Perdic.com
English Persian Dictionary - Beta version
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
|
Help
|
About
|
Home
|
Forum / پرسش و پاسخ
|
+
Contribute
|
Users
Login | Sign up
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 196 (10 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English
Persian
Menu
industrial concern
U
بنگاه صنعتی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
firms
U
بنگاه
corporations
U
بنگاه
establishment
U
بنگاه
business
U
بنگاه
businesses
U
بنگاه
institute
U
بنگاه
concern
U
بنگاه
concerns
U
بنگاه
institutes
U
بنگاه
corporation
U
بنگاه
establishments
U
بنگاه
instituting
U
بنگاه
instituted
U
بنگاه
firm
U
بنگاه
firmer
U
بنگاه
firmest
U
بنگاه
institution
U
بنگاه
instituted
U
بنداد بنگاه
state enterprise
U
بنگاه دولتی
pawnbroker
U
بنگاه رهنی
pawnshop
U
بنگاه رهنی
mont de piete
U
بنگاه رهنی
instituting
U
بنداد بنگاه
carpooling center
[American E]
U
بنگاه همسفری
exchange service
U
بنگاه معاوضه
institutes
U
بنداد بنگاه
institute
U
بنداد بنگاه
enterprises
U
بنگاه اقتصادی
competitive firm
U
بنگاه رقابتی
pawnbrokers
U
بنگاه رهنی
business enterprise
U
بنگاه بازرگانی
head-hunter
U
بنگاه کاریاب
foundation
U
بنیان بنگاه
business enterprise
U
بنگاه تجاری
head-hunters
U
بنگاه کاریاب
enterprise
U
بنگاه اقتصادی
hydrotherapeutic
U
بنگاه اب درمانی
hydropath establishment
U
بنگاه اب درمانی
news agency
U
بنگاه خبرگزاری
service
U
بنگاه سرویس
serviced
U
بنگاه سرویس
news agencies
U
بنگاه خبرگزاری
settlement
U
حل و فصل توافق بنگاه
enterprises
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
enterprise
U
موسسه یا بنگاه اقتصادی
institution
U
اصل حقوقی بنگاه
settlements
U
حل و فصل توافق بنگاه
rectorate
U
ریاست بنگاه مذهبی
real estate agency
U
بنگاه معاملات املاک
pawnbrokers
U
دلال در بنگاه رهنی
representative firm
U
بنگاه تولیدی نمونه
pawnbroker
U
دلال در بنگاه رهنی
nonprofit firm
U
بنگاه غیر انتفاعی
outclearing
U
فرستادن چک و قبض به بنگاه پایاپاپای
hacienda
U
بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
BBC
U
مخفف بنگاه سخن پراکنی بریتانیا
open shop
U
بنگاه دارای سیستم استخدام ازاد
user cost of capital
U
هزینه سرمایه برای بنگاه تولیدی
two input firm
U
بنگاه تولیدی باد و عامل تولید
subvention
U
اعانه نقدی دولت به بنگاه عام المنفعه
out relief
U
دستگیری مردمی که در بنگاه اعانه بودباش ندارند
high wrought
U
صنعتی
industrial
U
صنعتی
technical
U
صنعتی
manufacturing
U
صنعتی
industrial water
U
اب صنعتی
imperial institute
U
بنگاه امپراطوری است در لندن برای پیشرفت بازرگانی
industrial disputes
U
اختلافات صنعتی
industrial relations
U
روابط صنعتی
industrial electronic
U
الکترونیک صنعتی
industrial consumption
U
مصرف صنعتی
industrial espionage
U
جاسوسی صنعتی
industrial chemistry
U
شیمی صنعتی
industrial building
U
بنای صنعتی
industrial revolution
U
انقلاب صنعتی
industrial building
U
ساختمان صنعتی
industrial area
U
منطقه صنعتی
valve
U
شیر صنعتی
mechnical
U
ماشینی صنعتی
industrial fluctuations
U
نوسانهای صنعتی
vertical union
U
اتحادیه صنعتی
industrial psychology
U
روانشناسی صنعتی
industrial nations
U
کشورهای صنعتی
industrial management
U
مدیریت صنعتی
industrial insurance
U
بیمه صنعتی
industrial switch
U
کلید صنعتی
industrial union
U
اتحادیه صنعتی
producer buyer
U
خریدار صنعتی
industrial unions
U
اتحادیههای صنعتی
industrial frequency
U
فرکانس صنعتی
industrial unit
U
واحد صنعتی
industrial wastewater
U
فاضلاب صنعتی
industrial workers
U
کارگران صنعتی
polytechnical
U
دانشکده صنعتی
technical grade
U
خلوص صنعتی
trade effluent
U
فضولات صنعتی
industrial economics
U
اقتصاد صنعتی
plant
U
واحد صنعتی
industrialization
U
صنعتی شدن
industrialization
U
صنعتی کردن
technological
U
حرفهای صنعتی
technologically
U
حرفهای صنعتی
polytechnic
U
دانشکده صنعتی
polytechnics
U
دانشکده صنعتی
artful
U
ماهرانه صنعتی
industrialism
U
سیستم صنعتی
industrialization
U
صنعتی سازی
plants
U
واحد صنعتی
industrialises
U
صنعتی کردن
industrialising
U
صنعتی کردن
industrialize
U
صنعتی کردن
industrializes
U
صنعتی کردن
industrializing
U
صنعتی کردن
applied economics
U
اقتصاد صنعتی
art bronze
U
برنز صنعتی
commercial efficiency
U
بازده صنعتی
artless
U
غیر صنعتی
artistical
U
هنرامیز صنعتی
artificial magnet
U
مغناطیس صنعتی
engineering workshop
U
کارگاه صنعتی
turnover
U
تعداد دفعاتی درسال که موجودی انبار یک بنگاه فروخته میشود
interphase transformer loss
U
تلفات پیچک صنعتی
manufactoring tape milling machine
U
دستگاه نورد صنعتی
industrial workers of the world
U
کارگران صنعتی جهان
the industrial quarter of the
U
محله صنعتی شهر
process of industrialization
U
فرایند صنعتی شدن
industrial capitalism
U
سرمایه داری صنعتی
inartistically
U
بطور غیر صنعتی
producer advertising
U
تبلیغ محصولات صنعتی
industrial alternating current
U
جریان متناوب صنعتی
pilot plant
U
واحد ازمایش صنعتی
index of industrial production
U
شاخص تولید صنعتی
decreasing cost industry
U
هزینه نزولی صنعتی
art casting
U
ریخته گری صنعتی
bric-a-brac
U
خرده ریز صنعتی
industrial reserve army
U
ارتش ذخیره صنعتی
applied economics engineer
U
مهندس اقتصاد صنعتی
industrial robot
U
دستگاه خودکار صنعتی
an artistic production
U
عمل یا کار صنعتی
valve
U
ولو
[شیر صنعتی]
industrial electric locomotive
U
لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial classifications
U
طبقه بندی صنعتی
industrial investment
U
سرمایه گذاری صنعتی
expansion path
U
مسیر افزایش حجم عملیات بنگاه گر یک نقشه منحنیهای متساوی التولید
Industrial Architecture
U
معماری خانه های صنعتی
Midlands
U
ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
industrialize
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
trade fixtures
U
الات صنعتی نصب شده
industrialising
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialises
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing
U
بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrial school
U
اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
pastiches
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
articlcs of virtu
U
کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
pastiche
U
تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
artlessly
U
بطور ساده یاغیر صنعتی
industrial instrument
U
دستگاه اندازه گیری صنعتی
industrial electronic computer
U
ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
metonymical
U
دارای صنعتی که انراmetonym گویند
industrial data collection device
U
دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologies
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
technological
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologically
U
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology
U
اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
corporations
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
corporation
U
شرکت یا بنگاه دارای شخصیت حقوقی هیات اعضا انجمن شهر یا مامورین منتخب شهرداری
break even point
U
نقطه سربسر سطحی از تولیدکه در ان سطح کل درامدبنگاه با کل هزینه ان برابربوده و سود بنگاه صفر است
labour intensive industry
U
صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
Industrial Aesthetic
U
[سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
Industrial Park
U
[طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
Industrialized building
U
[تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot-boilers
U
کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pantechnicon
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicons
U
نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
high Sierra specification
U
روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
din
U
سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
an iconic statue
U
مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
value added
U
اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
maintenance
U
جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
Luddite
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddites
U
هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
iil
U
دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming
U
برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand
U
تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
institutionalizes
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalises
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalising
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalize
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
institutionalizing
U
در موسسه یا بنگاه قرار دادن در بیمارستان بستری کردن تبدیل به موسسه کردن رسمی کردن
cost accounting
U
حسابداری قیمت تمام شده حسابداری هزینه حسابداری صنعتی
rs c
U
استاندارد صنعتی برای مخابره غیر همزمان داده سری میان دستگاههای ترمینالی مجموعهای از استانداردهادر ارتباطات داده که کاراکترهای مکانیکی والکتریکی مختلفی را برای رابط بین کامپیوترها ترمینالها و تلفیق و تفکیک کننده ها مشخص میکند
Recent search history
Forum search
more
|
برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Perdic.com