Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (17 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
put the ball on the floor
U
به زمین انداختن توپ کریکت بجای بل گرفتن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
drops
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropping
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
dropped
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
drop
U
گل پس از چرخیدن روی حلقه بسکتبال به زمین انداختن انداختن گوی گلف به سوراخ به زمین انداختن توپ پس ازبل گرفتن
field
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fielded
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
fields
U
جای گرفتن توپگیران در زمین کریکت هر کدام از دایرههای هدف
netball
U
بازی شبیه به والیبال با گرفتن و انداختن توپ بجای ضربه زدن
outfield
U
محوطه زمین کریکت دورترین قسمت از توپزن کریکت
off side
U
سمت راست زمین کریکت مقابل زمین توپزن
cricket field
U
زمین کریکت
creasing
U
قسمتی از زمین کریکت
creased
U
قسمتی از زمین کریکت
creases
U
قسمتی از زمین کریکت
crease
U
قسمتی از زمین کریکت
infield
U
نقاط توپگیری در زمین کریکت
infield
U
محدوده زمین کریکت نزدیک میله ها
leg side
U
قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپزن
bring down
U
به زمین انداختن حریف انداختن شکار
leg
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
sightscreen
U
دیوار یا نرده در طرفین زمین کریکت به عنوان زمینه برای توپ انداز
legs
U
ساق پا قسمتی از زمین کریکت شامل محل توپ زدن و محدوده اطراف او
impersonify
U
بجای شخص گرفتن
cheats
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheat
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
cheated
U
تکمیل چرخش روی زمین بجای هوا
conscription of weath
U
گرفتن پول و مال بجای سرباز
wickets
U
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
wicket
U
میلههای چوبی کریکت نوبت توپزنی در کریکت
field
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fielded
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
fields
U
توپگیر کریکت تمام توپگیران کریکت
down
U
انداختن توپدار به زمین
off
U
خارج از محدوده مدافع خط مربوط به سمت راست زمین کریکت سمت راست اسب مسیر خیس و کندکننده سرعت
spot bowler
U
بازیگری که بجای نشانه گیری به میلههای بولینگ بجای معینی روی مسیرهدفگیری میکند
subrogate
U
بجای دیگری تعهداتی بعهده گرفتن جانشین دیگری کردن
let someone down
<idiom>
U
روی کسی را زمین انداختن
brunch
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
brunches
U
غذایی که هم بجای ناشتا و هم بجای ناهارصرف شود
to knock down
U
زمین زدن بامشت بزمین انداختن ازپادراوردن
tackle
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackled
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackles
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
tackling
U
ازجا کندن حریف حمله به توپدار با انداختن یا گرفتن او
sclaff
U
ضربه چوب به زمین و سپس به گوی بجای ضربه مستقیم به گوی
hazards
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarded
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazard
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
hazarding
U
امتیاز با به کیسه انداختن هرکدام از گویهای بیلیارد قسمت بدون چمن زمین گلف
ringing the changes
U
ترویج پول تقلبی ازطریق اشاعه خرید اشیا و بعدپس دادن انها و گرفتن پول درست بجای پولهای تقلبی پرداخت شده
series
U
4 تماس پی در پی با زمین که باعث گرفتن امتیاز 01 یاردپیشروی میشود
fair catch
U
بل گرفتن توپ لگدزده یا بلندشده از زمین یا پرتاب شده
box
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
boxes
U
هر کدام از شش قسمت زمین بیس بال ناشیگری در گرفتن توپ
lifted
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
cardinal points effect
U
اثرعمود قرار گرفتن خط امواج رادار به صفحه تصویر زمین
lifts
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lift
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
lifting
U
وسیله اوج گرفتن هواپیمای بی موتور کندن وزنه از زمین
ejectment
U
باز پس گرفتن زمین غصبی ازغاصب بعلاوه کلیه خسارات وارده به مالک اصلی
alleys
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alley
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
alleyways
U
منطقه بین زمین سرویس وخط کناری فاصله بین بازیگران دوردست درزمین بیس بال فاصله از دیوارطرفین که گرفتن توپ در ان مشکل میشود
willows
U
چوب کریکت
cricketer
U
بازیگر کریکت
cricketers
U
بازیگر کریکت
willow
U
چوب کریکت
stumps
U
سوزاندن توپزن کریکت
stumping
U
سوزاندن توپزن کریکت
stump
U
سوزاندن توپزن کریکت
bat
U
چوب کریکت ضربه
stumped
U
سوزاندن توپزن کریکت
batted
U
چوب کریکت ضربه
bats
U
چوب کریکت ضربه
take a wicket
U
سوزاندن توپزن کریکت
stumps
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
stump
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
short leg
U
توپگیر بین دو میله کریکت
outfield
U
موضع توپگیردرمحوطه دوردست کریکت
stumping
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
night watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
Test match
U
مسابقه بین المللی کریکت
night-watchman
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
Test matches
U
مسابقه بین المللی کریکت
centurian
U
بازیگر 001 امتیازی کریکت
night-watchmen
U
توپزن پایان مسابقه کریکت
stumped
U
هر کدام از سه میله عمودی کریکت
wicketkeeper
U
توپگیر مدافع میلههای کریکت
yorked
U
توپزن سوخته و اخراج شده کریکت
Test matches
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
wrong un
U
پرتاب توپ پیچ دار کریکت
Test match
U
مسابقات قهرمانی کریکت انگلیس واسترالیا
all out
U
پایان بازی توپزنان یک تیم کریکت
crickets
U
بازی کریکت بین دو تیم 11نفره
cricket
U
بازی کریکت بین دو تیم 11نفره
centuries
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
square out
U
ضربه از خارج محدوده میلههای کریکت
opener
U
هر کدام از دو توپزن اول بازی کریکت
half century
U
05 امتیاز یا بیشتر توپزن درمسابقه کریکت
century
U
001 امتیاز یا بیشتر در یک بازی کریکت
third man
U
محل توپگیر دور از توپزن کریکت
throw out
U
سوزاندن توپزن با ضربه به میلههای کریکت
follow on
U
شروع دور دوم بازی کریکت
maiden over
U
بخشی از بازی کریکت بدون امتیاز
batting average
U
میانگین تعدادامتیازهای یک دور بازی کریکت
follow-on
U
شروع دور دوم بازی کریکت
follow-ons
U
شروع دور دوم بازی کریکت
clowns
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clown
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
clowned
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
ground return
U
انعکاسات سطح زمین روی صفحه رادار امواج انعکاسی زمین
clowning
U
دلقک زمین گاوبازی که گاو رااز سوار زمین خورده دورمیکند
touch judge
U
هریک از داوران مامورمراقبت در طرفین زمین برای تماس توپ با زمین
pancake
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
pancakes
U
در رهگیری هوایی یعنی می خواهم به زمین بنشینم یا به زمین بنشینید
center field
U
قسمت دوردست زمین پایگاه 2و چپ و راست زمین بیس بال
inductive earthing
U
زمین پیچکی زمین کردن نقطه ستاره بایک بوبین
geotaxis
U
گرایشی که نیروی جاذبه زمین انراهدایت میکند زمین گرایی
hercules
U
نوعی موشک زمین به زمین با بردزیاد هواپیمای باری هرکولس
frost heave
U
برامدگی زمین یا سنگفرش که دراثر یخ زدن ایجاد میگردد یخ زدگی وبادکردگی زمین
regulus
U
نوعی موشک اتمی هدایت شونده زمین به زمین که بانیروی جت حرکت میکند
take guard
U
وضع دفاعی توپزن جلو میلههای کریکت
stick
U
هریک از سه میله عمودی کریکت چوبدست اسکی
ashes
U
جایزه مخصوص مسابقه کریکت استالیا و انگلستان
back lift
U
حرکت چوب کریکت به عقب پیش از ضربه
honest john
U
نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
nap of the earth
U
از نزدیک زمین در سطح زمین پرواز سینه مال
attacked
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attacks
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
attack
U
فشار برای پایان دادن به عمل یک بازیگر کریکت
geognosy
U
زمین شناسی از لحاظ ساختمان و ترکیب زمین
to break up
U
از هم جدا شدن
[پوسته زمین]
[زمین شناسی]
tellurian
U
ساکن زمین دستگاه سنجش حرکات زمین
horrified
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrifying
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
horrify
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jeopard
U
بخطر انداختن بمخاطره انداختن
horrifies
U
بهراس انداختن به بیم انداختن
jerking
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerked
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerks
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
jerk
U
پرتاب غیرمجاز توپ کریکت بالازدن وزنه از روی سینه
steer roping
U
کمند انداختن به گاو ونگهداشتن ناگهانی اسب برای انداختن گاو بزمین
perelotok
U
زمین یا قشر یخ زده زمین قشر زمستانی زمین
styx
U
نوعی موشک زمین به زمین دریایی
sergeants
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
sergeant
U
گروهبان موشک زمین به زمین سارجنت
rolling terrain
U
زمین با پستی و بلندی کم زمین هموار
first class cricket
U
مسابقه کریکت بین تیمهای حرفهای و اماتور ایالات ودانشگاههای انگلستان
pull shot
U
ضربه با اوردن پای عقب جلومیله و حرکت افقی چوب کریکت
in return for
U
بجای
per pro
U
بجای
Instead of you
U
بجای تو
in payment of
U
بجای
in exchange for
U
بجای
in his stead
U
بجای او
in the room of
U
بجای
lieu
U
بجای
vice
U
بجای
in lieu of
U
بجای
vice-
U
بجای
vices
U
بجای
vises
U
بجای
instead of
U
بجای
quid pro quo
U
بجای عوض
he succeeded his father
U
بجای پدرنشست
in place of
U
بجای درعوض
quid pro quos
U
بجای عوض
in somebody's place
U
بجای کسی
elsewhere
U
بجای دیگر
instead of
<conj.>
U
بجای
[بعوض]
to pass for
U
قلمدادشدن بجای
instead
U
بجای اینکه
stead
U
بجای بعوض
instead of celebrating
U
بجای جشن
for
U
بجای از طرف
covenant runing with land
U
شرط منضم به مالکیت زمین تعهد یا شرطی است مربوط به زمین که جزء لازم ولایتجزای ان محسوب میشودو بنابراین به تنهائی قابل انتقال نیست
instead of vice versa
U
بجای برعکس این
instead of the other way around
U
بجای برعکس این
instead of the reverse
U
بجای وارونه این
hardwired connection
U
می بجای ورودی و سوکت
were i in his skin
U
اگر بجای او بودم
O.K.
U
اصط لاحی که بجای
on your marks
U
فرمان بجای خود
back to your seats
U
برگردید بجای خود
take your mirks
U
فرمان بجای خود
no man's land
U
زمین بلاصاحب و غیر مسکون باریکه زمین حد فاصل بین نیروی متخاصم و نیروی خودی
contour flying
U
پرواز از روی عوارض زمین پرواز به طور مماس باعوارض زمین یا سینه مال
pervious ground
U
زمین تراوا زمین نفوذپذیر
redstone
U
موشک زمین به زمین رداستون
lacrosse
U
نوعی موشک زمین به زمین
pershing
U
موشک زمین به زمین پرشینگ
ghost writer
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
ghost-writers
U
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد
instead of doing
U
بجای اینکه انجام بدهند
foist
U
چیزی را بجای دیگری جا زدن
he could p for an englishman
U
بجای یک نفرانگلیسی قلمداد میشود
instead of working
U
بجای اینکه او کار بکند
push pass
U
پاس با فشارچوب بجای ضربه
phraseography
U
نشان گذاری بجای عبارت
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com