English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tip top U بهترین اعلی درجه
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
tiptop U درجه اعلی
high grade U درجه اعلی
summits U اعلی درجه
summit U اعلی درجه
apogee U ذروه اعلی درجه
maximizes U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximizing U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximized U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximises U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximize U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximising U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
maximised U به اخرین درجه ممکن افزایش دادن بحد اعلی رساندن
ground badge U علامت بهترین درجه دار یاسرباز
brand leader U بهترین علامت تجاری بهترین مارک
super U :اعلی
superfine U اعلی
topnotch U اعلی
supreme U اعلی
great grand father U جد اعلی
forebears U جد اعلی
culmination U حد اعلی
forebear U جد اعلی
nobby U اعلی
high tides U حد اعلی
high tide U حد اعلی
radius U زند اعلی
superi or quality U جنس اعلی
topmost U اعلی ترین
gnathitis U ورم فک اعلی
spoke bone U زند اعلی
worsted U پشم اعلی
primely U بطور اعلی
forbear U جد اعلی احتراز کردن
orange pekoe U چای زرین اعلی
forbears U جد اعلی احتراز کردن
salad oil U روغن زیتون اعلی
top flight U اعلی ترین مرتبه
beam attack U تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
jadeite U یشم اعلی که در برمه یافت میشود
whatman U کاغذ اعلی مخصوص ترسیم وطراحی
shoulder patch U درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator U صفحه مدرج درجه طبلک درجه
manchet U قرص نام ساخته شده از گندم اعلی وخالص
best U بهترین
tiptop U بهترین
foremost U بهترین
prided U بهترین
prides U بهترین
of the first water U بهترین
priding U بهترین
gilt-edged U بهترین
first class U بهترین
pride U بهترین
gilt edged U بهترین
the best of all U بهترین
gilt edge U بهترین
In the best possible manner. U به بهترین وجه
top-notch <idiom> U عالی ،بهترین
best efforts U بهترین مساعی
best U به بهترین وجه
quality U بهترین کیفیت
qualities U بهترین کیفیت
best U بهترین کار
optimum U بهترین امکان
sighting bar U ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
third class U درجه سوم بلیط درجه 3
superelevation U درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class U درجه سوم بلیط درجه 3
dressed to kill <idiom> U بهترین لباس را پوشیدن
(live off the) fat of the land <idiom> U بهترین از هرچیز را داشتند
first-class U درخورمردم طبقه یک بهترین
classics U مطابق بهترین نمونه
classic U مطابق بهترین نمونه
nap U بهترین شرکت کننده
napped U بهترین شرکت کننده
napping U بهترین شرکت کننده
naps U بهترین شرکت کننده
best move U بهترین حرکت شطرنج
back on one's feet <idiom> U به بهترین سلامتی رسیدن
second best theory U نظریه بهترین دوم
primes U کمال بهترین قسمت
designated tournament U مسابقه بهترین بازیگران
primed U کمال بهترین قسمت
skimeister U بهترین اسکی باز
prime U کمال بهترین قسمت
lion share U بزرگترین یا بهترین بخش
sighting leaf U ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
You are counted among my best friends. U شما را از بهترین دوستانم می شمارم
flight U بهترین نتیجه دور مقدماتی
the best thatone can do U بهترین کاری که میتوان کرد
dress up <idiom> U بهترین لباس خود را پوشیدن
hit it off with someone <idiom> U بهترین همراه با کسی داشتن
The best advice is, not to give any <idiom> U بهترین اندرز ندادن آن است
History is the best testimony. U تاریخ بهترین شاهد است
best governed country U کشوری که بهترین طرزحکومت رادارد
beluga U نام بهترین نوع خاویار
honesty is the best policy U راستی ودرستی بهترین رویه
Which is the best way to Tehran ? U بهترین راه به تهران کدام است ؟
the best game out U بهترین بازیکه تاکنون پیداشده است
make the best of <idiom> U دربدترین شرایط بهترین را انجام دادن
golden shoe U بهترین جایزه گلزن فصل اروپا
give someone the benefit of the doubt <idiom> U همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
i had best to leaveit U بهترین کاران است که ان راول کنیم
optima legum ilerpres est consuetudo U عرف و عادت بهترین تفسیرقانونی است
I wish you the best of luck. U بهترین موفقیتها رابرایتان آرزومی کنم
money player U ارائه کننده بهترین بازی درموقعیتهای دشوار
cover search U جستجوی بهترین منطقه پوشش عکاسی هوایی
heisman trophy U جام هایزمن برای بهترین بازیگر دانشگاهی
sullivan award U جایزه سولیوان برای بهترین ورزشکار اماتور سال
Shoppers were scrambling to get the best bargains. U خریداران تقلا می کردند بهترین معامله را داشته باشند.
least cost design U بهترین روش استفاده از حافظه به کمک فضا یا قط عات
to make the most of U به بهترین طرزی بکار بردن استفاده کامل کردن از
record prices U بهترین نرخ هائی که تاکنون یاد داشت یا ثبت شده
Hunger is the best sauce. <proverb> U گشنگی بهترین خوشمزه کننده غذا است. [ضرب المثل ]
best ball U بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
handicap U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
handicaps U مسابقه بین بهترین اسبهابادادن وزن اضافی برای ایجاد تعادل
tilt and swivel U که روی محوری نصب شده است تا بتواند در بهترین جهت مناسب اپراتور بچرخد
brevet U درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
adjudicated U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicates U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicate U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
adjudicating U تشخیص برنده دریک بازی نیمه تمام باتوجه به بهترین حرکات ممکن طرفین توسط داور ذی صلاح
decca U سیستم تعیین محل دقیق یا بهترین محل برای ایستگاه فرستنده
doll up U بهترین لباس خود را پوشیدن خود را اراستن
division police petty officer U درجه دار دژبان قسمت درجه دار انتظامات قسمت
master at arms U درجه دار انتظامات ناو درجه دار ارشد ناو
Memmaker U امکان نرم افزاری در برخی گونههای DOS-MS برای تشخیص خودکار تنظیم حافظه کامپیوتر برای تامین بهترین کارایی
goat hair U موی بز [الیاف نازک و پشمی بز که بیشتر در قسمت های ظریف و تزئینی بافت بدلیل ظرافت آن بکار می رود. بهترین نوع آن مربوط به بز کشمیری هندوستان است که از لحاظ ظرافت و لطافت سبیه ابریشم است.]
mark U درجه
marks U درجه
nobby U درجه یک
length U درجه
scalage U درجه
run of the mine U بی درجه
second class U درجه 2
grade U درجه
kyu U درجه
low grade U کم درجه
grades U درجه
gauge=gage U درجه
chinical t. U درجه
first string U درجه یک
gage U درجه
second class U درجه دو
first class U درجه یک
aquastat U درجه
top-notch U درجه یک
clinical thermometer U درجه
topnotch U درجه یک
high-class U درجه یک
tophole U درجه یک
top hole U درجه یک
copacetic U درجه یک
copesetic U درجه یک
number one U درجه یک
slap-up U درجه یک
degrees U درجه
proportion U درجه
gage=gauge U درجه
ranks U درجه
gauge glass U درجه اب
ranked U درجه
rank U درجه
proportions U درجه
third rate U درجه سه
third-rate U درجه سه
degree U درجه
lengths U درجه
second-rate U درجه دو
echelons U درجه
gauge U درجه
gauged U درجه
gauges U درجه
title U درجه
pitch U درجه
elevation U درجه
classy U درجه یک
titles U درجه
scale U درجه
elevations U درجه
echelon U درجه
equally <adv.> U به یک درجه
top U درجه یک
second rate U درجه دو
rate U درجه
pitches U درجه
just as well <adv.> U به یک درجه
rates U درجه
d.p U درجه بسپارش
consistence U درجه غلظت
rapidity U درجه تندی
dan U درجه درکاراته
pipping U درجه سردوش
pipped U درجه سردوش
rapidness U درجه تندی
pips U درجه سردوش
cope flask U درجه روئی
to take one's d. U درجه گرفتن
degree of compaction U درجه تراکم
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com