English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
beach U بگل نشستن کشتی
beached U بگل نشستن کشتی
beaches U بگل نشستن کشتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
land U به گل نشستن کشتی
strand U به گل نشستن کشتی
strands U به گل نشستن کشتی
stranding U به گل نشستن تصادفی کشتی
stranding U به گل نشستن کشتی
Other Matches
to sit out U نشستن بیشتر نشستن از
topgallant U سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scuppered U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering U سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
respondentia U وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
load line U خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest U صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse U سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship U کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
embarkation U بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom U مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
waterline U خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner U کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel U حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
lazar housek U عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
supercargo U نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
bill of health U گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout U جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer U یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
forward seat U حالت نشستن سوارکار روی زین در پرش حالت نشستن سوارکار بر روی زین
quarterdecks U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck U عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed U انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats U کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard U از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat U کشتی بادبانی کشتی بادی
recoil U پس نشستن
seizes U نشستن
recoils U پس نشستن
to lose ground U پس نشستن
recoiling U پس نشستن
sit U نشستن
awaiting U نشستن
awaits U نشستن
sits U نشستن
recoiled U پس نشستن
to give ground U پس نشستن
seized U نشستن
seize U نشستن
awaited U نشستن
await U نشستن
perched U نشستن
perch U نشستن
to take a chair U نشستن
perches U نشستن
perching U نشستن
running aground U به گل نشستن
straddles U گشاد نشستن
sags U فرو نشستن
to a the throne U برتخت نشستن
ambush U در کمین نشستن
to come to the throne U بر تخت نشستن
land U بزمین نشستن
suppurate U چرک نشستن
bow out U عقب نشستن
sit up U راست نشستن
land U به زمین نشستن
sagged U فرو نشستن
dwit koobi U نشستن به عقب
benches U بر کرسی نشستن
ambushed U در کمین نشستن
to knock back U عقب نشستن
ambushes U در کمین نشستن
ambushing U در کمین نشستن
take sanctuary U بست نشستن
straddle U گشاد نشستن
straddled U گشاد نشستن
sag U فرو نشستن
bench U بر کرسی نشستن
swamp U به گل نشستن قایق
to hunker down U چمباتمه نشستن
sit up <idiom> U بیدار نشستن
to sit up U راست نشستن
ground U بزمین نشستن
sprawl U پهن نشستن
abate فرو نشستن
insidiate U در کمین نشستن
hunker down U روی پا نشستن
swamped U به گل نشستن قایق
swamping U به گل نشستن قایق
swamps U به گل نشستن قایق
landings U نشستن هواپیما
landing U نشستن هواپیما
to take the wheel U پشت رل نشستن
to take ground U بخاک نشستن
to take ground U بگل نشستن
sprawling U پهن نشستن
sprawls U پهن نشستن
to lie in a U درکمین نشستن
setback U عقب نشستن
setbacks U عقب نشستن
ground position U در خاک نشستن
throne U برتخت نشستن
give way U عقب نشستن
thrones U برتخت نشستن
to fill the chair U برکرسی نشستن
to fall back U عقب نشستن
to lie in w U درکمین نشستن
to run aground U بگل نشستن
outsit U بیشتر نشستن از
rankling U چرک نشستن
rankles U چرک نشستن
rankled U چرک نشستن
rankle U چرک نشستن
subsiding U فرو نشستن
subsides U فرو نشستن
subsided U فرو نشستن
sitting duck <idiom> U بی خیال نشستن
subside U فرو نشستن
to f. the throne U برتخت نشستن
piracy U هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship U کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
slump test U ازمایش فرو نشستن
waylaying U درکمین کسی نشستن
waylay U درکمین کسی نشستن
sprawl U بی پروا درازکشیدن یا نشستن
sit idly by <idiom> U عین ماست نشستن
landings U بزمین نشستن هواپیما
waylaid U درکمین کسی نشستن
To come to grief. To be runied. U بخاک سیاه نشستن
sprawls U بی پروا درازکشیدن یا نشستن
primer setback U عقب نشستن چاشنی
waylays U درکمین کسی نشستن
sit out U تا پایان چیزی نشستن
landing U بزمین نشستن هواپیما
to sit on the bench U روی نیمکت نشستن
sprawling U بی پروا درازکشیدن یا نشستن
free on boand U تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
hatch U نصفه در روی تخم نشستن
sprawls U گشاد نشستن هرزه روییدن
sprawl U گشاد نشستن هرزه روییدن
still hunting U شکار باروش در کمین نشستن
sprawling U گشاد نشستن هرزه روییدن
clogged U به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
clogs U به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
to sit under a pre cher U پای وعظ واعظی نشستن
hatched U نصفه در روی تخم نشستن
hatches U نصفه در روی تخم نشستن
round out U دورزدن هواپیما برای نشستن
scrawl U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawled U خط خطی کردن گشاد نشستن
scrawling U خط خطی کردن گشاد نشستن
To incite someone. U زیر پای کسی نشستن
To sit (walk) straight. U راست نشستن ( راه رفتن )
scrawls U خط خطی کردن گشاد نشستن
clog U به گل نشستن گیر کردن چسبیدن
mump U خاموش وعبوس نشستن ترشرو بودن
grabble U پهن نشستن جمع اوری کردن
to be in the pouts U در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
to have the pout U در گوشه ای نشستن و قهر کردن [اصطلاح مجازی]
bench U روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
swat U ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
To accpt the consequences . to face the music . U پای لرزش نشستن ( عواقب کاری را پذیرفتن )
swatted U ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
swatting U ضربت سخت خوردن یازدن چمباتمه نشستن
benches U روی نیمکت یامسند قضاوت نشستن یانشاندن
semi naufragium U نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromics U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy U کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prows U کشتی عرشه کشتی
prow U کشتی عرشه کشتی
pewage U پولی که بابت نشستن درجاهای خانوادگی یانیمکتهای چندنفری درکلیسامیدهند
deflation port U سوپاپ بزرگ در بالای بالن برای خروج هوا هنگام نشستن
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
light ship U کشتی حامل فار دریایی کشتی حامل فانوس دریایی
squatted U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
landing gear U چرخ هواپیما که هنگام نشستن هواپیما وزن انراتحمل میکند
squats U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squat U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
squatting U وزنه برداری یکضرب المانی چمباتمه نشستن زیر وزنه
landing area U منطقه نشستن هواپیما منطقه پیاده شدن به ساحل
landing approach U مسیر نشستن هواپیما مسیر پیاده شدن به ساحل
clevis bolt U پیچ مخصوصی با سر گردشکافدار برای نشستن پیچ گوشتی
dock receipt U قبض رسید ورود کشتی برای تعمیر اعلام ورود کشتی برای تعمیر
head dip U نشستن روی تخته موج وفروبردن سر به موج
parquet U محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
skag U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
skeg U قسمت عقب کشتی قسمت عقب انبار یا ته کشتی
putrefies U چرک نشستن چرک کردن
putrefy U چرک نشستن چرک کردن
putrefying U چرک نشستن چرک کردن
putrefied U چرک نشستن چرک کردن
carinae U کشتی
vessel U کشتی
ships U کشتی
ship کشتی
foreship U سر کشتی
puppis U کشتی دم
ark U کشتی
afloat U در کشتی
on board a ship U در کشتی
on shipboard U در کشتی
boarded U کشتی
on the water U در کشتی
board U کشتی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com