English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
intrim U بینابین کوتاه مدت
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
interim financing U پرداخت اقساط به طور کوتاه مدت پرداخت بینابین
Other Matches
intermittent U بینابین
intrim U بینابین
switch position U موضع دفاعی بینابین
intermittent U اجرای تیراندازی بینابین حملات دیگر
superheterodyne U گیرنده رادیویی که در ان سیگنال دریافتی با فرکانس نوسانی موضعی به منظورایجاد فرکانس بینابین که سپس با مزیتهای متعددتقویت میشود ترکیب میگردد
short lunge U نوعی سخمه کوتاه یا ضربه کوتاه در جنگ
blast U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
blasts U منفجر شدن بوق کوتاه سوت کوتاه
pantywaist U شلوار کوتاه بچگانه که به بالاتنه لباسش تکمه میشود شلوار کوتاه
shorthorn U جانور شاخ کوتاه نژاد گاو شاخ کوتاه شمال انگلیس
short quard U سخمه گارد کوتاه در جنگ سرنیزه سخمه کوتاه
hurdle step U جهش کوتاه روی یک پا پیش از شیرجه جهش کوتاه پیش از پریدن از روی خرک
linter U ماشینی که پس از پاک کرن پنبه الیاف کوتاه چسبیده به تخم پنبه را میگیرد الیاف کوتاه پنبه که به تخم پنبه چسبیده است
pygmies U کوتاه
pygmy U کوتاه
pygmy U قد کوتاه
scut U دم کوتاه
concise U کوتاه
shortest U کوتاه
puny U قد کوتاه
miniatures U کوتاه
dumpy U کوتاه
miniature U کوتاه
pigmies U قد کوتاه
pigmies U کوتاه
dwarfish U کوتاه
of short duration U کوتاه
short U کوتاه
shorter U کوتاه
pygmies U قد کوتاه
stockier U کوتاه
stockiest U کوتاه
pigmy U کوتاه
pigmy U قد کوتاه
low U کوتاه
liliputian U قد کوتاه
synoptic U کوتاه
stocky U کوتاه
concise <adj.> U کوتاه
stunt U کوتاه
succinct U کوتاه
curtal U کوتاه
stunts U کوتاه
bas relif U کوتاه
stunting U کوتاه
down U کوتاه
curt <adj.> U کوتاه
short <adj.> U کوتاه
little U کوتاه
fleeting <adj.> U کوتاه
succinct <adj.> U کوتاه
scurries U مسابقه کوتاه
short precision U دقت کوتاه
scurry U مسابقه کوتاه
scurried U مسابقه کوتاه
short burst U رگبار کوتاه
clipping U کوتاه کردن
briefed U کوتاه مختصر
short brittle U شکننده- کوتاه
abbreviate U کوتاه کردن
abbreviates U کوتاه کردن
abbreviating U کوتاه کردن
shorten U کوتاه کردن
scurrying U مسابقه کوتاه
short circuit U اتصال کوتاه
lie down U استراحت کوتاه
catnapped U چرت کوتاه
shuffled U گام کوتاه
short period U دوره کوتاه
short drop U دراپ کوتاه
lie-down U استراحت کوتاه
transients U فانی کوتاه
stag U کوتاه کردن
piaffer U یورتمه کوتاه
catnapping U چرت کوتاه
catnaps U چرت کوتاه
playlet U نمایش کوتاه
curtails U کوتاه کردن
curtailing U کوتاه کردن
curtailed U کوتاه کردن
shortens U کوتاه تر کردن
short blast U سوت کوتاه
brief U کوتاه مختصر
short blast U بوق کوتاه
briefer U کوتاه مختصر
curtail U کوتاه کردن
formulating U کوتاه کردن
formulates U کوتاه کردن
formulated U کوتاه کردن
scutter U دو باگامهای کوتاه
razee U کوتاه کردن
shortens U کوتاه کردن
truncating U کوتاه کردن
shorten U کوتاه تر کردن
shortened U کوتاه کردن
formulate U کوتاه کردن
catnap U چرت کوتاه
shortened U کوتاه تر کردن
truncated U کوتاه کردن
truncate U کوتاه کردن
briefest U کوتاه مختصر
short-circuit U اتصال کوتاه
term paper U رساله کوتاه
hare sighted U کوتاه بین
unabridged U کوتاه نشده
half timber U الوار کوتاه
half pint U کوتاه تر از مقدارمتوسط
abridge U کوتاه کردن
gnomical U کوتاه لب نویس
fubsy U کوتاه وکلفت
novelettes U داستان کوتاه
novelette U داستان کوتاه
short story داستان کوتاه
short-circuits U اتصال کوتاه
shuffle U گام کوتاه
shuffles U گام کوتاه
shuffling U گام کوتاه
hide bound U کوتاه فکر
short stories U داستان کوتاه
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
apophthegm U گفتار لب و کوتاه
britches U شلوار کوتاه
bunny hop U پرش کوتاه
by pass U اتصال کوتاه
cutty sark U دامن کوتاه
correption U کوتاه کردن
conte U داستان کوتاه
coatee U دامن کوتاه
chiton U قبای کوتاه
cut off U کوتاه کردن
detruncate U کوتاه کردن
breeks U شلوار کوتاه
escopette U قرابینه کوتاه
escopet U قرابینه کوتاه
epigrammatical U کوتاه ونیشدار
easy term U کوتاه مدت
basso relief U برجسته کوتاه
draw in U کوتاه شدن
detruncation U کوتاه شدگی
brachydactyly U کوتاه انگشتی
chitchat U صحبت کوتاه
stags U کوتاه کردن
mackinaw U کت کوتاه و سنگین
low frequency wave U موج کوتاه
lop sided U کوتاه و بلند
aphorism U سخن کوتاه
aphorisms U سخن کوتاه
line to line fault U اتصال کوتاه خط به خط
low U کوتاه دون
abbreviated U کوتاه شده
manakin U ادم کوتاه قد
manikin U ادم کوتاه قد
chip shot U ضربه کوتاه
one track U کوتاه فکر
novella U رمان کوتاه
novelet U داستان کوتاه
narrow minded U کوتاه نظر
morello U گیلاس دم کوتاه
bas relief U برجسته کوتاه
bas-relief U برجسته کوتاه
bas-reliefs U برجسته کوتاه
let us be brief U کوتاه کنیم
knurly U کوتاه قد کوتوله
idyll U قصیده کوتاه
idylls U چکامه کوتاه
idylls U قصیده کوتاه
idyl U قصیده کوتاه
idyl U چکامه کوتاه
short wave U موج کوتاه
short-wave U موج کوتاه
short haul U خط سیر کوتاه
idyll U چکامه کوتاه
intrim U کوتاه مدت
jog trot U یورتمه کوتاه
shortening U کوتاه شدگی
poop U صدای کوتاه
poops U صدای کوتاه
pigmies U ادم کوتاه قد
pygmies U ادم کوتاه قد
pygmy U ادم کوتاه قد
curt U کوتاه ومختصر
short-haul U خط سیر کوتاه
to look in U کوتاه کردن
spud U چاقوی کوتاه
spuds U چاقوی کوتاه
chop U گام کوتاه
chopped U گام کوتاه
drop in <idiom> U دیدار کوتاه
stumped U خپله کوتاه قد
stumping U خپله کوتاه قد
stumps U خپله کوتاه قد
brief description U شرح کوتاه
To back down . U کوتاه آمدن
tutus U دامن کوتاه
vamp U جوراب کوتاه
undersize U اندازه کوتاه
laconic U کوتاه موجز
laconically U کوتاه موجز
tunicle U لباس کوتاه
shear U کوتاه کردن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com