Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
remit
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remits
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitted
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
remitting
U
به دادگاه پایین تر یا بالاترارجاع کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
manadamus
U
حکم دادگاه بالاتربه دادگاه پایین تر
discharge
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
discharges
U
مرخص کردن هیات منصفه از دادگاه نقض حکم یا دستور دادگاه
continuance
U
تمدید یا تجدید وقت دادگاه دادگاه را به عنوان تنفس موقتا" تعطیل کردن
arrests
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrest
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
arrested
U
جلب کردن توقیف کردن جلوی ادامه جریان دادرسی و علی الخصوص صدور حکم دادگاه را با حکم یا قرار همان دادگاه گرفتن
judge advocate
U
دادستان دادگاه نظامی مشاور قانونی دادگاه نظامی مستشار دادگاه نظامی
prize courts
U
دادگاه مامور رسیدگی به مسائل مربوط به prize بدون رای این دادگاه به مال
transfer of cause
U
احاله امر از یک دادگاه به دادگاه دیگر به علل قانونی
parquet
U
محل نشستن اعضا دادگاه در دادسرامحوطه دادگاه
purging a contempt of court
U
جریمه اهانت به دادگاه غرامت توهین به دادگاه
remanet
U
احاله موضوع از یک دادگاه به دادگاه دیگر
to appeal
[to]
U
درخواستن
[رجوع کردن به]
[التماس کردن]
[استیناف کردن در دادگاه]
writs
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
writ
U
دستور دادگاه حکم دادگاه
summary court
U
دادگاه اولیه دادگاه پادگانی
downhaul
U
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
U
پایین دادن لوله پایین اوردن
pleads
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
plead
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
pleaded
U
در دادگاه اقامه یا ادعا کردن درخواست کردن
suing
U
به دادگاه شکایت کردن
jurisdiction
U
تسلیم دادگاه کردن
sue
U
به دادگاه شکایت کردن
sues
U
به دادگاه شکایت کردن
sued
U
به دادگاه شکایت کردن
court martial
U
در دادگاه نظامی محاکمه کردن
to seek redress in court
U
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to apply to a court
U
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
to have recourse to a court
U
به دادگاه رجوع کردن
[حقوق]
rogatory commission
U
موضوعی را ازمحکمهای به دادگاه دیگراحاله کردن
to have recourse to arbitration
U
به دادگاه حکمیت رجوع کردن
[حقوق]
to apply to the court of arbitration
U
به دادگاه حکمیت رجوع کردن
[حقوق]
down
U
سوی پایین بطرف پایین
to let down
U
پایین کردن
go dan barai
U
رد کردن از پایین
let down
U
پایین کردن
serve a sentence
U
به حکم دادگاه زندانی شدن دوره حبس خود را طی کردن
down line
U
بار کردن پایین خطی
flag
U
سنگفرش کردن پایین افتادن
flags
U
سنگفرش کردن پایین افتادن
to drive on dimmed
[dipped]
headlights
U
با نور پایین رانندگی کردن
cog down
U
به سمت پایین نورد کردن
to come down with a run
U
پایین افتادن افت کردن
vertically
U
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
indicts
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicted
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indict
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
indicting
U
متهم کردن کسی بر مبنای تشخیص هیات منصفه دادگاه جنایی
bottom
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottoms
U
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
to push down
U
بطرف پایین هل دادن یا پرت کردن
to switch on the dipped
[dimmed]
headlights
U
چراغ نور پایین
[ماشین]
را روشن کردن
timber hitch
U
گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
debases
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debasing
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
debased
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
to weigh down
U
سنگینی کردن بر پایین اوردن شکسته شدن
debase
U
مقام کسی را پایین بردن پست کردن
arraign
U
احضار متهم زندانی به دادگاه جهت پاسخگویی به مفاد کیفرخواست تعقیب یا متهم کردن به طور اعم
captions
U
توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
caption
U
توقیف کردن به حکم دادگاه حکم دستگیری
It is formed by alternatively lifting and lowering one warp thread across one weft thread
U
این است که توسط روش دیگر بلند کردن و پایین آوردن موضوع یکی پیچ و تاب در سراسر یک موضوع پود تشکیل
zeroes
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zero
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
U
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
downgrades
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgraded
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrade
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
downgrading
U
کم کردن طبقه بندی اسناد ومدارک پایین اوردن درجه طبقه بندی
forums
U
دادگاه
court
U
دادگاه
court division
U
دادگاه
court of justice
U
دادگاه
forum
U
دادگاه
tribunals
U
دادگاه
tribunal
U
دادگاه
judgement seat
U
دادگاه
courts
U
دادگاه
court of law
U
دادگاه
courthouse
U
دادگاه
courtroom
U
دادگاه
courthouses
U
دادگاه
courtrooms
U
دادگاه
judgement hall
U
دادگاه
court material
U
دادگاه نظامی
bar
U
وکالت دادگاه
bars
U
وکالت دادگاه
court martial
U
دادگاه نظامی
municipal court
U
دادگاه داخلی
police power
U
دادگاه پلیس
court of appeals
U
دادگاه استیناف
warning
U
اخطاریه دادگاه
judicial confession
U
اقرار در دادگاه
court martiall
U
دادگاه نظامی
warnings
U
اخطاریه دادگاه
president of the court
U
رئیس دادگاه
eyre
U
دادگاه سیار
circuit court
U
دادگاه منطقهای
circuit court
U
دادگاه استیناف
prsbytery
U
دادگاه شرعی
decrees
U
قرار دادگاه
rota
U
دادگاه کاتولیکی
rotas
U
دادگاه کاتولیکی
provost court
U
دادگاه پادگانی
court of inquiry
U
دادگاه تفتیش
courts of inquiry
U
دادگاه تفتیش
contempt og court
U
اهانت به دادگاه
quaestor
U
افسررئیس دادگاه
country court
U
دادگاه بخش
quarter sessions
U
دادگاه استینافی
queens bench division
U
دادگاه ملکه
questor
U
افسررئیس دادگاه
court of first instance
U
دادگاه شهرستان
citing
U
به دادگاه خواندن
disciplinary tribunal
U
دادگاه انتظامی
evoke
U
به دادگاه بالاتربردن
evokes
U
به دادگاه بالاتربردن
evoking
U
به دادگاه بالاتربردن
recourse action
U
رجوع به دادگاه
cite
U
به دادگاه خواندن
Chief Justices
U
رئیس دادگاه
juvenile court
U
دادگاه نوجوانان
peace court
U
دادگاه بخش
juvenile court
U
دادگاه اطفال
Chief Justice
U
رئیس دادگاه
police court
U
دادگاه خلاف
per curium
U
به وسیله دادگاه
juvenile courts
U
دادگاه نوجوانان
juvenile courts
U
دادگاه اطفال
rehearing
U
تجدیدجلسه دادگاه
cited
U
به دادگاه خواندن
jurisdiction of the court
U
صلاحیت دادگاه
court of first instance
U
دادگاه بدوی
court of grievances
U
دادگاه مظالم
court of iquiry
U
دادگاه رسیدگی
court of petty offences
U
دادگاه لغزش
kangoroo court
U
دادگاه محلی
court of province
U
دادگاه استان
court session
U
جلسه دادگاه
cites
U
به دادگاه خواندن
criminal court
U
دادگاه جنایی
district court
U
دادگاه بخش
police force
U
دادگاه پلیس
police forces
U
دادگاه پلیس
petty session
U
دادگاه سیار
landesgericht
U
دادگاه ایالتی
superior court
U
دادگاه عالی
military court
U
دادگاه نظامی
courts of appeal
U
دادگاه پژوهش
courts of appeal
U
دادگاه استیناف
writs
U
حکم دادگاه
writs
U
قرار دادگاه
beadle
U
منادی دادگاه
summary court
U
دادگاه بدوی
kangaroo courts
U
دادگاه مندرآوردی
kangaroo courts
U
دادگاه پوشالی
superior court
U
دادگاه تمیز
writ
U
حکم دادگاه
writ
U
قرار دادگاه
kangaroo courts
U
دادگاه غیرقانونی
diwan
U
دادگاه اسلامی
divan
U
دادگاه اسلامی
auto da fe
U
رای دادگاه
court of appeal
U
دادگاه استیناف
court of appeal
U
دادگاه استان
courtrooms
U
اطاق دادگاه
courtroom
U
اطاق دادگاه
usher
U
دربان دادگاه
ushered
U
دربان دادگاه
ushering
U
دربان دادگاه
magistrates court
U
دادگاه جنحه
court of appeal
U
دادگاه پژوهش
receivership
U
امانت دادگاه
law court
U
دادگاه قضایی
law courts
U
دادگاه قضایی
assize court
U
دادگاه جنایی
courts of appeal
U
دادگاه استان
martial court
U
دادگاه نظامی
administrative tribunal
U
دادگاه اداری
ushers
U
دربان دادگاه
kangaroo court
U
دادگاه مندرآوردی
special tribunal
U
دادگاه اختصاصی
decree
U
قرار دادگاه
court division
U
بخش دادگاه
tribunal
U
دادگاه محکمه
tribunals
U
دادگاه محکمه
forum
U
دادگاه محکمه
kangaroo court
U
دادگاه غیرقانونی
military tribunal
U
دادگاه نظامی
kangaroo court
U
دادگاه پوشالی
decreed
U
قرار دادگاه
municipal court
U
دادگاه شهرداری
decreeing
U
قرار دادگاه
canonry
U
دادگاه شرع
forums
U
دادگاه محکمه
small claims court
U
دادگاه دعاوی کوچک
recorder
U
رئیس دادگاه محلی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com