English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 226 (615 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
utilised U بهره برداری کردن
utilises U بهره برداری کردن
utilising U بهره برداری کردن
utilize U بهره برداری کردن
utilizes U بهره برداری کردن
utilizing U بهره برداری کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
exploit U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploit U بهره برداری کردن از
exploiting U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploiting U بهره برداری کردن از
exploits U استخراج کردن بهره برداری کردن از استثمار کردن
exploits U بهره برداری کردن از
operate U عمل کردن بهره برداری کردن
operate U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operated U عمل کردن بهره برداری کردن
operated U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
operates U عمل کردن بهره برداری کردن
operates U از حسابی استفاده کردن بهره برداری کردن
tap U بهره برداری کردن از
tapped U بهره برداری کردن از
tapping U بهره برداری کردن از
utilised U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilises U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilising U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizes U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
utilizing U مورد استفاده قرار دادن بهره برداری کردن
Other Matches
using U بهره برداری
utilizations U بهره برداری ها
usages U بهره برداری ها
utilisation [British] U بهره برداری
exploitation [utilization] U بهره برداری
exploitation U بهره برداری
usage U بهره برداری
utilization U بهره برداری
operation U بهره برداری
gain U بهره برداری
gains U بهره برداری
utilisations U بهره برداری ها
gained U بهره برداری
emergency operation U بهره برداری اضطراری
maximum value U مقدار بهره برداری
ready for use U اماده بهره برداری
royalty U حق بهره برداری از چیزی
royalties U حق بهره برداری از چیزی
operating cost U هزینه بهره برداری
operating budget U بودجه بهره برداری
escaped water U تلفات اب هنگام بهره برداری
integrated reservoir operation U بهره برداری توام از چندمخزن
water utilization project U پروژه بهره برداری از منابع اب
operational research U تحقیق درخصوص بهره برداری
agronomics U علم بهره برداری از زمین
A concession U امتیاز بهره برداری ( از معادن وغیره )
tinpenny U حق الارض بهره برداری ازمعدن قلع
super imposed working load U بار مربوط به بهره برداری از بنا
economic life U مدت بهره برداری از ماشین الات
cost in use U هزینه تملک و بهره برداری از ساختمان یا کارخانه
watershed management U کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
arrentation U پروانه یا جواز بهره برداری ار اراضی جنگلی در ازای پرداخت اجاره سالانه معین
operating bridge U پلی که جهت عبور و انتقال وسایل کار در کارگاه ساختمانی ساخته میشود پل بهره برداری
european atomic energy community U جامعه نیروی اتمی اروپا اتحادیه متشکل از بلژیک وفرانسه و المان و ایتالیا ولوگزامبورک و هلند که هدفش ایجاد تسهیلات مختلف در راه بهره برداری ازانرژی اتمی است
tontine U تاسیس خاصی که به موجب ان عدهای مشترکا" پول قرض می دهند با این شرط که بهره ان مرتبا" و بااقساط معین بین ان ها تقسیم شود و با مرگ هر یک ازایشان سهم دیگران از بهره بیشتر شود تا انجا که اخرین فرد زنده کل بهره را دریافت کند
usury U گرفتن بهره بیشتر از بهره قانونی جهت وام
xerographic U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
xerography U عکس برداری وکپی برداری ازترسیمات بوسیله اثرنور برروی کاغذ وغیره
stencil U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencils U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stenciling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilled U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
stencilling U الگوی گرده برداری قالب نقشه برداری
hectograph U ماشین کپیه برداری یارونوشت برداری
survey U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys U براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
divested U بی بهره کردن
deprives U بی بهره کردن
divest U بی بهره کردن
deprive U بی بهره کردن
depriving U بی بهره کردن
divesting U بی بهره کردن
divests U بی بهره کردن
out law U از حقوق بی بهره کردن
infatute U ازخرد بی بهره کردن
partook U بهره داشتن طرفداری کردن
dispossesses U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessed U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossess U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
dispossessing U ازتصرف محروم کردن بی بهره کردن
stripping U نواربندی کردن نقشه برای عکس برداری علامت گذاری کردن
exploitation U بهره کشی کردن سوء استفاده استثمار
sampled U نمونه برداری کردن
mapping U نقشه برداری کردن
defrauding U کلاه برداری کردن
defraud U کلاه برداری کردن
defrauded U کلاه برداری کردن
safing U چاشنی برداری کردن
sample U نمونه برداری کردن
defrauds U کلاه برداری کردن
sampling U نمونه برداری مزه کردن
unveil U نمودار کردن پرده برداری
photo imagery U عکس برداری کردن از زمین
unveiling U نمودار کردن پرده برداری
unveils U نمودار کردن پرده برداری
unveiled U نمودار کردن پرده برداری
To take an invevtory. U صورت برداری کردن ( موجودی گرفتن )
geodesy U نقشه برداری عملیات نقشه برداری در شبکه جهانی
common control U کنترل عمومی نقشه برداری شبکه عمومی نقشه برداری شبکه جهانی نقشه برداری
exploit U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploiting U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
exploits U از فرصت استفاده کردن استفاده از موفقیت کردن بهره کشی کردن اغتنام فرصت کردن
geodetic datum U سطح مبنای نقشه برداری افق مبنای نقشه برداری زمینی جهانی
bench mark U شاخص علامت نقطه کنترل نقشه برداری شاخص نقشه برداری
trig list U لیست نقاط نقشه برداری شده فهرست مختصات نقاط نقشه برداری شده
phototostat U رونوشت برداری بوسیله عکاسی دستگاه عکسبرداری ازاسناد رونوشت تهیه کردن
bessel method U پیدا کردن محل توقفگاه به روش بسل سیستم نقشه برداری بسل
redundancy U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
redundancies U نسخه برداری از یک ویژگی به منظور جلوگیری از خرابی سیستم که نتیجه بد عمل کردن ان ویژگی است
salami technique U کلاه برداری کامپیوتری توسط تراکنشهای جدا وکوچک که دنبال کردن آنها وتشخیص آنها مشکل است
diminishing marginal productivity U بهره دهی نهائی نزولی نزولی بودن بهره دهی نهائی
map U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
maps U نقشه برداری کردن تهیه نقشه نقشه کشی کردن
survey station U ایستگاه نقشه برداری ایستگاه کنترل نقشه برداری
interests U بهره
yields U بهره
interest U بهره
yield U بهره
portions U بهره
efficient U بهره ور
productive U بهره زا
efficiency U بهره
portion U بهره
gain U بهره
gained U بهره
yielded U بهره
gains U بهره
quotients U بهره
quotient U بهره
exploiters U بهره کش
exploited U بهره ده
exploiter U بهره کش
lot U بهره قسمت
shares U بهره قسمت
abuses U بهره کشی
abused U بهره کشی
abuse U بهره کشی
deprival U بی بهره سازی
lot U بخش بهره
default interest U بهره معوق
declaration of interest U اعلام بهره
resipatory quotient U بهره تنفسی
rq U بهره تنفسی
rate of interest U نرخ بهره
rat of interest U نرخ بهره
quantum yield U بهره کوانتومی
put out to interest U به بهره گذاشتن
efficiency U بهره وری
pure interest U بهره خالص
productive work U کار بهره زا
gains U بهره تقویت
cheap money U پول با بهره کم
lending rate U بهره - نزولپول
accrued interest U بهره متعلقه
passive debt U وام بی بهره
advantage by illness U بهره بیماری
abusing U بهره کشی
at % interest U با بهره 21 درصد
interests U سودیا بهره
interest U بهره [اقتصاد]
bank interest U بهره بانکی
compound interest U بهره مرکب
interest U سودیا بهره
contango U بهره دیرکرد
sweatshops U بهره کشخانه
exploitation U بهره کشی
antenna gain U بهره انتن
shared U بهره قسمت
share U بهره قسمت
gavels U بهره غیرمجاز
gavel U بهره غیرمجاز
gained U بهره تقویت
gain U بهره تقویت
optimising U بهره بردن
sweatshop U بهره کشخانه
benefic U بهره بردار
loan interest U بهره وام
transducer gain U بهره دگرسازی
interest for delay U بهره دیرکرد
laser gain U بهره لیزر
exploiting class U طبقه بهره کش
legal interest U بهره قانونی
productivity U بهره وری
divestment U بی بهره سازی
voltage gain U بهره ولتاژ
factor payments U بهره وسود
divestiture U بی بهره سازی
dispossessor U بی بهره سازنده
interest rate U نرخ بهره
high interest U بهره سنگین
high interest U بهره گران
exploitative character U منش بهره کش
economic rent U بهره مالکانه
economic rent U بهره اقتصادی
exploited class U طبقه بهره ده
field control U نقاط کنترل نقشه برداری نقاط کنترل زمینی نقشه برداری
copies U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copying U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copy U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
copied U پست به گوش نگهبان به گوش نسخه برداری کردن نسخه دوم
sweatshops U کارگاه بهره کشی
money rate of interest U نرخ بهره پولی
underutilization of labor U کم بهره گیری از کارگر
it was sold at 0 year's p U بهره برابردرامدسالیانه اش فروخته شد
interest rate per annum U نرخ بهره سالانه
money lender U پول به بهره گذار
enjoy U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoys U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
pure rate of interest U نرخ بهره خالص
high rate of interest U نرخ سنگین بهره
enjoying U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
enjoyed U برخوردارشدن از بهره مندشدن از
passive U پدافندغیر عامل بی بهره
passives U پدافندغیر عامل بی بهره
principal and interest U اصل پول و بهره
bank rate U نرخ بهره بانکی
prime rate U نرخ بهره پایه
sexual abuse U بهره کشی جنسی
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com