Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (20 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
to boycott goods
U
تحریم کردن کالا
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
barter with someone
U
با کسی دادوستد کالا با کالا کردن
to barter
[to trade by barter]
U
دادوستد کالا با کالا کردن
law of demand
U
براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
ban
U
تحریم کردن
banning
U
تحریم کردن
boycott
U
تحریم کردن
prohibits
U
تحریم کردن
bans
U
تحریم کردن
prohibiting
U
تحریم کردن
boycotted
U
تحریم کردن
blackballs
U
تحریم کردن
boycotts
U
تحریم کردن
boycotting
U
تحریم کردن
prohibit
U
تحریم کردن
blackball
U
تحریم کردن
blackballed
U
تحریم کردن
blackballing
U
تحریم کردن
lock out
U
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
proscribe
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribed
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribing
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
proscribes
U
ممنوع ساختن تحریم کردن
cob web theorem
U
ه کالا در هر زمان تابع قیمت ان کالا در دوره زمانی قبلی است .
supporting goods
U
موادی که در کالا بکاربرده نمیشودولی جهت تولید کالا لازم میباشد
transire
U
برگ ترخیص کالا از گمرک اجازه عبور کالا
department stores
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
U
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
lock out
U
حبس کردن تحریم کردن
prohibit
U
ممنوع کردن تحریم کردن
prohibits
U
ممنوع کردن تحریم کردن
prohibiting
U
ممنوع کردن تحریم کردن
shelf life
U
مدت زمانی که کالا از تولید تاتوزیع به مصرف کننده درقسمتهای مختلف می ماند مدت گردش کالا در انبارها
say's law
U
از قوانین اقتصادی دوره کلاسیک مبنی بر این که تولیداضافی یک کالا ممکن نیست چه هر کس کالا را جهت معاوضه با کالای دیگر ایجادمیکند و بنابراین عرضه هرچیز تقاضای ان را به وجودمی اورد
cash on delivery
U
فروش نقد پس از تحویل کالا وصول وجه در حین تحویل کالا
freightliner
U
شرکت حمل و نقل کننده کالا قطار سریع السیر جهت حمل کالا در مسافتهای دور قطاری که کانتینر حمل می نمایدfreight
demand elasticity
U
درصد تغییرتقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت ان کالا
direct objects
U
کالا اعتراض کردن
indirect objects
U
کالا اعتراض کردن
objected
U
کالا اعتراض کردن
releases
U
ترخیص کردن کالا
released
U
ترخیص کردن کالا
objects
U
کالا اعتراض کردن
to offer
U
عرضه کردن
[ کالا]
object
U
کالا اعتراض کردن
to discharge goods
U
کالا را تخلیه کردن
objecting
U
کالا اعتراض کردن
release
U
ترخیص کردن کالا
acceptance of goods
U
قبول کردن کالا
throughput capacity
U
فرفیت عبور دهی کالا فرفیت تخلیه و عبوردهی بارانداز یا اسکله فرفیت گذراندن کالا
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
lot
U
کالا بقطعات تقسیم کردن
lighters
U
با قایق باری کالا حمل کردن
plundrage
U
غارت کردن کالا ازعرشه کشتی
stowage
U
حق انبارداری انبار کردن کالا در کشتی
snake out
U
خارج کردن کالا از انبار ناو
lighter
U
با قایق باری کالا حمل کردن
consignee
U
گیرنده کالا برای بارنامه گیرنده اصلی کالا
stock
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
stocked
U
عرضه کردن کالا برای فروش سرسلسله
c & f
U
قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
passing action
U
عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
rig the market
U
با احتکار کالا افزایش وکاهش مصنوعی در قیمت هاایجاد کردن
embargo
U
تحریم
interdict
U
تحریم
embargoes
U
تحریم
prohibition
U
تحریم
boycotts
U
تحریم
lockout
U
تحریم
boycott
U
تحریم
lockouts
U
تحریم
divestiture
U
تحریم
boycotted
U
تحریم
incitement
U
تحریم
boycotting
U
تحریم
declaring as unlawful
U
تحریم
roll on roll off
U
سوار کردن و حرکت دادن سریع بار و کالا بین انبارها
prohibition
U
تحریم ممانعت
embargoes
U
تحریم ممنوعیت
taboos
U
حکم تحریم
boycott
U
تحریم معاملات
taboo
U
حکم تحریم
embargo
U
تحریم ممنوعیت
economic sanctions
U
تحریم اقتصادی
injunctions
U
تحریم معاملات
boycotting
U
تحریم معاملات
boycotted
U
تحریم معاملات
injunction
U
تحریم معاملات
labor boycott
U
تحریم کار
boycotts
U
تحریم معاملات
interchange
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanges
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanged
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
interchanging
U
مبادله کردن عوض کردن مبادله کالا بین دو کشتی
to boycott anation
U
ملتی را تحریم قراردادن
ban
U
حکم تحریم یاتکفیر
banning
U
حکم تحریم یاتکفیر
bans
U
حکم تحریم یاتکفیر
disseisin
U
تحریم کسی ازتصرف ملک خود
to make a complaint
[about]
U
شکایت کردن
[درباره]
[مثال: ناراضی بودن درباره کالا یا سرویس]
cartels
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
cartel
U
اتحادیه کمپانیهای تولید و عرضه کننده کالا به منظور قبضه کردن بازارکشور یا حتی جهان و تعیین قیمتها به میل خود وجلوگیری از رقابت
blue laws
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
blue law
U
قوانینی که رقص و نمایش ومسابقات و حتی کار را در روز مقدس تحریم کند
cost center
U
قسمت هزینه در یک موسسه واحدی در یک موسسه که وفیفه اش تعیین قیمت کالا ازطریق توزیع و سرشکن کردن هزینه هاست
field storage
U
انبار کردن کالا در صحرا انبار مهمات در فضای باز کوپه مهمات روباز
brian kellogg
U
پیمانی که مبتکر ان بریان کلوگ وزیرخارجه امریکا در 8291 بودو امضا کنندگان ان جنگ را به عنوان وسیله حل اختلافات بین المللی محکوم و تحریم کردند
peace pact
U
میثاق دوستی میثاق تحریم جنگ
wares
U
کالا
materials
U
کالا
merchandise
U
کالا
traffics
U
کالا
ware
U
کالا
cargoes
U
کالا
product
U
کالا
goods
U
کالا
products
U
کالا
material
U
کالا
cargo
U
کالا
commodities
U
کالا
commodity
U
کالا
mattered
U
کالا
matter
U
کالا
produce
U
کالا
good
U
کالا
object of sale
U
کالا
mattering
U
کالا
trafficked
U
کالا
articles
U
کالا
matters
U
کالا
produced
U
کالا
produces
U
کالا
trafficking
U
کالا
chattel
U
کالا
stuffed
U
کالا
traffic
U
کالا
stuff
U
کالا
traffick
U
کالا
mercery
U
کالا
article
U
کالا
stuffs
U
کالا
showroom
U
نمایشگاه کالا
stock requisition
U
درخواست کالا
stock room
U
انبار کالا
traffic
U
مبادله کالا
gluts
U
فراوانی کالا
traffics
U
مبادله کالا
glut
U
وفور کالا
storeroom
U
انبار کالا
on receipt of the goods
U
برسیدن کالا
order for goods
U
سفارش کالا
showrooms
U
نمایشگاه کالا
depot
U
انبار کالا
stowage
U
انبار کالا
depots
U
انبار کالا
draft
U
بسته کالا
handling of goods
U
جابجایی کالا
commodities
U
کالا جنس
trafficked
U
مبادله کالا
on receipt of the goods
U
بوصول کالا
mock up
U
مدل کالا
commodity
U
کالا جنس
trafficking
U
مبادله کالا
lien on goods
U
حق حبس کالا
barter
U
دادوستد کالا
margin utility
U
حد مطلوبیت کالا
drafted
U
بسته کالا
acceptance of goods
U
پذیرفتن کالا
glut
U
فراوانی کالا
gluts
U
وفور کالا
drafts
U
بسته کالا
fair
U
نمایشگاه کالا
fairs
U
نمایشگاه کالا
fairer
U
نمایشگاه کالا
fairest
U
نمایشگاه کالا
inventories
U
موجودی کالا
fate of goods
U
وضعیت کالا
interchanged
U
مبادله کالا
exclusion principle
U
کالا نیستندشد
interchange
U
مبادله کالا
holds
U
انبار کالا
hold
U
انبار کالا
bartered
U
دادوستد کالا
commodity catalogue
U
کاتالوگ کالا
commodity market
U
بازار کالا
commodity flow
U
جریان کالا
interchanges
U
مبادله کالا
bartering
U
دادوستد کالا
commodities exchange
U
بورس کالا
commodity agreement
U
موافقتنامه کالا
commodity broker
U
دلال کالا
commodity broker
U
واسطه کالا
warehouses
U
انبار کالا
interchanging
U
مبادله کالا
barters
U
دادوستد کالا
collection of goods
U
دریافت کالا
bill of goods
U
صورت کالا
commodity code
U
رمز کالا
inventory
U
صورت کالا
inventory
U
موجودی کالا
sample
U
نمونه کالا
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com