English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bounce U به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounced U به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
bounces U به زمین خوردن و بلند شدن توپ بیس بال
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
chinaman U زمین خوردن و بلند شدن توپ توپ انداز چپ- دست بطرف توپزن راست دست
Other Matches
banquette U زمین بلند
upland U زمین بلند
banquette U زمین بلند
uplands U زمین بلند
elevated ground U زمین بلند
banquet U زمین بلند
to go to grass U زمین خوردن
to fall to the ground U زمین خوردن
take off U بلند شدن دونده از زمین
foot bank زمین یا مسیر بلند در پشت سنگر
net shot clear U ضربه بلند از لب تور به انتهای زمین
mephitis U بخار مهلک ومتعفنی که از زمین بلند میشود
knock-on U بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
long hop U توپی که دور از دسترس توپزن از زمین بلند میشود
knock on U بلند شدن توپ از زمین ازضربه دست بازیگر
pitch U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
pitches U بلند شدن توپ از زمین پیش از رسیدن به توپزن
sitzmark U حفره حاصل از زمین خوردن اسکی باز
slap shot U ضربه محکم که تیغه چوب هاکی پشت گوی به زمین می خورد و ان را بلند میکند
under lay U زیرانداز فرش [جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
flight U پرواز بلند و طولانی توپ پس از ضربه یا توپ زدن بطوری که ناگهان به زمین بیافتد
clackvalve U دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
tout U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touts U بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl U نوعی دامن بلند با کمر بلند
to play a good knife and fork U ازروی اشتهاخوراک خوردن خوب چیز خوردن
swag U تاب خوردن تلوتلو خوردن بنوسان دراوردن
tumbled U غلت خوردن معلق خوردن
tumble U غلت خوردن معلق خوردن
trips U لغزش خوردن سکندری خوردن
tumbles U غلت خوردن معلق خوردن
tripped U لغزش خوردن سکندری خوردن
trip U لغزش خوردن سکندری خوردن
grog U دستهای از مردم که برای خوردن عرق گرد هم نشینند عرق خوردن
clowned U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowning U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowns U دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return U انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
touch judge U هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
inductive earthing U زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
pancakes U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
hercules U نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
pancake U در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
geotaxis U گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
center field U قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
regulus U نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
frost heave U برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
off side U سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
honest john U نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth U از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
to break up U از هم جدا شدن [پوسته زمین] [زمین شناسی]
tellurian U ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
geognosy U زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
perelotok U زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
sergeant U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain U زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
styx U نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants U گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
to drink wine U می خوردن شراب خوردن
covenant runing with land U شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
monofilament U الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
no man's land U زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying U پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground U زمین تراوا زمین نفوذپذیر
pershing U موشک زمین به زمین پرشینگ
lacrosse U نوعی موشک زمین به زمین
redstone U موشک زمین به زمین رداستون
biosphere U قسمت قابل زندگی کره زمین که عبارتست از جوو اب و خاک کره زمین
talik U زمین غیر یخ زده در مناطق یخ زده یا در روی لایه منجمد زمین
little john U موشک هانست جان کوچک نوعی موشک زمین به زمین توپخانه
contour flight U پرواز سینه مال از روی عوارض زمین پرواز در مسیرعوارض زمین
shaggy ugs U فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
drops U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping U گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
compass rose U دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
critical point U نقطه مهم و برجسته زمین نقاط حیاتی و مهم زمین
permafrost U لایه یخ زده دایمی زمین پوسته یا لایه منجمد زمین
geomagnetism U نیروی اهن ربایی زمین نیروی جاذبه زمین
topography U نگارش عوارض زمین نشان دادن عوارض زمین
hydrographer U نقشه کش ابهای روی زمین کسیکه عالم به تشریح ابهای روی زمین است
surface to surface missile U موشک زمین به زمین
ground resolution U قدرت نشان دادن قسمتهای کوچک زمین نشان دادن جزئیات زمین
everglade U قطعه زمین باتلاقی علفزار زمین باتلاقی
He had a nast fall. U بد جوری خورد زمین ( زمین بدی خورد )
surface to surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
surface-to-surface U موشک زمین به زمین یا سطح به سطح
earth's attraction U جاذبه زمین قوه جاذبه زمین
high U بلند
long- U بلند
amplifier U بلند گو
longs U بلند
loud speaker U بلند گو
highfalutin U بلند
longest U بلند
longed U بلند
skyscrapers U بلند
eminent U بلند
soaring U بلند
long U بلند
uplands U بلند
forte U بلند
upland U بلند
highest U بلند
mouth filling U بلند
fortes U بلند
vociferous U بلند
highs U بلند
longer U بلند
lengthwise U بلند
high grown U بلند قد
talll U بلند
willowy U بلند
skyscraper U بلند
tall U بلند
pointers U خط کش بلند
talll U قد بلند
tall U قد بلند
high (1 9 to 36) U بلند
taller U بلند
pointer U خط کش بلند
tallest U بلند
tallest U قد بلند
towering U بلند
amplifiers U بلند گو
aloud U بلند
loudly U بلند
loftily U بلند
rumbustious U بلند
grandiose U بلند
loudspeaker U بلند گو
megaphone U بلند گو
megaphones U بلند گو
legged U پا بلند
eton collan U بلند
taller U قد بلند
blast furnaces U کوره بلند
tore U علف بلند
heave U بلند کردن
loud U باصدای بلند
liberal U نظر بلند
heist U بلند کردن
heaved U بلند کردن
lifting U بلند کردن
elevated U بلند مرتبه
blast furnace U کوره بلند
lifts U بلند کردن
lifted U بلند کردن
liberals U نظر بلند
heists U بلند کردن
lofty U بلند بزرگ
slam bang U با سر وصدای بلند
anchor at short stay U لنگر بلند
oxlip U پامچال بلند
magnanimity U بلند همتی
ambitious U بلند پرواز
plyanthus U پامچال بلند
supereminent U بسیار بلند
ambitious U بلند همت
aquacade U فوارهء بلند
outdoor antenna U انتن بلند
high-flying U بلند پرواز
altivolant U بلند پرواز
famous U بلند اوازه
loudest U بلند اوا
lofty U بلند پایه
bell-tower U برج بلند
alp U کوه بلند
choir-stall U صندلی بلند
alp U قله بلند
loud U بلند اوا
louder U باصدای بلند
slab sided U بلند ولاغر
louder U بلند اوا
loudest U باصدای بلند
alto relievo U برجسته بلند
crepido U پی پایه بلند
toss U ضربه بلند
lift U بلند کردن
ambition U بلند پروازی
riser U بلند شونده
raised kerb U جدول بلند
quick time U سر قدم بلند
gauntlet U دستکش بلند
gauntlets U دستکش بلند
row de dow U صدای بلند
throw up U بلند کردن
hoist U بلند کردن
hoisted U بلند کردن
sweeps U پاروی بلند
raised kerb U لبه بلند
tossed U ضربه بلند
ambitions U بلند همتی
ambition U بلند همتی
ambitions U بلند پروازی
rough U پست و بلند
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com