U عهد عتیق
antiquity U عهد عتیق
antiquities U عهد عتیق
equanimity U ملایمت ارامی
lenitive U ارامی بخش
earliest U مربوط به قدیم عتیق
sapiential U کتابهای حکمتی عتیق
early U مربوط به قدیم عتیق
ancient medicine U پزشکی عهد عتیق
composedness U ارامی- ارامش- اسودگی
shank U ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
pentateuch U کتب پنجگانه عهد عتیق
composedly U به ارامی- به اسودگی- بااسایش خاطر
malachias U نام یکی از کتب عهد عتیق
book og kings U سفرملوک :نام یکی ازکتابهای عتیق
malachi U نام یکی از کتب عهد عتیق
masorete U کاتب حاشیه نویس بر کتب عهد عتیق
automatic programming U روندی که طی ان کامپیوتر به صورت خودکار برنامه مبدابه زبان برنامه نویسی را به برنامه مقصد به کد ماشین ترجمه میکند برنامه نویسی به صورت خودکار برنامه سازی خودکار
soothing U ارامی بخش دارای اثر تسکین دهنده تسلیت
bibles U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
bible U کتاب مقدس که شامل کتب عهد عتیق وجدید است
lander U فضاپیمایی که میتواند به ارامی روی سطح سیاره موردنظر بنشیند
leviathan U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
leviathans U جانور بزرگ دریایی که درکتاب عهد عتیق نام برده شده نهنگ
interpreting U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interprets U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpret U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
interpreted U ترجمه کردن ترجمه شفاهی کردن
language U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
languages U برنامهای که را در یک زبان به دستور مشابه در زبان دیگر تبدیل میکند
assembly U زبان برنامه سازی ای که اطلاعاتی که به زبان ماشین تبدیل می کنند
host language U زبان برنامه نویسی که در ان زبان دیگری شامل شده و یاجاسازی گردیده است
compiler U که یک برنامه اصلی را که طبق اصول زبان است به زبان ماشین تبدیل و اجرا میکند
snobol U Language OrientedSymbolic String اسنوبال زبان سمبولیک رشته گرا زبان نمادی با گرایش رشتهای
linguo dental U زبان و دندانی با زبان و دندان درست شده
modula U یک زبان برنامه نویسی سطح بالا که توسط Wirth Niklasبه عنوان جانشین زبان پاسکال ساخته شده است مدولا- 2
author language U زبان برنامه نویسی که به منظور طراحی برنامههای اموزشی برای سیستم CAI یافرمان توسط کامپیوتراستفاده میشود زبان تالیف
He is speechless (inarticulate). U سرو زبان ندارد ( بی زبان است)
professional slang U زبان پیشهای یا حرفهای زبان زرگری
mealymouthed U ادم چرب زبان شیرین زبان
bal U زبان ساده شده زبان اسمبلی
language U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
languages U مترجم زبان از یک زبان به کد ماشین .
Arabic U زبان تازی زبان عربی
glib U چرب زبان زبان دار
scottish gaelic U زبان محلی مردم اسکاتلند وابسته به زبان گالیک اسکاتلند
assembler U یک برنامه کامپیوتری که دستورالعملهای زبان غیر ماشین راتوسط استفاده کننده تهیه شده است به زبان ماشین تبدیل میکند برنامه مترجم
translation U ترجمه
rendering U ترجمه
renderings U ترجمه
rendition U ترجمه
renditions U ترجمه
version U ترجمه
compilations U ترجمه
versions U ترجمه
translation U ترجمه
interpretation U ترجمه
interpretations U ترجمه
translations U ترجمه
compilation U ترجمه
liberaltranstation U ترجمه ازاد
interpretation U تعبیر ترجمه
paraphrases U ترجمه ازاد
paraphrasing U ترجمه ازاد
algorithm translation U ترجمه الگوریتم
an a translation U ترجمه درست
paraphrased U ترجمه ازاد
reversion U ترجمه مجدد
paraphrase U ترجمه ازاد
the a of a trans lation U درستی ترجمه
the a of a trans lation U صحت ترجمه
to do into U ترجمه کردن به
trannlatability U قابلیت ترجمه
translate U ترجمه کردن
translated U ترجمه کردن
translating U ترجمه کردن
mistranslation U ترجمه نادرست
metaphraze U ترجمه لفظی
mechanical translation U ترجمه مکانیکی
translates U ترجمه کردن
mechanical translation U ترجمه ماشینی
interpretations U تعبیر ترجمه
machine translation U ترجمه ماشینی
address translation U ترجمه ادرس
misinterpretation U ترجمه غلط
translatable U قابل ترجمه
translate time U هنگام ترجمه
translate time U حین ترجمه
translation agency U دفتر ترجمه
translation agency U موسسه ترجمه
putting U ترجمه کردن
puts U ترجمه کردن
put U ترجمه کردن
translet U ترجمه کردن
portions U قسمتی
triplex U سه قسمتی
partite U قسمتی
portion U قسمتی
triploidy U سه قسمتی
fortran translation process U فرایند ترجمه فرترن
dynamic address translation U ترجمه پویای ادرس
teutonize U به المانی ترجمه کردن
delectus U برای ترجمه دارد
had it trans ted U بدهید ترجمه کنند
retranslate U دوباره ترجمه کردن
mistranslate U ترجمه غلط کردن
spiriting U حمیت قسمتی
leg U قسمتی از مسابقه
spirit de corps U روحیه قسمتی
legs U قسمتی از مسابقه
spirit de corps U حمیت قسمتی
sector U قسمتی ازجبهه
sectors U قسمتی ازجبهه
haxamerous U شش بخشی شش قسمتی
spirit U حمیت قسمتی
esprit U حمیت قسمتی
split second U قسمتی از ثانیه
plank U قسمتی ازبرنامه
esprit de corps U حمیت قسمتی
flattest U قسمتی از یک عمارت
tripartition U سه قسمتی کردن
Recent search history Forum search
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Vintage style
2Some of my translations are missing !
2Some of my translations are missing !
1tink and grow rich
1affixation
3Pakhmeh be farsi mannish chi mishe?
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com