Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 254 (43 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
supplied
U
تامین کردن
supply
U
تامین کردن
supplying
U
تامین کردن
secure
U
تامین کردن
secures
U
تامین کردن
guarantee
U
تامین کردن
guaranteed
U
تامین کردن
guarantees
U
تامین کردن
cover
U
تامین کردن
coverings
U
تامین کردن
covers
U
تامین کردن
ensure
U
تامین کردن
ensured
U
تامین کردن
ensures
U
تامین کردن
ensuring
U
تامین کردن
insures
U
تامین کردن
insuring
U
تامین کردن
fulfill
U
تامین کردن
give security for
U
تامین کردن
take care of
U
تامین کردن
to secure
U
تامین کردن
[مطمئن کردن ]
[حفظ کردن]
to safeguard
[against]
U
تامین کردن
[علیه]
[در برابر]
to ensure something
U
تامین کردن
[چیزی]
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
secure
U
مطمئن تامین کردن
secure
U
تامین کردن هدف
secures
U
مطمئن تامین کردن
secures
U
تامین کردن هدف
guarantee
U
تامین تضمین کردن
guaranteed
U
تامین تضمین کردن
guarantees
U
تامین تضمین کردن
safeguard
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarded
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguarding
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safeguards
U
تامین کردن امن نگهداشتن
safety
U
برقرار کردن تامین
personal
U
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
provide
U
میسر ساختن تامین کردن
provides
U
میسر ساختن تامین کردن
elevation of security
U
زیاد کردن تامین
garnishee
U
کسی که خواستهای نزداو تامین یا توقیف باشد تامین مدعا به کردن
ikon
U
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
levy a sum on a person's property
U
تامین خواسته کردن
levy a sum on a person's property
U
به منظور تامین مدعی به دارایی کسی را توقیف کردن
make up a deficit
U
تامین کردن کسری
PID
U
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران
pre empt
U
از پیش برای خود تامین کردن
protect a bill
U
وجه براتی را تامین کردن
scareup
U
فاهر ساختن برای مصرف تامین کردن بسرعت ساختن
to feather ones nest
U
تامین اتیه کردن
to secure a debtby a mortagage
U
با گرفتن گرو بستانکاری خودرا ازدیگران تامین کردن
tucker
U
تامین غذا کردن
victual
U
خواربار تامین کردن
It will be some time before the new factory comes online, and until then we can't fulfill demand.
U
آغاز به کار کردن کارخانه جدید مدتی زمان می برد و تا آن زمان قادر به تامین تقاضا نخواهیم بود.
to pull off something
[contract, job etc.]
U
چیزی را تهیه کردن
[تامین کردن]
[شغلی یا قراردادی]
Other Matches
remanded
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
garnishment
U
تامین خواسته حکم تامین مدعابه
remand
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remands
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
remanding
U
اخذ تامین مجدد تشدید تامین
close in security
U
برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
communication security monitoring
U
کنترل تامین مخابراتی نظارت در امر تامین مخابراتی
communication security account
U
میزان تامین مخابراتی اندازه تامین مخابراتی
water supplies
U
تامین اب
water supply
U
تامین اب
safety limit
U
حد تامین
safety
U
تامین
security
U
تامین
securement
U
تامین
hedging
U
تامین
coverings
U
تامین
securing
U
تامین
cover
U
تامین
covers
U
تامین
quia timet
U
حکم تامین
transmission security
U
تامین مخابره
transmission security
U
تامین ارسال
local security
U
تامین محلی
internal security
U
تامین داخلی
safety stakes
U
دستکهای تامین
troop safety
U
تامین عده ها
preservation of evidence
U
تامین دلیل
safety factor
U
عامل تامین
safety factor
U
ضریب تامین
safety diagram
U
دیاگرام تامین
provisioning
U
تامین ذخیره
physical security
U
تامین تاسیسات
collective security
U
تامین اجتماعی
electronic security
U
تامین الکترونیکی
area security
U
تامین منطقه
appropriation reimbur sement
U
تامین اعتبار
the rule of law
U
تامین قضایی
factor of safety
U
عامل تامین
the rule of law
U
تامین قانونی
procurement
U
تامین اماد
social security
U
تامین اجتماعی
cryptosecurity
U
تامین رمز
communication security
U
تامین مخابراتی
chemical security
U
تامین شیمیایی
protection
U
تامین نامه
buffer zone
U
منطقه تامین
buffer zones
U
منطقه تامین
buffer stock
U
تامین ذخیره
financier
U
تامین اعتبارکننده
financiers
U
تامین اعتبارکننده
secure
U
تامین شده
signal security
U
تامین مخابراتی
supply port
U
درگاه تامین
funding
U
تامین وجه
insecurity
U
عدم تامین
secure
U
درامان تامین
secures
U
تامین شده
committment
U
تامین اعتبار
secures
U
درامان تامین
security
U
تامین مصونیت
power supply
U
تامین کننده برق
self protection
U
برقراری تامین از خود
security for costs
U
تامین هزینه دعوی
security for cost
U
تامین هزینه دادرسی
financing
U
تامین هزینه پولی
unemployment fund
U
صندوق تامین بیکاری
finances
U
تامین هزینه پولی
financed
U
تامین هزینه پولی
transmission security
U
تامین ارسال پیام
social security act
U
قانون تامین اجتماعی
system maintenance
U
تامین و نگهداری سیستم
rear area security
U
تامین منطقه عقب
ups
U
تامین برق بی وقفه
safety card
U
کارت تامین اتشبار
supply company
U
شرکت تامین کننده
finance
U
تامین هزینه پولی
social security system
U
نظام تامین اجتماعی
social security program
U
برنامه تامین اجتماعی
social security organization
U
سازمان تامین اجتماعی
social security benefits
U
منافع تامین اجتماعی
safety officer
U
افسر تامین یکان
angle of safety
U
زاویه تامین گلوله
appropriation reimbur sement
U
تامین سپرده یاوثیقه
continuing appropriation
U
مداومت تامین اعتبار
continuing appropriation
U
تامین اعتبار پیوسته
bombline
U
خط تامین پرتاب بمب
area security
U
تامین منطقه عملیات
finance company
U
شرکت تامین مالی
emanitions security
U
تامین ضد استراق سمع تامین استراق سمع
elegit
U
حکم تامین مدعی به
water supply to navigation
U
تامین اب کانال کشتیرانی
pacification
U
تامین ثبات داخلی
collective security
U
تامین دسته جمعی
communication security
U
برقراری تامین مخابراتی
deficit financing
U
تامین کسر بودجه
cover
U
تامین زیان و خسارات بیمه
supply
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
environmental security
U
تامین محیطی و فیزیکی منطقه
supplying
U
تامین موجودی عرضه نمودن
covers
U
تامین زیان و خسارات بیمه
degree of protection
U
میزان تامین درجه حفافت
supplied
U
تامین موجودی عرضه نمودن
supplied
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
supply
U
تامین موجودی عرضه نمودن
coverings
U
تامین زیان و خسارات بیمه
troop program
U
برنامه تامین عدههای نظامی
safeguards
U
قفل حفافتی یا تامین دار
report generator
U
برای تامین گزارش کامل
social security tax
U
مالیات سیستم تامین اجتماعی
replevy
U
بادادن تامین ازتوقیف دراوردن
safeguard
U
قفل حفافتی یا تامین دار
social security contributions
U
پرداختی بابت تامین اجتماعی
quia timet
U
قرار تامین دستور موقت
safeguarded
U
قفل حفافتی یا تامین دار
stability operations
U
عملیات تامین ثبات داخلی
safeguarding
U
قفل حفافتی یا تامین دار
supplying
U
تامین کالاها یا محصولات یا سرویس ها
user supplied
U
تامین شده توسط کاربر
garnisher
U
تامین کننده خواسته یامدعابه
force development
U
برنامه تامین یا بسیج یکانها
uniterruptable power supply
U
سیستم تامین برق بی وقفه
services
U
1-توابع تامین شده در یک قطعه . 2-
communication security custodian
U
مسئول وسایل تامین مخابراتی
safety card
U
کارت تامین جنگ افزار
supplying
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
privacy
U
جداسازی مبادله پیام برای تامین
supply
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
social security wealth
U
ثروت ناشی از نظام تامین اجتماعی
podded
U
دارای زندگی اسوده یا تامین شده
supplied
U
تامین چیزی که مورد نیاز است .
social security
U
بیمه وبازنشستگی همگانی تامین اجتماعی
deficit financing
U
تامین مالی از راه کسر بودجه
America Online
U
بزرگترین تامین کننده سرویس اینترنت در جهان
to be insured under the social security scheme
[system]
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
to be covered by social security
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
microsoft
U
ه شده توسط ماکروسافت برای تامین اطلاعات
to have social security coverage
U
بوسیله سیستم تامین اجتماعی بیمه بودن
ways and means
U
طرق و وسایل انجام چیزی تامین معاش
short covering
U
خرید سهم برای تامین فروشهای سلف
social security payroll tax
U
مالیات مزد و حقوق برای تامین اجتماعی
beef cattle
U
گله گاو که برای تامین گوشت پرورش مییابد
redundancy
U
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
redundancies
U
تامین قط عات اضافی در سیستم در صورت بروز خرابی
powers
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
communication security custodian
U
مسئول شمارش و تحویل و تحول و نگهداری وسایل تامین مخابراتی
presentation manager
U
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
invisible
U
مداری که تامین کننده منبع جریان متناوب است از باتری DC
provident fund
U
وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
financed demand
U
احتیاجاتی که تامین اعتبارشده اند نیازمندیهایی که هزینه ان پرداخت شده
powering
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
powered
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
power
U
بیان اینکه ولتاژ یک قطعه الکتریکی تامین شده است
human computer
U
امکانات تامین بهبود ارتباط بین کاربر و سیستم کامپیوتر
secondary
U
سازمانی که دستیابی به اینترنت را برای ناحیه مشخصی از کشور تامین کند
adaptive channel allocation
U
تامین کانالهای ارتباطی طبق نیاز به جای استفاده از یک مکان دهی ثابت
retrieval
U
سیستم جستجوکه تامین کننده اطلاعات مشخص ازپایگاه داده ها برای کاربراست
lifting body
U
هواپیمایی که قسمت عمده یاکل برای ان توسط شکل ویژه ان تامین میشود
logic seeking
U
چاپگری که میتواند اطلاع مورد نیاز را با کمترین جابجایی نوک تامین میکند
MediaServer
U
سیستم سافت Netscape برای تامین انتقال صوت و تصویر روی اینترنت
normalised
U
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalize
U
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalizes
U
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
debt finance
U
افزایش سرمایه از طریق فروش سهام تامین محل برای پرداخت قروض و دیون
personal
U
ترتیب یکتای ارقام که یک کاربر را برای تامین اجازه دستیابی به سیستم مشخص میکند.
normalises
U
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
normalising
U
ذخیره و نمایش اعداد به صورت از پیش توافق شده برای تامین حداکثر دقت
headers
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
holes
U
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
distresses
U
توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
holing
U
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
positive
U
اتصال به منبع تغذیه که در فرفیت الکتریکی بیشتری از زمین است و جریان را به یک قطعه تامین میکند
header
U
بسته داده که پیش از ارسال فرستاده میشود تا اطلاعاتی درباره قصد و مسیر تامین کند
scsi
U
بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد
distress
U
توقیف مال متخلف و دادن ان به قبض طرف زیان دیده تامین خواسته یا محکوم به اضطرار
holed
U
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
hole
U
1-مدت زمانی که در آن توان توسط UPS تامین میشود. 2-توقف در برنامه یا وسیله به علت خرابی
multibank dynamic random access memory
U
حافظه با کارایی بالا که در کارت آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
coming in speed
U
حداقل سرعت گردش مگنتوبرای تامین ولتاژ لازم جهت جرقه زدن همزمان تمام شمع ها
MDRAM
U
حافظه با کارایی بالا که در کارتهای آداپتور ویدیو برای تامین نمایش گرافیک سریع به کار می رود
record
U
برنامهای که رکوردها را نگه می داردو میتواند به انها دستیابی داشته باشد و برای تامین اطلاعات پردازش کند
flag
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
flags
U
جلب توجه برنامه در شبکه در حین اجرا برای تامین نتیجه یا گزارش دادن یا اعدام یک چیز خالص
letter quality printing
U
خصوصیت برخی چاپگرهای matria-dot که حروف با کیفیت یکسان با ماشین تایپ را با نقاط بسیار نزدیک به هم تامین میکند
NetShow
U
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای تامین صوت و تصویر روی اینترنت بدون وقفه یا اختلال در تصاویر
information
U
داده پردازش شده و مرتب شده برای تامین قواعد با معنی
PPP
U
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fail safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
terrain clearance
U
حفظ ارتفاع امن برای پروازهواپیما تامین خودکار ارتفاع پرواز هواپیما
fail-safe
U
ماسوره تامین شده از نظرعمل کرد دستگاههای داخلی ماسوره مطمئن العمل
picturing
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
pictures
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
picture
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
feedback
U
اطلاعاتی از یک منبع که برای تغییر دادن چیزی یا تامین پیشنهادی برای آن میباشد
pictured
U
آنالیز اطلاعات یک تصویر با روشهای کامپیوتری یا الکترونیکی برای تامین تشخیص شی در تصویر
registering
U
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
register
U
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
registers
U
ثبات آدرس کامپیوترکه به آدرس مرجع افزوده میشود تا محل دستیابی تامین شود
compromising emanation
U
پیام خطرناک از نظر تامین مخابراتی ارتباط خطرناک
victual
U
مربوط به تهیه اذوقه مربوط به تامین خوار و بار
unix
U
سیستم عامل چند کاربره عمومی سافت AT Tbell Laboraforien برای اجرا روی بیشتر کامپیوترها از PC تامین کامپیوتر و meninframe بزرگ
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com