Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (21 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
exploit
U
بهره برداری کردن از
exploiting
U
بهره برداری کردن از
exploits
U
بهره برداری کردن از
tap
U
بهره برداری کردن از
tapped
U
بهره برداری کردن از
tapping
U
بهره برداری کردن از
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
exploit
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits
U
استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
operate
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operate
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operated
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates
U
عمل کردن بهره برداری کردن
operates
U
از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
utilised
U
بهره برداری کردن
utilised
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises
U
بهره برداری کردن
utilises
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising
U
بهره برداری کردن
utilising
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilize
U
بهره برداری کردن
utilizes
U
بهره برداری کردن
utilizes
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing
U
بهره برداری کردن
utilizing
U
مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
Other Matches
using
U
بهره برداری
utilizations
U
بهره برداری ها
usages
U
بهره برداری ها
utilisation
[British]
U
بهره برداری
exploitation
[utilization]
U
بهره برداری
exploitation
U
بهره برداری
usage
U
بهره برداری
utilization
U
بهره برداری
operation
U
بهره برداری
gain
U
بهره برداری
gains
U
بهره برداری
utilisations
U
بهره برداری ها
gained
U
بهره برداری
emergency operation
U
بهره برداری اضطراری
maximum value
U
مقدار بهره برداری
ready for use
U
اماده بهره برداری
royalty
U
حق بهره برداری از چیزی
royalties
U
حق بهره برداری از چیزی
operating cost
U
هزینه بهره برداری
operating budget
U
بودجه بهره برداری
escaped water
U
تلفات اب هنگام بهره برداری
integrated reservoir operation
U
بهره برداری توام از چندمخزن
water utilization project
U
پروژه بهره برداری از منابع اب
operational research
U
تحقیق درخصوص بهره برداری
agronomics
U
علم بهره برداری از زمین
A concession
U
امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
tinpenny
U
حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
super imposed working load
U
بار مربوط به بهره برداری از بنا
economic life
U
مدت بهره برداری از ماشین الات
cost in use
U
هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
watershed management
U
کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
arrentation
U
پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge
U
پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
european atomic energy community
U
جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
tontine
U
تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury
U
گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
xerographic
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography
U
عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencil
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling
U
الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph
U
ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
survey
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys
U
براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
divested
U
بی بهره کردن
deprives
U
بی بهره کردن
divest
U
بی بهره کردن
deprive
U
بی بهره کردن
depriving
U
بی بهره کردن
divesting
U
بی بهره کردن
divests
U
بی بهره کردن
out law
U
از حقوق بی بهره کردن
infatute
U
ازخرد بی بهره کردن
partook
U
بهره داشتن طرفداری کردن
dispossesses
U
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessed
U
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossess
U
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessing
U
ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
stripping
U
نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
exploitation
U
بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
sampled
U
نمونه برداری کردن
mapping
U
نقشه برداری کردن
defrauding
U
کلاه برداری کردن
defraud
U
کلاه برداری کردن
defrauded
U
کلاه برداری کردن
safing
U
چاشنی برداری کردن
sample
U
نمونه برداری کردن
defrauds
U
کلاه برداری کردن
sampling
U
نمونه برداری مزه کردن
unveil
U
نمودار کردن پرده برداری
photo imagery
U
عکس برداری کردن از زمین
unveiling
U
نمودار کردن پرده برداری
unveils
U
نمودار کردن پرده برداری
unveiled
U
نمودار کردن پرده برداری
To take an invevtory.
U
صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
geodesy
U
نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control
U
کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
exploit
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits
U
از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
geodetic datum
U
سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark
U
شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list
U
لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
phototostat
U
رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
bessel method
U
پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
redundancy
U
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies
U
نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
salami technique
U
کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
diminishing marginal productivity
U
بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
map
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps
U
نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
survey station
U
ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
interests
U
بهره
yields
U
بهره
interest
U
بهره
yield
U
بهره
portions
U
بهره
efficient
U
بهره ور
productive
U
بهره زا
efficiency
U
بهره
portion
U
بهره
gain
U
بهره
gained
U
بهره
yielded
U
بهره
gains
U
بهره
quotients
U
بهره
quotient
U
بهره
exploiters
U
بهره کش
exploited
U
بهره ده
exploiter
U
بهره کش
lot
U
بهره قسمت
shares
U
بهره قسمت
abuses
U
بهره کشی
abused
U
بهره کشی
abuse
U
بهره کشی
deprival
U
بی بهره سازی
lot
U
بخش بهره
default interest
U
بهره معوق
declaration of interest
U
اعلام بهره
resipatory quotient
U
بهره تنفسی
rq
U
بهره تنفسی
rate of interest
U
نرخ بهره
rat of interest
U
نرخ بهره
quantum yield
U
بهره کوانتومی
put out to interest
U
به بهره گذاشتن
efficiency
U
بهره وری
pure interest
U
بهره خالص
productive work
U
کار بهره زا
gains
U
بهره تقویت
cheap money
U
پول با بهره کم
lending rate
U
بهره - نزولپول
accrued interest
U
بهره متعلقه
passive debt
U
وام بی بهره
advantage by illness
U
بهره بیماری
abusing
U
بهره کشی
at % interest
U
با بهره 21 درصد
interests
U
سودیا بهره
interest
U
بهره
[اقتصاد]
bank interest
U
بهره بانکی
compound interest
U
بهره مرکب
interest
U
سودیا بهره
contango
U
بهره دیرکرد
sweatshops
U
بهره کشخانه
exploitation
U
بهره کشی
antenna gain
U
بهره انتن
shared
U
بهره قسمت
share
U
بهره قسمت
gavels
U
بهره غیرمجاز
gavel
U
بهره غیرمجاز
gained
U
بهره تقویت
gain
U
بهره تقویت
optimising
U
بهره بردن
sweatshop
U
بهره کشخانه
benefic
U
بهره بردار
loan interest
U
بهره وام
transducer gain
U
بهره دگرسازی
interest for delay
U
بهره دیرکرد
laser gain
U
بهره لیزر
exploiting class
U
طبقه بهره کش
legal interest
U
بهره قانونی
productivity
U
بهره وری
divestment
U
بی بهره سازی
voltage gain
U
بهره ولتاژ
factor payments
U
بهره وسود
divestiture
U
بی بهره سازی
dispossessor
U
بی بهره سازنده
interest rate
U
نرخ بهره
high interest
U
بهره سنگین
high interest
U
بهره گران
exploitative character
U
منش بهره کش
economic rent
U
بهره مالکانه
economic rent
U
بهره اقتصادی
exploited class
U
طبقه بهره ده
field control
U
نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
copies
U
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying
U
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy
U
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copied
U
پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
sweatshops
U
کارگاه بهره کشی
money rate of interest
U
نرخ بهره پولی
underutilization of labor
U
کم بهره گیری از کارگر
it was sold at 0 year's p
U
بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
interest rate per annum
U
نرخ بهره سالانه
money lender
U
پول به بهره گذار
enjoy
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoys
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
pure rate of interest
U
نرخ بهره خالص
high rate of interest
U
نرخ سنگین بهره
enjoying
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed
U
برخوردارشدن از بهره مندشدن از
passive
U
پدافندغیر عامل بی بهره
passives
U
پدافندغیر عامل بی بهره
principal and interest
U
اصل پول و بهره
bank rate
U
نرخ بهره بانکی
prime rate
U
نرخ بهره پایه
sexual abuse
U
بهره کشی جنسی
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com