English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6280 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
sick call U تجمع برای رفتن به بهداری
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
health services U خدمات بهداری قسمتهای بهداری
admision rate U میزان اعزام به بهداری نواخت سالیانه اعزام به بهداری
hookup U تجمع بعضی چیزها برای منظورخاصی
standoff half U بازیگر میانی پشت خط تجمع برای دریافت توپ
scrambled U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scramble U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambles U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
scrambling U دویدن مهاجم به پشت خط تجمع و به دور ان برای دوری از حمله کنندگان صعود با چهار دست و پا
weight belt U کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
clandestine assembly area U منطقه تجمع قوای زیرزمینی منطقه تجمع نیروی پنهانی
find touch U بیرون فرستادن توپ نزدیک خط دروازه برای تجمع نزدیک
rallying point U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallying points U محل تجمع برای تجدید قوا محل جمع اوری یکانها یا خودروها
rallies U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rally U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
rallied U تجمع برای تجدید قوایا تجدید سازمان
trip the light fantastic <idiom> U رفتن برای رقصیدن
prompt to go U اماده برای رفتن
to stretch one's legs U برای ورزش راه رفتن
fluctuability U امادگی برای بالاوپایین رفتن
gressorial U مناسب برای راه رفتن
medical U بهداری
sickbay U بهداری
to come towards U به طرف کسی رفتن برای برخورد
turn out <idiom> U رفتن برای دیدن یا انجام کاری
sand shoes U یکجور گیوه برای رفتن در شن زار
to approach U به طرف کسی رفتن برای برخورد
to come to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
shop around <idiom> U به مغازههای مختلفی برای خریدچیزی رفتن
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
to be coming up to meet U به طرف کسی رفتن برای برخورد
hospital corpsman U پزشکیار بهداری
medical records U پروندههای بهداری
treatment facility U تاسیسات بهداری
hospital ship U ناو بهداری
sick call U مراجعه به بهداری
surgeon U رئیس بهداری
medical evacuation U تخلیه بهداری
medical badge U علامت بهداری
medical service U قسمت بهداری
medical department U اداره بهداری
medical department U قسمت بهداری
public health pepartment U اداره بهداری
surgeons U رئیس بهداری
shore leave U مرخصی ملوانان وافسران برای رفتن بخشکی
to go to U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to go away U ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
hypnotizable U اماده برای خواب رفتن بوسائل مصنوعی
to go clubbing U به باشگاه [های] شب رفتن [برای رقص و غیره]
to ride on the bus U سوار اتوبوس شدن [برای رفتن به جایی]
to be after somebody U پی [دنبال] کسی رفتن [برای کیفری مجازاتی]
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید عوض کنم؟
specialty clinic U درمانگاه تخصصی بهداری
sick bays U بهداری روی ناو
sick bay U بهداری روی ناو
clearance diving U شیرجه رفتن برای پاک کردن مین شیرجه برای مین روبی
Where do I change for ... ? برای رفتن به ... کجا باید مترو را عوض کنم؟
coach dog U یکجورسگ که برای رفتن دنبال درشکه تربیت میکنند
to go catting [to look for sexual partners] <idiom> U رفتن برای دختر بلند کردن [اصطلاح روزمره]
sick bays U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick berth U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
sick bay U بهداری کشتی ودانشکده وغیره
zone ride U کنار رفتن بعضی از بازیگران حریف برای دفاع از یک منطقه
Which bus do I take for the opera? U برای رفتن به اپرا کدام اتوبوس را باید سوار شوم؟
patent medicines U داروی دارای جواز وزارت بهداری
patent medicine U داروی دارای جواز وزارت بهداری
pace lap U دور پیست را باهم رفتن برای گرم کردن ماشین در اغازمسابقه
Which bus do I take to Victoria Station? U کدام اتوبوس را برای رفتن به ایستگاه ویکتوریا باید سوار شوم؟
convalescent center U یکان بهداری که فرفیت 0051 تختخواب را داشته باشد
bail out U کنار رفتن توپ زن از محل ایستادن برای حفافت ازضربه توپ
associations U تجمع
association U تجمع
accumulations U تجمع
aggregation U تجمع
assembly U تجمع
forming up U تجمع
public meeting U تجمع
congestion U تجمع
accumulation U تجمع
pussyfoot U دزدکی راه رفتن اهسته ودزدکی کاری کردن طفره رفتن
direct admission U مراجعه مستقیم به بهداری پذیرش یامراجعه مستقیم بیماران
goose step U رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
furunculosis U تجمع چندکورک
accumulation point U نقطه تجمع
turout U تجمع پرسنل
assembly area U منطقه تجمع
collecting point U منطقه تجمع
rendezvous area U منطقه تجمع
assembling area U منطقه تجمع
swarmer U تجمع کننده
hive U مرکز تجمع
line official U داور خط تجمع
trafficking U تجمع مدافعان
trafficked U تجمع مدافعان
traffic U تجمع مدافعان
traffics U تجمع مدافعان
capital agglomeration U تجمع سرمایه
you have no option but to go U چارهای جز رفتن ندارید کاری جز رفتن نمیتوانیدبکنید
loose forward U مهاجم تک رو پشت خط تجمع
line backer U مدافع پشتیبان خط تجمع
concentration camp U منطقه تجمع اسرا
concentration camps U منطقه تجمع اسرا
dust laden U تجمع گرد وغبار
rallying points U محل تجمع مجدد
rallying point U محل تجمع مجدد
unlawful assembly U تجمع غیر قانونی
association U تداعی معانی تجمع
number forward U مهاجمان تک رو پشت خط تجمع
coagulation U تجمع مواد در یک ناحیه
associations U تداعی معانی تجمع
rendezvous area U منطقه تجمع موقت
line backing U دفاع پشت خط تجمع
pipe the side U تجمع گارد احترام
boat rendezvous area U منطقه تجمع قایقها
pigmentation U تجمع رنگدانه ها در بافتها
hiking U گرفتن توپ درشروع تجمع
dummy U گول زدن حریف در تجمع
recalled U دستور تجمع قوا دادن
hydrothorax U تجمع مایع در حفره جنب
recalls U دستور تجمع قوا دادن
pipe the side U فرمان تجمع گارد احترام
hike U گرفتن توپ درشروع تجمع
hiked U گرفتن توپ درشروع تجمع
sacking U حمله به مهاجم پشت خط تجمع
dummies U گول زدن حریف در تجمع
recall U دستور تجمع قوا دادن
hikes U گرفتن توپ درشروع تجمع
coil up U تجمع ستون در راحت باش
broken field U محوطه دفاعی فراسوی خط تجمع
casual water U تجمع موقتی اب روی زمین
bomb cemetery U محل تجمع بمبهای فاسد
prisoner of war cage U محل تجمع اولیه اسرای جنگی
snap U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
huddle U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
flare U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
snaps U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapping U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
snapped U روش بازگرداندن توپ به بازی از تجمع
flares U پاس کوتاه به مدافع پشت تجمع
riots U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioting U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
rioted U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddled U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
to recall the troops from Mali U دستور تجمع قوا را از کشورمالی دادن
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
riot U تجمع سه نفر یا بیشتر جهت ایجاداغتشاش
huddling U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
huddles U گردهمایی کوتاه بازیگران پیش از تجمع
nail U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
assembly order U دستورتعمیر دستور جمع شدن درنقطه تجمع
spermathecal U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nailed U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
spermatheca U کیسه محل تجمع منی درحشرات ماده
nails U حمله به توپ دار به ویژه درپشت خط تجمع
gabfest U تجمع غیر رسمی جهت گفتگوهای عمومی
forming up U تجمع و سازمان دادن یکان جمع شدن
encroaching U قرار دادن غیرمجاز بدن جلوتراز خط تجمع
cosmopolis U شهر بین المللی مرکز تجمع نژادهای مختلف
backfield line U خطی که یک یارد پشت خط تجمع مهاجمان قرار دارد
wing forward U هریک از دومهاجم بیرون ردیف دوم یاسوم در تجمع
ashless dispersant oil U نوعی روغن معدنی که مانع تجمع ناخالصیها میگردد
mouch U راه رفتن دولادولاراه رفتن
accretion هر تجمع لای شن ماسه و غیره که بوسیله جریان آب ایجاد شود
blind side U سمتی که بازیگر متوجه ان نیست سمت خط تجمع نزدیک به خط مماس
ball back U ضربه تصادفی با پا به توپ که از مرز بیرون برود ومنتج به تجمع شود
sack U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacks U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
sacked U حمله کردن به مهاجم پشت خط تجمع پیش از انکه بتواندپاس بدهد
glaciology U علمی که در باره تجمع برف ویخ و انجماد در دورههای یخبندان بحث میکند
kiosks U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk U فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
coalitions U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
square in U پاس با دویدن دریافت کننده توپ به جلو و تغییر مسیر به کنار و به موازات خط تجمع
coalition U در ارتباطات بین المللی این کلمه به تجمع چنددولت به منظور وصول به هدف مشترک
trots U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trot U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotted U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
trotting U یورتمه رفتن صدای یورتمه رفتن اسب کودک
badminton U بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
marshalling U تجمع جمع شدن دور هم مجتمع شدن یکانها در عملیات اب خاکی
vlsi U مجتمع سازی درمقیاس بسیار بزرگ تجمع مقیاس بسیار وسیع
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
medical assemblage U مرکز جمع اوری پزشکی مرکز تجمع بیماران
quick count U کوتاه کردن علامتهای قراردادی بوسیله مهاجم میانی در خط تجمع بمنظورغافلگیر کردن تیم مدافع
collective fire U تجمع اتش جنگ افزارها اتش جمع
paraded U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parade U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parades U سان رفتن رژه رفتن محل سان
parading U سان رفتن رژه رفتن محل سان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code U زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible U دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
capitalization U تبدیل به سرمایه کردن تجمع سرمایه
concentration area U منطقه تمرکز عده ها منطقه تجمع
microsoft U بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
packs U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack U گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
drive U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drives U چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
strategies U طرح نقشه برای جنگ یا علم طراحی نقشه برای جنگ یاطرح نقشه برای نقل وانتقالات جنگی
Recent search history Forum search
2New Format
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
4واژه ی مناسب فارسی برای Archetype??
1Potential
1incentive
1affixation
1gorse melatonin
1لطفا بیاین دنبالمون
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com