English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (7 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
compression U بهم فشردگی متراکم سازی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
data compression U متراکم سازی داده ها فشردگی داده ها
Other Matches
depth of indentation U عمق فشردگی در جاده سازی اسفالت
data aggregate U متراکم سازی داده ها
data compression U متراکم سازی داده ها
compaction U فشرده سازی متراکم کردن
augmentative U متراکم شونده متراکم کننده
aggregates U متراکم متراکم ساختن
aggregate U متراکم متراکم ساختن
compactions U فشردگی
compression U فشردگی
compaction U به هم فشردگی
flattening U فشردگی
strangulation U فشردگی
packing U فشردگی
compaction U فشردگی
contraction U فشردگی
jammed U فشردگی
jams U فشردگی
jam U فشردگی
distraint U فشردگی
coarctation U فشردگی
contractions U فشردگی
condensation U به هم فشردگی
cold extrude U فشردگی سرد
cerebral compression U فشردگی مغزی
packing factor U ضریب فشردگی
cold extrusion U فشردگی سرد
data compaction U فشردگی داده ها
precompression U پیش فشردگی
compressive strength U تاب فشردگی
compressibility U قابلیت فشردگی
molecular packing U به هم فشردگی مولکولی
storage compaction U فشردگی انباره
compaction U بهم فشردگی
compression U درهم فشردگی
coefficient of compressibility U ضریب قابلیت فشردگی
prestressing method U روش پیش فشردگی
cold extrusion die U حدیده فشردگی سرد
impaction U بهم فشردگی بسته بندی
rectification U یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
compacting U متراکم
compact U متراکم
cumulative U متراکم
compressed U متراکم
cumulative distribution U متراکم
compacted U متراکم
compacts U متراکم
compactness U متراکم
cumulous U متراکم
dense U متراکم
denser U متراکم
agglomerative U متراکم
densest U متراکم
leak proof U متراکم
accumulated U متراکم
cumulative frequency U فراوانی متراکم
jams U متراکم کردن
jammed U متراکم کردن
incompact U غیر متراکم
compress U متراکم کردن
compressing U متراکم کردن
combustor U متراکم کننده
comperssion capacitor U خازن متراکم
compressed air U هوای متراکم
compaction U متراکم کردن
data aggregate U دادههای متراکم
compresses U متراکم کردن
condenses U همچگال متراکم
compact U متراکم کردن
compressor U متراکم کننده
condensing U همچگال متراکم
compressors U متراکم کننده
agglomerate U متراکم شدن
accumulated capital U سرمایه متراکم
compacts U متراکم کردن
compacting U متراکم کردن
massy U متراکم غلیظ
compacted U متراکم کردن
condensing U متراکم کردن
condenses U متراکم کردن
densify U متراکم کردن
dense binary code U رمزدودویی متراکم
dense list U لیست متراکم
condense U همچگال متراکم
jam U متراکم کردن
condense U متراکم کردن
voluminous U متراکم انبوه
pack U متراکم کردن فشردن
clog U متراکم وانباشته کردن
condensed mercurytemperature U دمای جیوه متراکم
supercharger U پیش متراکم کننده
packs U متراکم کردن فشردن
supercharge U متراکم کردن مقدماتی
clogged U متراکم وانباشته کردن
clogs U متراکم وانباشته کردن
soil consolidation U متراکم کردن خاک
heavily overcast U ابری متراکم [هواشناسی]
cumulous U مانند ابرهای متراکم
eluvium U خاک باداورده و متراکم
trust fund U وجوه متراکم شده
gas compressor U متراکم کننده هوا
calculating U دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials U وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
cumulus U ابر متراکم و روی هم انباشته
accumulating U روی هم گذاشتن متراکم کردن
planosol U گل سفید نرم و متراکم فلات
air compresser U دستگاهی که هوا را متراکم میکند
laminated product U تولید ماده متراکم متورق
accumulates U روی هم گذاشتن متراکم کردن
accumulate U روی هم گذاشتن متراکم کردن
coke pusher U دستگاه متراکم کننده ذغال کک
accumulated dividend U سود سهام متراکم شده
wilson cloud U نوعی ابر غلیظ و متراکم
compressed gas cylinder U سیلندر محتوی گاز متراکم
over consolidated clay U خاک رس متراکم شده باپیشفشردگی
grouter U دستگاه متراکم کننده سیمان
cumuli U ابر متراکم و روی هم انباشته
incompressibly U بطوریکه نتوان متراکم یا خلاصه نمود
chert U نوعی سنگ چخماق که ریزدانه و متراکم است
ordnance plant U کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger U الت کنگره سازی یادندانه سازی
glomerule U خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
charge neutrality U تساوی تقریبی ذرات مثبت ومنفی در شارههای متراکم
rollers U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
provident fund U وجوه متراکم شده برای تامین مالی دوره بازنشستگی
roller U دستگاهی که جهت متراکم کردن لایههای خاک از ان استفاده میشود
cumulo nimbus U ابرهای بسیار بزرگ متراکم که قسمتهای فوقانی انها به استراتوسفر میرسد
pre-treatment U عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
crunching U متراکم کردن برنامه برای جای دادن تعداد زیاددستورالعملها در فضایی کوچک
one level address U سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
subjugation U مقهور سازی مطیع سازی
irritancy U پوچ سازی باطل سازی
frustration U خنثی سازی محروم سازی
imagery U مجسمه سازی شبیه سازی
formularization U کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
frustrations U خنثی سازی محروم سازی
prestressing U پیش تنیده پیش فشردگی
erasable U 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save U ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression U سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort U الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting U داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic U کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
inflame U اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflaming U اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
inflames U اتش گرفتن عصبانی و ناراحت کردن متراکم کردن
dump U 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo U فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
compressive strength U قابلیت یک جسم برای مقاومت در برابر نیروی فشاری یانیرویی که گرایش به فشردن موتاه کردن و متراکم کردن ان دارد
externals U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external U روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
compressors U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressor U دستگاه فشار دستگاه متراکم کننده
compressing U خلاصه کردن متراکم کردن
amasses U توده کردن متراکم کردن
congest U متراکم کردن گرفته کردن
compresses U خلاصه کردن متراکم کردن
amass U توده کردن متراکم کردن
amassed U توده کردن متراکم کردن
amassing U توده کردن متراکم کردن
compress U خلاصه کردن متراکم کردن
to get clogged U مسدود شدن [بسته شدن ] [متراکم وانباشته شدن]
retained earnings U درامدهای تقسیم نشده درامدهای متراکم- شده درامدهای نگهداری شده
individualising U تک سازی
pavements U کف سازی
pavement U کف سازی
individualises U تک سازی
local anasthesia U سر سازی
compaction U تو پر سازی
repk lection U پر سازی
flection U خم سازی
individualize U تک سازی
truncation U بی سر سازی
deflexion U خم سازی
individualized U تک سازی
stylization U مد سازی
individualizes U تک سازی
individualizing U تک سازی
individualised U تک سازی
bridge building U پل سازی
padding U له سازی
bridgework U پل سازی
individualization U تک سازی
retortion U خم سازی
individuation U تک سازی
idolization U بت سازی
retortion U کج سازی
flooring U کف سازی
metabolic U سوخت و سازی
miniaturization U کوچک سازی
brazier U برنج سازی
simulations U شبیه سازی
negation U خنثی سازی
simulations U فاهر سازی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com