English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 273 (6 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
exploiter U بهره کش
exploiters U بهره کش
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
compound interest U بهره مرکب
gain U بهره تقویت
gain U بهره
gain U سود بردن بهره
gain U بهره برداری
gained U بهره تقویت
gained U بهره
gained U سود بردن بهره
gained U بهره برداری
gains U بهره تقویت
gains U بهره
gains U سود بردن بهره
gains U بهره برداری
share U بهره قسمت
shared U بهره قسمت
shares U بهره قسمت
lot U بهره قسمت
lot U بخش بهره
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploit U بهره برداری کردن از
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U بهره برداری کردن از
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U بهره برداری کردن از
passive U پدافندغیر عامل بی بهره
passives U پدافندغیر عامل بی بهره
interest U بهره
interest U سودیا بهره
interests U بهره
interests U سودیا بهره
combination U توافق بین دو یا چند موسسه به منظور دست یافتن به بهره بیشتر
yield U بهره
yielded U بهره
yields U بهره
efficient U بهره ور
portion U بهره
portions U بهره
easy money U پول فراوان ترکیب نرخ پایین بهره وموجودی فراوان اعتبار
enjoyment U بهره مند شدن از
productive U بهره زا
efficiency U بهره وری
efficiency U بهره
partake U شریک شدن بهره داشتن
partaken U شریک شدن بهره داشتن
partakes U شریک شدن بهره داشتن
partaking U شریک شدن بهره داشتن
quotient U بهره
quotients U بهره
operation U بهره برداری
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
tap U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
tapping U بهره برداری کردن از
royalties U حق بهره برداری از چیزی
royalty U حق بهره برداری از چیزی
beneficiaries U بهره بردار ذیحق
beneficiary U بهره بردار ذیحق
dispossess U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessed U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossesses U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessing U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
deprive U بی بهره کردن
deprives U بی بهره کردن
depriving U بی بهره کردن
divest U بی بهره کردن
divested U بی بهره کردن
divesting U بی بهره کردن
divests U بی بهره کردن
partook U بهره داشتن طرفداری کردن
utilised U بهره برداری کردن
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
impart U بهره مند شدن از رساندن
impart U سهم دادن بهره مند ساختن
imparted U بهره مند شدن از رساندن
imparted U سهم دادن بهره مند ساختن
imparting U بهره مند شدن از رساندن
imparting U سهم دادن بهره مند ساختن
imparts U بهره مند شدن از رساندن
imparts U سهم دادن بهره مند ساختن
enjoy U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoying U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
Other Matches
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
exploited U بهره ده
divestiture U بی بهره سازی
dispossessor U بی بهره سازنده
deprival U بی بهره سازی
divestment U بی بهره سازی
economic rent U بهره مالکانه
interest for delay U بهره دیرکرد
high interest U بهره سنگین
high interest U بهره گران
factor payments U بهره وسود
exploiting class U طبقه بهره کش
exploited class U طبقه بهره ده
exploitative character U منش بهره کش
declaration of interest U اعلام بهره
economic rent U بهره اقتصادی
productivity U بهره وری
abusing U بهره کشی
abused U بهره کشی
contango U بهره دیرکرد
cheap money U پول با بهره کم
benefic U بهره بردار
at % interest U با بهره 21 درصد
antenna gain U بهره انتن
advantage by illness U بهره بیماری
accrued interest U بهره متعلقه
abuse U بهره کشی
bank interest U بهره بانکی
gavel U بهره غیرمجاز
gavels U بهره غیرمجاز
default interest U بهره معوق
exploitation U بهره برداری
exploitation U بهره کشی
abuses U بهره کشی
utilisations U بهره برداری ها
optimising U بهره بردن
interest U بهره [اقتصاد]
utilizations U بهره برداری ها
usages U بهره برداری ها
utilisation [British] U بهره برداری
using U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
lending rate U بهره - نزولپول
sweatshops U بهره کشخانه
sweatshop U بهره کشخانه
pure interest U بهره خالص
productive work U کار بهره زا
passive debt U وام بی بهره
loan interest U بهره وام
legal interest U بهره قانونی
laser gain U بهره لیزر
put out to interest U به بهره گذاشتن
quantum yield U بهره کوانتومی
rat of interest U نرخ بهره
voltage gain U بهره ولتاژ
transducer gain U بهره دگرسازی
rq U بهره تنفسی
resipatory quotient U بهره تنفسی
rate of interest U نرخ بهره
usage U بهره برداری
interest rate U نرخ بهره
utilization U بهره برداری
paranosic gain U بهره اصلی بیماری
primary gain U بهره اصلی بیماری
principal and interest U اصل پول و بهره
per capita productivity U بهره وری سرانه
prime rate of interest U نرخ بهره ترجیحی
paranosis U بهره کشی از بیماری
out law U از حقوق بی بهره کردن
operating cost U هزینه بهره برداری
interest profit U عایدی حاصل از بهره
interest rate per annum U نرخ بهره سالانه
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
landuse U بهره وری از زمین
margin productivity U حد بهره وری تولید
marginal productivity U بهره وری نهائی
market rate of interest U نرخ بهره بازار
maximum value U مقدار بهره برداری
money lender U پول به بهره گذار
money rate of interest U نرخ بهره پولی
myrmecophilous U بهره برنده ازمورچه
natural rate of interest U نرخ بهره طبیعی
neutral rate of interest U نرخ بهره خنثی
nominal interest rate U نرخ بهره اسمی
operating budget U بودجه بهره برداری
interest free loan U وام بدون بهره
pure rate of interest U نرخ بهره خالص
underutilization of labor U کم بهره گیری از کارگر
sweatshops U کارگاه بهره کشی
sweatshop U کارگاه بهره کشی
rate of yield U نرخ بهره موثر
ready for use U اماده بهره برداری
real interest rate U نرخ بهره واقعی
real rate of interest U نرخ بهره واقعی
respiratory exchange index U شاخص بهره تنفسی
sexual abuse U بهره کشی جنسی
to put out money to interest U پول به بهره گذاشتن
utilization statistics U امار بهره وری
prime rate U نرخ بهره پایه
emergency operation U بهره برداری اضطراری
exploitation of colonies U بهره کشی مستعمرات
exploitation of labor U بهره کشی کارگر
bank rate U نرخ بهره بانکی
secondary gain U بهره ثانوی بیماری
average productivity U بهره دهی متوسط
child abuse U بهره کشی از کودک
enjoys U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
effective interest rate U نرخ بهره موثر
epinosic gain U بهره ثانوی بیماری
factor productivity U بهره دهی عوامل
high efficiency U ضریب بهره بالا
infatute U ازخرد بی بهره کردن
i paid the debt plus interest U بدهی را با بهره ان دادم
high rate of interest U نرخ سنگین بهره
high rate of interest U نرخ بالای بهره
benefical owner of an estate U مالک بهره برداریک دارایی
decreasing marginal productivity U بهره وری نهائی نزولی
to p athing to a person U کسی را از چیزی بهره دادن
capacity utilization rate U نرخ بهره داری از فرفیت
gated automatic gain control U تنظیم بهره با کلید خودکار
imperialistic U استعمار گرای بهره جویانه
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
keyed automatic gain control U تنظیم بهره با کلید خودکار
agronomics U علم بهره برداری از زمین
open loop gain U بهره تقویت در حلقه باز
closed loop gain U بهره تقویت درطبقه بسته
short term rate of interest U نرخ بهره کوتاه مدت
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
time utility U بهره گیری از شرایط زمانی
agricultural labor productivity U بهره دهی کارگر کشاورزی
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
long term interest rate U نرخ بهره طویل المدت
time preference theory of interest U نظریه بهره بر مبنای رجحان زمانی
super imposed working load U بار مربوط به بهره برداری از بنا
tinpenny U حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
low level injection efficiency U ضریب بهره تزریق در سطح پایین
exploitation U بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
marginal productivity theory of U نظریه توزیع بر مبنای بهره وری نهائی
outlawry U بی بهره گی از حقوق وحمایت قانونی محرومیت ازحقوق
cost in use U هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
out law U کسی که از حقوق و حمایت قانونی بهره مند نیست
cum dividened U سهام با بهره متعلقه که بانفع خریدار جدید باشد
coupon payments U منظورپرداختهای ثابت بابت بهره اوراق قرضه است
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
accrued interest بهره ای که عاید شده ولی هنوز پرداخت نشده است
municipium U شهری که اهالی ان از حقوق شهر نشینان رومی بهره مند میشدند
contango U بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
resource leveling U زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
crowding out effect U نرخ بهره را بالامیبرد و سبب کاهش هزینههای سرمایه گذاری خصوصی در اقتصاد میشود
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
gyro U برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
rediscount rate U نرخ بهره در مورد وامی که بانک تجارتی از بانک مرکزی می گیرد
contractual interest U بهره کل وامی که وام گیرنده باید به وام دهنده بپردازد
labor productivity U بهره دهی نیروی کار قدرت تولیدنیروی کار
usura maritima U دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
ouster U بی بهره سازی محروم سازی
pottion U بهره دادن از جهاز دادن به
liquidity preference theory U براساس این نظریه که بوسیله جان مینارد کینز اقتصاددان انگلیسی ارائه شده است پائین امدن نرخ بهره موجب افزایش نقدینگی و کاهش اوراق قرضه بهادار میشود .
scitovsky double criterion U که براساس ان تغییری ایده ال استکه دران کسانیکه بهره برده اند بتوانندکسانیراکه زیان میبرند جبران نموده و در مقابل زیان کنندگان قادر نباشند که ازتغییر جلوگیری نمایند
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
Joshegan U جوشقان [این منطقه در مرکز ایران از قرن دوازدهم هجری قالیبافی با طرح بندی لوزی معروف بوده است. لوزی ها از انواع گل ها بهره گرفته و گاه حالت یک ترنج بزرگ دارد.]
marginal productivity law U قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
cooperative scorer U بهره گیرنده از روش سرمایه گذاری مشترک استفاده کننده از سرمایه گذاری مشترک
table carpet U فرش رومیزی [اینگونه فرش ها بصورت دایره یا بیضی بافته شده. نقوش قدیمی آن بیشتر از طرح مملوک و فرش های جدیدتر از طرح های قفقازی و ترکی بهره گرفته است.]
Indo-persian rug U قالی هندی با طرح ایرانی [اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
pictorial rug U قالیچه های تصویری [قالیچه های پرتره] [در اینگونه فرش ها نگاره های معمول فرش ها استفاده نمی شود و در آن از تصاویر انسان، حیوان، طبیعت، بناها و حوادث تاریخی بهره می گیرند. به آن نقش غلط نیز می گویند.]
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com