English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (35 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
industrialises U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialising U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrialize U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializes U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
industrializing U بنگاههای صنعتی تاسیس کردن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
institutive U تاسیس شده تاسیس کننده
constitute U تاسیس کردن
incorporate U تاسیس کردن
found U تاسیس کردن
incorporates U تاسیس کردن
invented U تاسیس کردن
incorporating U تاسیس کردن
invent U تاسیس کردن
founds U تاسیس کردن
promoting U تاسیس کردن
promotes U تاسیس کردن
promoted U تاسیس کردن
promote U تاسیس کردن
invents U تاسیس کردن
inventing U تاسیس کردن
establishing U تاسیس کردن
constituting U تاسیس کردن
set up U تاسیس کردن
establish U تاسیس کردن
constitutes U تاسیس کردن
make U تاسیس کردن
constituted U تاسیس کردن
makes U تاسیس کردن
establishes U تاسیس کردن
business firms U بنگاههای انتقاعی
pious foundations U بنگاههای خیریه
re establish U دوباره تاسیس کردن
instituting U شورا تاسیس کردن
to found a college U دانشکدهای تاسیس کردن
found U تاسیس کردن ریختن
institutes U شورا تاسیس کردن
founds U تاسیس کردن ریختن
instituted U شورا تاسیس کردن
institute U شورا تاسیس کردن
techincal and scientifici U بنگاههای علمی و فنی
reestablish U دوباره بر قرار یا تاسیس کردن
consortium U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortia U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
consortiums U ائتلاف بنگاههای اقتصادی مشارکت
industrialization U صنعتی کردن
industrializes U صنعتی کردن
industrializing U صنعتی کردن
industrialising U صنعتی کردن
industrialize U صنعتی کردن
industrialises U صنعتی کردن
constituted U تاسیس کردن ترکیب کردن
constitute U تاسیس کردن ترکیب کردن
institutes U برقرار کردن تاسیس کردن
instituting U برقرار کردن تاسیس کردن
instituted U برقرار کردن تاسیس کردن
institute U برقرار کردن تاسیس کردن
constituting U تاسیس کردن ترکیب کردن
constitutes U تاسیس کردن ترکیب کردن
maintenance U جلوگیری ازاستهلاک یا کند کردن استهلاک ماشینها و وسایل صنعتی ازطریق اعمال طرق فنی
to lay the foundations of U بر پا کردن تاسیس کردن
erections U تاسیس
establishments U تاسیس
establishment U تاسیس
institution U تاسیس
foundation U تاسیس
erection U تاسیس
constitutions U تاسیس
constitution U تاسیس
enacment U تاسیس
institution U تاسیس قضایی
founded U تاسیس شده
foundress U زن تاسیس کننده
enaction U برقراری تاسیس
the institution of a universit U تاسیس دانشگاه
re establishment U تاسیس مجدد
planetary influence U تاسیس ستارگان یا کواکب
technical U صنعتی
industrial U صنعتی
high wrought U صنعتی
manufacturing U صنعتی
industrial water U اب صنعتی
industrial concern U بنگاه صنعتی
technologically U حرفهای صنعتی
industrial chemistry U شیمی صنعتی
industrial psychology U روانشناسی صنعتی
applied economics U اقتصاد صنعتی
mechnical U ماشینی صنعتی
industrial revolution U انقلاب صنعتی
valve U شیر صنعتی
industrial building U بنای صنعتی
engineering workshop U کارگاه صنعتی
commercial efficiency U بازده صنعتی
industrial building U ساختمان صنعتی
industrial frequency U فرکانس صنعتی
technological U حرفهای صنعتی
industrial espionage U جاسوسی صنعتی
industrial insurance U بیمه صنعتی
industrial management U مدیریت صنعتی
industrial nations U کشورهای صنعتی
industrial electronic U الکترونیک صنعتی
industrial economics U اقتصاد صنعتی
polytechnical U دانشکده صنعتی
industrial disputes U اختلافات صنعتی
artless U غیر صنعتی
industrial consumption U مصرف صنعتی
industrialization U صنعتی شدن
industrialization U صنعتی سازی
industrial fluctuations U نوسانهای صنعتی
artistical U هنرامیز صنعتی
producer buyer U خریدار صنعتی
industrial area U منطقه صنعتی
industrialism U سیستم صنعتی
trade effluent U فضولات صنعتی
technical grade U خلوص صنعتی
art bronze U برنز صنعتی
industrial unit U واحد صنعتی
industrial relations U روابط صنعتی
industrial workers U کارگران صنعتی
artificial magnet U مغناطیس صنعتی
plant U واحد صنعتی
industrial wastewater U فاضلاب صنعتی
vertical union U اتحادیه صنعتی
polytechnic U دانشکده صنعتی
artful U ماهرانه صنعتی
polytechnics U دانشکده صنعتی
industrial switch U کلید صنعتی
industrial union U اتحادیه صنعتی
plants U واحد صنعتی
industrial unions U اتحادیههای صنعتی
inartistically U بطور غیر صنعتی
producer advertising U تبلیغ محصولات صنعتی
the industrial quarter of the U محله صنعتی شهر
pilot plant U واحد ازمایش صنعتی
industrial electric locomotive U لکوموتیو الکتریکی صنعتی
industrial alternating current U جریان متناوب صنعتی
process of industrialization U فرایند صنعتی شدن
applied economics engineer U مهندس اقتصاد صنعتی
valve U ولو [شیر صنعتی]
an artistic production U عمل یا کار صنعتی
index of industrial production U شاخص تولید صنعتی
industrial classifications U طبقه بندی صنعتی
art casting U ریخته گری صنعتی
bric-a-brac U خرده ریز صنعتی
decreasing cost industry U هزینه نزولی صنعتی
manufactoring tape milling machine U دستگاه نورد صنعتی
interphase transformer loss U تلفات پیچک صنعتی
industrial reserve army U ارتش ذخیره صنعتی
industrial workers of the world U کارگران صنعتی جهان
industrial robot U دستگاه خودکار صنعتی
industrial capitalism U سرمایه داری صنعتی
industrial investment U سرمایه گذاری صنعتی
encaenia U جشن سالیانه تاسیس شهر یاتقدیر کلیسا یا معبدی
Carthusian U [مربوط به طبقه مذهبی راهبها که بوسیله برونو تاسیس شد.]
equitable mortgage U از اعمال طرفین یک عمل یا تاسیس حقوقی ناشی میشود
industrial instrument U دستگاه اندازه گیری صنعتی
articlcs of virtu U کالاهای صنعتی و کهنه وکمیاب
artlessly U بطور ساده یاغیر صنعتی
trade fixtures U الات صنعتی نصب شده
Industrial Architecture U معماری خانه های صنعتی
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
metonymical U دارای صنعتی که انراmetonym گویند
pastiches U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
industrial electronic computer U ماشین حساب الکترونیکی صنعتی
pastiche U تقلید ادبی یا صنعتی از اثاراستادان فن
Midlands U ناحیهی صنعتی در مرکز انگلستان
technological U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technology U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
industrial data collection device U دستگاه صنعتی جمع اوری داده
technologically U تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
technologies U اعمال دانش علمی به فرآیندهای صنعتی
constituting U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
karmathian U تیره اسلامی که قرمط نام درسده نهم میلادی تاسیس کرد
constitutes U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constituted U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
constitute U تشکیل دادن بنیاد نهادن مجوز برای تاسیس یک یکان جدید
Jesuit U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Jesuits U عضو فرقه مذهبی بنام انجمن عیسی که بوسیله لایولا تاسیس شد
Industrial Aesthetic U [سیستم زیبایی شناختی ساختمان های صنعتی]
labour intensive industry U صنعتی که به نیروی انسانی زیادی احتیاج دارد
pot-boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
pot boiler U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrialized building U [تکنیک ساخت و معماری ساختمان های صنعتی پیش ساخته]
pot-boilers U کار ادبی یا صنعتی که تنهابرای نان دراوردن دنبال شود
Industrial Park U [طراحی املاک برای استفاده صنعتی در قرن نوزدهم در منچستر]
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
din U سازمان استاندارد صنعتی آلمان معمولاگ مربوط به مشخصات ورودی ها و سوکت ها
pantechnicons U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
pantechnicon U نام بازاری در لندن که همه جورکالاهای صنعتی دران نمایش میدهند
an iconic statue U مجسمهای که از روی نمونه و مطابق قرارداد صنعتی ساخته شده باشد
high Sierra specification U روش استاندارد صنعتی برای ذخیره سازی داده روی ROM-CD
value added U اضافه قیمتی که در مواد خام در نتیجه عملیات صنعتی و تولیدی ایجاد میشود
food and agricultural organization U از موسسات وابسته به سازمان ملل متحدکه به سال 5491 تاسیس وهدفش بررسی وضع تولیدمحصولات کشاورزی و سایراغذیه است
design phase U فرایند توسعه یک سیستم اطلاعاتی براساس نیازمندیهای سیستم از قبل تاسیس شده
democratic party U یکی از دو حزب بزرگ سیاسی ایالات متحده امریکا که به صورت فعلیش از 8281 تاسیس شده لیکن از 7871 عملا" موجود بوده است
dedication U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
dedications U در CL ممکن است این تاسیس به وسیله فعل صریح و رسمی مالک ایجادشود و یا به موجب قانون از برخی از افعال مالک
Luddites U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
Luddite U هریک از کارگرانی که ماشینهای نساجی را چون نیاز به کارگر را کم میکردند درهم میشکستند آدمی که با دگرگونیهای فنی و صنعتی مخالف است
league of nations U تاسیس جهانی مشهور که بین دو جنگ جهانی فعالیت داشت و درواقع مقدمهای بود برای تشکیل سازمان ملل متحد
iil U دستگاه کنترل برای برای تولیدات صنعتی و سیستمهای کامپیوتر
linear programming U برنامه ریزی خطی طرح ریزی عملیات صنعتی ونظامی برحسب خطوط مشخص ومعین
composite demand U تقاضا برای کالا در موارد استفاده متفاوت مانند استفاده از گازوئیل درمصارف خانگی و مصارف صنعتی
cost accounting U حسابداری قیمت تمام شده حسابداری صنعتی
pan american union U سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
fascism U نام حزبی است که موسولینی در فاصله دو جنگ عالمگیر در ایتالیا تاسیس کردو اصول عقاید و فلسفه ان رااز سیستمهای سیاسی مختلف اخذ و بر حسب احتیاج تحریف و تفسیر نمود
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com