Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (16 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
swarmer
U
تجمع کننده
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
pack
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
U
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
marshaller
U
هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
square in
U
پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
Other Matches
clandestine assembly area
U
منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
aggregation
U
تجمع
association
U
تجمع
associations
U
تجمع
accumulation
U
تجمع
accumulations
U
تجمع
assembly
U
تجمع
congestion
U
تجمع
public meeting
U
تجمع
forming up
U
تجمع
turout
U
تجمع پرسنل
capital agglomeration
U
تجمع سرمایه
hive
U
مرکز تجمع
traffic
U
تجمع مدافعان
accumulation point
U
نقطه تجمع
trafficked
U
تجمع مدافعان
collecting point
U
منطقه تجمع
traffics
U
تجمع مدافعان
line official
U
داور خط تجمع
furunculosis
U
تجمع چندکورک
trafficking
U
تجمع مدافعان
assembling area
U
منطقه تجمع
rendezvous area
U
منطقه تجمع
assembly area
U
منطقه تجمع
rendezvous area
U
منطقه تجمع موقت
line backer
U
مدافع پشتیبان خط تجمع
line backing
U
دفاع پشت خط تجمع
number forward
U
مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
dust laden
U
تجمع گرد وغبار
unlawful assembly
U
تجمع غیر قانونی
concentration camps
U
منطقه تجمع اسرا
concentration camp
U
منطقه تجمع اسرا
pipe the side
U
تجمع گارد احترام
pigmentation
U
تجمع رنگدانه ها در بافتها
rallying point
U
محل تجمع مجدد
rallying points
U
محل تجمع مجدد
associations
U
تداعی معانی تجمع
boat rendezvous area
U
منطقه تجمع قایقها
loose forward
U
مهاجم تک رو پشت خط تجمع
association
U
تداعی معانی تجمع
coagulation
U
تجمع مواد در یک ناحیه
recalls
U
دستور تجمع قوا دادن
broken field
U
محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
hydrothorax
U
تجمع مایع در حفره جنب
coil up
U
تجمع ستون در راحت باش
pipe the side
U
فرمان تجمع گارد احترام
bomb cemetery
U
محل تجمع بمبهای فاسد
recall
U
دستور تجمع قوا دادن
recalled
U
دستور تجمع قوا دادن
sacking
U
حمله به مهاجم پشت خط تجمع
casual water
U
تجمع موقتی اب روی زمین
sick call
U
تجمع برای رفتن به بهداری
hiking
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
dummies
U
گول زدن حریف در تجمع
hikes
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
dummy
U
گول زدن حریف در تجمع
hiked
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
hike
U
گرفتن توپ درشروع تجمع
huddling
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
riots
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riot
U
تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
to recall the troops from Mali
U
دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
snaps
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع کاروان دریایی
convoy assembly port
U
بندر محل تجمع ستون موتوری
huddled
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
flares
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
prisoner of war cage
U
محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snap
U
روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
flare
U
پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
huddle
U
گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
hookup
U
تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
corrector
U
جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
spermatheca
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
encroaching
U
قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
nail
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nailed
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails
U
حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
assembly order
U
دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
spermathecal
U
کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
gabfest
U
تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
forming up
U
تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
ashless dispersant oil
U
نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
cosmopolis
U
شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
standoff half
U
بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
backfield line
U
خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
wing forward
U
هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
accretion
هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
blind side
U
سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
ball back
U
ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sacks
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sack
U
حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology
U
علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
coalitions
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalition
U
در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
scrambles
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble
U
دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
marshalling
U
تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi
U
مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
find touch
U
بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points
U
محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
medical assemblage
U
مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count
U
کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
rallied
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallies
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally
U
تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
collective fire
U
تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
altitude/height hold
U
متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor
U
کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder
U
ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling
U
کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor
U
گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer
U
وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
concentration area
U
منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
capitalization
U
تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
homogeneous computer network
U
یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
distractive
U
گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
detonator
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
changer
U
دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
del credere
U
وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter
U
نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
vasomotor
U
اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonators
U
منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
interceptors
U
هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
makgi boowi
U
نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer
U
تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
expostulator
U
سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
sprining charge
U
خرج چال کننده یا گود کننده
claqueur
U
تشویق کننده
[یا هو کننده]
استخدام شده
prepossessing
U
مجذوب کننده جلب توجه کننده
padding
U
پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
suppressive
U
خنثی کننده اتش سرکوب کننده
astigmatizer
U
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order
U
دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
modifier
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer
U
تولید کننده و مصرف کننده
thwarter
U
خنثی کننده مسدود کننده
intermediaries
U
وساطت کننده مداخله کننده
modifiers
U
اصلاح کننده تعدیل کننده
corrupter
U
فاسد کننده منحرف کننده
suberter
U
سرنگون کننده تضعیف کننده
transmitter
U
منتقل کننده مخابره کننده
transmitters
U
منتقل کننده مخابره کننده
supplicant
U
درخواست کننده تضرع کننده
presenters
U
ارائه کننده معرفی کننده
presenter
U
ارائه کننده معرفی کننده
lifter
U
مرتفع کننده برطرف کننده
corruptor
U
فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant
U
اشاره کننده وحرکت کننده
supplicants
U
درخواست کننده تضرع کننده
vibrator
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
provisioner
U
تدارک کننده تهیه کننده
venerator
U
تکریم کننده ستایش کننده
striking force
U
نیروی تک کننده یا کمین کننده
toasters
U
سرخ کننده برشته کننده
favourer
U
یاری کننده مساعدت کننده
practicer
U
تمرین کننده مشق کننده
toaster
U
سرخ کننده برشته کننده
whetstone
U
تیز کننده تند کننده
cogitator
U
اندیشه کننده مطالعه کننده
acknowledger
U
تصدیق کننده قبول کننده
sniffy
U
افهار تنفر کننده فن فن کننده
coordinator
U
هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutor
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
prosecutors
U
پیگرد کننده تعقیب کننده
vibrators
U
ارتعاش کننده نوسان کننده
contractive
U
جمع کننده چوروک کننده
trimmer
U
دستکاری کننده صاف کننده
intermediary
U
وساطت کننده مداخله کننده
hangers
U
اویزان کننده معلق کننده
hanger
U
اویزان کننده معلق کننده
presentor
U
ارائه کننده معرفی کننده
designative
U
اشاره کننده تعیین کننده
preventive
U
حفافت کننده جلوگیری کننده
insulators
U
جدا کننده عایق کننده
desolater
U
ویران کننده متروک کننده
divider
U
جدا کننده تقسیم کننده
thickeners
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
spell binder
U
مسحور کننده مجذوب کننده
oppressive
U
خورد کننده ناراحت کننده
thickener
U
غلیظ کننده پرپشت کننده
desolator
U
ویران کننده متروک کننده
modulator demodulator
U
تلفیق کننده- تفکیک کننده
homager
U
تجلیل کننده کرنش کننده
diverting
U
سرگرم کننده منحرف کننده
insulator
U
جدا کننده عایق کننده
discriminant
U
تفکیک کننده جدا کننده
accaimer
U
هلهله کننده تحسین کننده
fuel cooled oil cooler
U
خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com