English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
blitter U عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است
botany U گیاهان یک ناحیه زندگی گیاهی یک ناحیه
ptomaine U مواد الی قلیایی سمی که دراثر پوسیدگی باکتریها برروی مواد ازتی تشکیل میگردد
transudate U مواد فرانشت شده مواد مترشحه
durable material U مواد غیراستهلاکی مواد بادوام زیاد
dye-stuff U ماده رنگی در رنگرزی الیاف [این رنگینه ها یا بصورت سنتی از مواد طبیعی مانند اکثر گیاهان و بعضی حیوانات و یا از مواد شیمیایی تهیه می شوند]
magnaflux U نام انحصاری تست غیرمخربی برای مواد مغناطیسی بااستفاده از میدانهای مغناطیسی و مواد فلورسان
enzymes U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
enzyme U مواد الی پیچیدهای که درموجود زنده باعث تبدیل مواد الی مرکب به موادساده تر وقابل جذب می گردد انزیم
slated items U مواد سوختی قوال و بسته بندی شده مواد سوختی یک جاو در بسته
desiccant U مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
associations U تجمع
accumulations U تجمع
accumulation U تجمع
congestion U تجمع
assembly U تجمع
association U تجمع
public meeting U تجمع
forming up U تجمع
aggregation U تجمع
hive U مرکز تجمع
assembling area U منطقه تجمع
assembly area U منطقه تجمع
accumulation point U نقطه تجمع
swarmer U تجمع کننده
rendezvous area U منطقه تجمع
line official U داور خط تجمع
collecting point U منطقه تجمع
trafficking U تجمع مدافعان
turout U تجمع پرسنل
capital agglomeration U تجمع سرمایه
furunculosis U تجمع چندکورک
traffic U تجمع مدافعان
traffics U تجمع مدافعان
trafficked U تجمع مدافعان
associations U تداعی معانی تجمع
pipe the side U تجمع گارد احترام
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
association U تداعی معانی تجمع
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
rallying point U محل تجمع مجدد
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
line backing U دفاع پشت خط تجمع
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
dust laden U تجمع گرد وغبار
pigmentation U تجمع رنگدانه ها در بافتها
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
rallying points U محل تجمع مجدد
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
hiking U گرفتن توپ درشروع تجمع
hikes U گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked U گرفتن توپ درشروع تجمع
hike U گرفتن توپ درشروع تجمع
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
dummy U گول زدن حریف در تجمع
dummies U گول زدن حریف در تجمع
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
coil up U تجمع ستون در راحت باش
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
recalls U دستور تجمع قوا دادن
recalled U دستور تجمع قوا دادن
recall U دستور تجمع قوا دادن
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
snaps U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snap U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
prisoner of war cage U محل تجمع اولیه اسرای جنگی
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
snapping U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
spermatheca U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
spermathecal U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
nail U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
gabfest U تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
nailed U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
nails U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
assembly order U دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
ashless dispersant oil U نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
cosmopolis U شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
backfield line U خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
situs U ناحیه
subregion U ناحیه
district U ناحیه
districts U ناحیه
partitions U ناحیه
range U ناحیه
ranged U ناحیه
ward U ناحیه
regions U ناحیه
region U ناحیه
area U ناحیه
local <adj.> U ناحیه ای
wards U ناحیه
reaching U ناحیه
reaches U ناحیه
ranges U ناحیه
partition U ناحیه
proclimax U ناحیه
regional <adj.> U ناحیه ای
output area U ناحیه
reach U ناحیه
reached U ناحیه
demesne U ناحیه
realms U ناحیه
sector U ناحیه
zone U ناحیه
zones U ناحیه
shire U ناحیه
sympatric U هم ناحیه
shires U ناحیه
areas U ناحیه
realm U ناحیه
sectors U ناحیه
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
erogenous zone U ناحیه شهوتزا
indifference zone U ناحیه خنثی
hypnogenic zone U ناحیه خواب زا
part U سهم ناحیه
region U ناحیه فضا
erogenous zones U ناحیه شهوتزا
Sept U ناحیه محصو
two phase region U ناحیه دو فازی
critical region U ناحیه بحرانی
pyramidal area U ناحیه هرمی
critical region U ناحیه شاخص
littoral U ناحیه ساحلی
edge zone U ناحیه لبه
wernicke's area U ناحیه ورنیکه
sectors U خط کش ریاضی ناحیه
radius of action U ناحیه رانندگی
sector U خط کش ریاضی ناحیه
overflow area U ناحیه سرریز
output area U ناحیه خروجی
terrain U زمین ناحیه
slums U ناحیه فقیرنشین
measuring range U ناحیه ی سنجش
lumbar U ناحیه کمر
arid area U ناحیه خشک
magnetic domain U ناحیه مغناطیسی
intermediate zone U ناحیه ی میانی
depletion zone U ناحیه تخلیه
area search U جستجوی ناحیه
depletion area U ناحیه تخلیه
zone U منطقه ناحیه
motor area U ناحیه حرکتی
depletion layer U ناحیه تخلیه
dead space U ناحیه کور
oral zone U ناحیه دهانی
critical area U ناحیه بحرانی
input area U ناحیه ورودی
naval district U ناحیه دریایی
work area U ناحیه کاری
active area U ناحیه فعال
regionalism U ناحیه گرایی
audio range U ناحیه صوتی
depletion barrier U ناحیه تخلیه
range of storke U ناحیه ضربه
Equator U ناحیه استوایی
soft spot U ناحیه نشست
skid row U ناحیه پست
buffer area U ناحیه میانگیر
broca's area U ناحیه بروکا
silva U ناحیه جنگلی
baffle area U ناحیه کور
regions U ناحیه فضا
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com