English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About |
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
inner harbor U بندر داخلی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
cabotage U کشتیرانی و حمل کالا از یک بندر به بندر دیگر بدون دورشدن از ساحل
cabotage U کشتیرانی از یک بندر به بندر دیگردرامتداد ساحل
terminal port U بندر بارانداز اخرین بندر حرکت
keelage U حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
incretion U ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
internal defense U پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks U مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked U مخابره داخلی ارتباط داخلی
internal structure U ساختمان داخلی سازه داخلی
squawk U مخابره داخلی ارتباط داخلی
exchanged stabilization fund U مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
storage U 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
harbour U بندر
harboured U بندر
harbors U بندر
cril U سد بندر
harbored U بندر
port U بندر
wayside U بندر
harboring U بندر
seaports U بندر
seaport U بندر
harbourless U بی بندر
harbours U بندر
harbouring U بندر
port of entry U بندر مقصد
on berth U در داخل بندر
port U بندر ورودی
terminal port U بندر مقصد
port watch U نگهبان بندر
aport U روبه بندر
secondary port U بندر فرعی
port U بندر گاه
seaports U دریا بندر
aport U بسوی بندر
wharfmaster U رئیس بندر
seaports U بندر دریایی
ports of call U بندر توقف
ports of call U بندر لنگراندازی
treaty port U بندر پیمانی
port of call U بندر توقف
port of destination U بندر مقصد
port of call U بندر لنگراندازی
registered port U بندر مشخص
Yangon U بندر یانگون
Tel Aviv U بندر تلآویو
port of embarkation U بندر عزیمت
Sydney U بندر سیدنی
Plymouth U بندر پلیموت
Douala U بندر دوالا
main port U بندر اصلی
harbour master U متصدی بندر
seaport U دریا بندر
harbor master U راهنمای بندر
longshoremen U باربرلنگرگاه بندر
harbor master U رئیس بندر
minor port U بندر کوچک
free ports U بندر ازاد
free port U بندر ازاد
bars U پیش بندر
bar U پیش بندر
longshoreman U باربرلنگرگاه بندر
malaga U بندر مالاگا
way port U بندر سر راه
harbour dues U حقوق بندر
Abidjan U بندر ابیجان
seaport U بندر دریایی
naval port U بندر دریایی
outer harbor U پیش بندر
jetties U اسکله بندر
Calcutta U بندر کلکته
harbour master U رئیس بندر
jetty U اسکله بندر
destination port U بندر مقصد
Bissau U بندر بیسائو
Georgetown U بندر جرج تاون
Cape Town U بندر کیپ تاون
put into port U وارد بندر شدن
George Town U بندر جرج تاون
cril U مانع دهانه بندر
destination port U بندر تحویل کالا
out port U بندر دور از مقصد
port watch U پست نگهبانی بندر
named port of destination U بندر مقصد مشخص
lay day U روز معطلی در بندر
harbourage U پهلو گرفتن در بندر
ex quay U تحویل در بندر مقصد
embargoes U توقیف کشتی در بندر
embargo U توقیف کشتی در بندر
captain of the port U افسر انتظامات بندر
jetty U موج شکن بندر
bender gestalt test U ازمون طرحهای بندر
jetties U موج شکن بندر
harbor control tower U برج مراقبت بندر
lay an embargo on U در بندر توقیف کردن
cargo handling at port U جابجایی کالا در بندر
entry plan U طرح ورود به بندر
roustabout U کارگر اسکله یا بندر گاه
named port of shipment U بندر مشخص برای حمل
fast cruise U ازمایش سریع ناو در بندر
portcall U زمان رسیدن وسایل به بندر
controlled port U بندر نظامی کنترل شده
to lay one on a ship U کشتی را در بندر توقیف کردن
Free pree (trade,port). U مطبوعات ( تجارت ،بندر ) آزاد
clearance papers U اسناد خروج کشتی از بندر
water bailiffs U مامور تفتیش کشتیها در بندر
out bound U عازم بیرون رفتن از بندر
afloat support U لجستیکی به طورشناور یا خارج از بندر
harbour master U مسئول بندر متصدی لنگرگاه
port of debarkation U بندر مقصد حمل کالا
bender visual motor gestalt test U ازمون طرحهای دیداری-حرکتی بندر
convoy assembly port U بندر محل تجمع ستون موتوری
convoy assembly port U بندر محل تجمع کاروان دریایی
visual bender motor gestalt test U ازمون طرح دیداری- حرکتی بندر
port of embarkation U بندر سوار شدن یا بار کردن کالاها
portcapacity U فرفیت بندر از نظر بارگیری یاتخلیه بار
yhis port is not yet peopled U این بندر هنوز اباد نشده است
sandbar U جزیره نمایی که دردهانه رودخانه یا بندر گاه باشد
free on quay U قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
prize of war U کشتیها یا کالاهای به غنیمت گرفته شده در بندر یا دریا درزمان جنگ
portmark U علامت روی بسته که مشخصات بندر مقصد نیز دران ذکر گردیده
transient U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
transients U پرسنلی که در حال نقل و انتقال می باشند درحال توقف یا لنگر موقت درفرودگاه یا بندر
captain a protest U افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
domestic U داخلی
municipal U داخلی
internal medicine U طب داخلی
indoor U داخلی
territorial U داخلی
inner U داخلی
anie U داخلی
ben U داخلی
in U داخلی
in- U داخلی
internal U داخلی
esoteric U داخلی
insides U داخلی
innate U داخلی
endogenous U داخلی
interiors U داخلی
intramural U داخلی
interior U داخلی
internal door U در داخلی
inside U داخلی
surcharges U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
surcharge U هزینه حمل اضافی که بابت معطلی کشتی در بندر دریافت میشود مالیات اضافی
inner loop U حلقه داخلی
inner planets U سیارات داخلی
inner product U ضرب داخلی
inner zone U منطقه داخلی
inside diameter U قطر داخلی
home made U ساخت داخلی
inside wing U بال داخلی
home currency U پول داخلی
inner liner U روکش داخلی
home market U بازار داخلی
inferior planets U سیارههای داخلی
local subscriber U مشترک داخلی
inland rules U قوانین داخلی
inland duty U گمرک داخلی
imside dimension U اندازه داخلی
inboard aileron U شهپر داخلی
inside thread U مارپیچ داخلی
indoor antenna U انتن داخلی
inside micrometer U میکرومتر داخلی
inland waterway U ابراه داخلی
inside hinge U لولای داخلی
home product U محصولات داخلی
home rule U حکومت داخلی
inside caliper U کولیس داخلی
home trade U تجارت داخلی
inside draft U شیب داخلی
local currency U پول داخلی
inner bottom U جدار داخلی
inferior conjunction U مقارنه داخلی
intercommunication U ارتباط داخلی
internal energy U انرژی داخلی
internal impedance U امپدانس داخلی
internal insulation U ایزولاسیون داخلی
intrados U قوس داخلی
internal loss U تلف داخلی
internal memory U حافظه داخلی
internal modem U مدم داخلی
internal modulation U مدولاسیون داخلی
internal impedance U مقاومت داخلی
internal heating U گرمایش داخلی
internal erosion U فرسایش داخلی
internal friction U اصطکاک داخلی
internal furnace U کوره داخلی
internal pole U قطب داخلی
internal power U مصرف داخلی
internal programme U برنامه داخلی
internal storage U حافظه داخلی
internal storage U انباره داخلی
internal stress U تنش داخلی
internal structure U ساختار داخلی
internal supercharger U سوپرشارژر داخلی
internality U داخلی بودن
internal trade U بازرگانی داخلی
internal trade U تجارت داخلی
Recent search history Forum search
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com